این راه بی نهایت
محترم اسکندری در پی تبیین حقوق زنان
ساناز فاتح
برای نوشتن از سال1301 هیچ تردیدی نداشتم که باید از محترم اسکندری بنویسم، از سیمای رشکانگیز و عزم زنانی که در روزهایی پرالتهاب دست بهکار اصلاح شده بودند؛ جمعیتی که در عمر یازدهسالهاش شمای کلی جنبش زنان را به آن معنا که امروز در ذهن داریم، رقم زد. به ناچار از سیمای جسور و رنجور محترم اسکندری، نخستین مدیر «جمعیت نسوان وطنخواه»، میگذرم تا نمایی بزرگتر از فعالیت انجمنی بهدست دهم که با وجود خاستگاه بانیانش که عمدتا از طبقات ممتاز بودند، فعالیت خود را نه بر مطالبات زنان برخوردار و طبقه متوسط نوظهور که در برخورداری زنان طبقات محروم از خدمات اجتماعی چون آموزش و بهداشت متمرکز کرده بود، به تعریف و تبیین «حقوق زنان» میپرداخت و برای مبارزه با ازدواج زودهنگام دختران و دسترسی فراگیر دختران و زنان بزرگسال به تحصیل فعالیت میکرد. حمایت از دختران بیسرپرست و تاسیس بیمارستان و مراکز حمایتی برای زنان فقیر از دیگر برنامههای جمعیت بود. این مراکز را میتوان نخستین نسل خانههای امن برای زنان دانست که گهگاه زنانی را که از بیم مرگ از خانه گریخته بودند، پناه میداد تا از شمار قتلهای ناموسی بکاهد یا با مهارتآموزی، آنها را از پیوستن به شمار رو به تزاید کارگران جنسی بازمیداشت. جمعیت در سالهای بین1301 تا 1312مجموعهای از زنان داوطلب را برای آموزش دختران بسیج کرد، نشریه «نسوان وطنخواه» را پیک نشر ایدهها و آموزههای برابریخواهانه خود ساخت و پارک اتابک تهران را برای نخستینبار در ایران مهمان تئاتر زنان کرد. و سرانجام در روزهای چون همیشه پرتنش استبداد رضاخانی و سرکوب گسترده نیروهای دموکراسیخواه و چپگرا، مغضوب سنگ و آتش حامیان حکومت شد. داشتم از یاد میبردم: یکی از بهانههای این پایان قهرآمیز، مخالفت جمعیت بود با عملکرد رضاشاه در کشف حجاب اجباری.