• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 9 تیر 1399
کد مطلب : 103664
+
-

اسطوره صامت

فرهاد مجیدی خوب، فرهاد مجیدی خاموش است

اسطوره صامت

بهروز رسایلی  

به ذهن‌تان فشار بیاورید لطفا، آیا هیچ موردی را به یاد می‌آورید که یک اظهارنظر از فرهاد مجیدی یا یک کنش غیرفنی از او بیرون مستطیل سبز، به سودش تمام‌شده باشد؟ به شکل شگفت‌انگیزی وضع فرهاد از این نظر نامطلوب است. شاید بتوان او را اسطوره صامت خواند؛ کاراکتری که هر قدر خاموش‌تر باشد، مقبول‌تر است. او انگار ستاره‌ای است که فقط در سایه می‌درخشد. نور برایش خوب نیست، در معرکه بودن آزارش می‌دهد و احتمال خطا و لغزش را برای او بالا می‌برد.
تا وقتی مجیدی فوتبال بازی می‌کرد، مشکل چندانی وجود نداشت. فوتبال زبان خودش را دارد. شما می‌توانی ماه‌ها مصاحبه نکنی، اما در عوض با تمرین مستمر و درخشش در زمین مسابقه مورد تحسین عام و خاص باشی. این تقریبا همان کاری است که فرهاد در دوران بازیگری و مخصوصا سال‌های آخر فوتبالش انجام داد و محبوبیت زیادی هم جمع کرد؛ گرچه همان زمان هم گهگاهی رفتارهای بیرون از زمین او به زیانش تمام می‌شد؛ مثل آن بیانیه معروف علیه امیر قلعه‌نویی یا جریان فوتسال بازی کردنش با رئیس دولت سابق. با این همه اما درخشش مجیدی در زمین به اندازه‌ای بود که این ناپرهیزی‌های جسته و گریخته را پوشش می‌داد و تصویر او را در ذهن هوادارانش بی‌عیب و نقص باقی می‌گذاشت.حکایت دوران مربیگری اما زمین تا آسمان فرق دارد. اینجا دیگر آدم تنها نیست. مسئولیت یک تیم بر عهده اوست و چاره‌ای جز «کنش‌گری» وجود ندارد. مربیان دست‌کم هفته‌ای 2 بار باید مصاحبه کنند، رفتارشان کنار زمین رصد می‌شود و شکل مدیریت کردن‌شان در تیم، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این حساسیت‌ها مخصوصا در مورد تیم‌های بزرگی مثل پرسپولیس و استقلال بسیار بیشتر است. به همین دلیل هم وقتی مجیدی تصمیم گرفت وارد دنیای سرمربیگری شود و در حوزه باشگاهی این کار را مستقیما با استقلال شروع کرد، بسیاری به او هشدار دادند که مراقب رفتار و گفتارش باشد. فرهاد اما نشان می‌دهد این توصیه‌ها را چندان جدی نگرفته است. او کماکان نخستین چیزی را که به ذهنش می‌رسد می‌گوید و می‌نویسد و نخستین کاری را که به‌نظرش درست می‌آید انجام می‌دهد. در همین فقره آخر، حاشیه‌سازی‌های او در بازی با فولاد مورد سرزنش قرار گرفت، اما مجیدی به جای ندامت از آنچه انجام داده، فاز افشاگری و پاکسازی برداشت. این هم یک حاشیه بی‌ثمر دیگر برای استقلال است؛ درست مثل حملات فصل گذشته مجیدی به وزارت ورزش که فورا ناچار شد آن را به انتقاد از وزارت خارجه(!) تغییر بدهد.بدون تعارف مجیدی اعتباری را که در دوران خاموشی ذره ذره جمع کرده بود، حالا با این هیاهوی کاذب خروار خروار از دست می‌دهد. رفتارهای کنونی او اما یک قربانی بزرگ دیگر هم دارد که نامش «استقلال» است. امروز زلف آبی‌ها به زلف فرهاد گره خورده و خیر و شرشان یکی شده است؛ پس مجیدی یا باید پوست بیندازد و حرفه‌ای بودن را یاد بگیرد یا سرنوشت این تیم بزرگ را فدای ماجراجویی‌های شخصی‌اش نکند؛ جز این راهی نیست و اگر خود مجیدی زودتر انتخابش را انجام ندهد، هواداران این کار را در موردش انجام خواهند داد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید