داستان یک قهرمان
اعجوبه
یکی از فیلمهای خوبی که برای مشاهده توصیه میشود، فیلم «اعجوبه» است که به سال 2017میلادی ساخته شد. فیلم، موفقیت تجاری خوبی هم داشت و عملا توانست 15برابر هزینه ساختش را از طریق گیشهها برگرداند. اما شگفت اینکه فیلم، داستانی خانوادگی دارد و از موارد مرسومی که پرفروش هستند، نبود. این فیلم را استیون شباسکی کارگردانی کرده است. جیکوب ترمبلی، جولیا رابرتس و اوون ویلسون هم در این اثر ایفای نقش کردهاند. فیلم، درباره پسری به نام آگوست است که بیماری خاصی دارد که باعث شده ظاهری خاص و عجیب داشته باشد. به همین دلیل دوست ندارد به مدرسه برود تا یکوقت او را مسخره نکنند. اما در ابتدای سال پنجم مدرسه، ناچار است که سری به آنجا بزند. اینجاست که گرههای اصلی داستان باز شده و او در نهایت تبدیل به یک قهرمان میشود. در نهایت نیز او اعتماد به نفس لازم را پیدا میکند و وارد اجتماع میشود و به جایگاه خاص خودش میرسد. فیلم در واقع، تذکری به والدینی است که فرزندانی با شرایط خاص دارند؛ اینکه چطور فرآیند اجتماعپذیری این افراد میتواند طی شود. پس اگر در پی تماشای فیلمی خانوادگی و تماشایی هستید، این گزینه را از دست ندهید.
بازگشت فرمانآرا
حکایت دریا
این روزها بازار اکرانهای اینترنتی و آنلاین فیلم حسابی داغ است؛ یعنی در اصل سازندگان آثار سینمایی چارهای ندارند. آنها برای ماههایی که در آن قرار داریم، برنامهریزی کرده بودند، ولی حالا با تعطیلی سالنهای سینما روبهرو هستند. اما راهحل جایگزین که دستکم بخشی از هزینه این فرآیند را جبران میکند و عاشقان سینما را هم راضی نگه میدارد، همین اکرانهای آنلاین است. یکی از این فیلمها هم که دارد اکران آنلاین میشود، «حکایت دریا» است. بهمن فرمانآرا، از آن دست فیلمسازانی است که بعد از انقلاب، مدتی ایران نبود و بعدتر که به ایران بازگشت، خیلی کم فیلم ساخت. او غالبا با مشکل مجوز دادن به آثارش روبهرو بوده. اما همان چندتا فیلمی هم که ساخته، کلی جایزه از جشنواره فیلم فجر گرفته است. فیلم حکایت دریا به سال 1395 ساخته شده است. جالب اینکه نویسنده و تهیهکننده و کارگردان آن نیز خودش بوده و البته در آن ایفای نقش هم کرده است. در این فیلم پرستاره، بازیگران نامآشنای دیگری چون علی نصیریان، فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، علی مصفا، رؤیا نونهالی، صابر ابر، مریم بوبانی، پانتهآ پناهیها و... نقشآفرینی کردهاند. فیلم درباره شهروندانی است که پس از مدتها همدیگر را پیدا کردهاند و نقبی به گذشتهشان میزنند.
پرم شکست...
دلم گرفت
در حوزه پاپخوانان ایرانی، باید یکی از بهترین و پرقدرتترین و حرفهایترین صداها را متعلق به حمید حامی بدانیم. اما دریغ که با وجود این توان بالقوهای که داشته و دارد، آنگونه که باید قدر ندیده است. شاید بخشی از آن به اعتراضات همیشگی این خواننده همیشه شاکی برگردد. شاید بخشی هم به اینکه با مارکت موسیقی رایج ایران هماهنگ نشده و در آن جا نیفتاده است. اما هیچ کدام از اینها باعث نمیشوند تا از این صدای پرقدرت و حرفهای بگذریم. معمولا هم صدای او را با آهنگ معروف «دلم گرفت...» به یاد میآوریم. این قطعه را حامی با آهنگسازی بابک بیات، برای فیلم سینمایی «سام و نرگس» ساخته است. ترانهاش را هم اهورا ایمان سروده که همین سرودن ترانه نیز قصه شنیدنی خودش را دارد. حامی از سال 1377 تا به امروز درگیر فعالیت در حوزه موسیقی است. از آلبوم «دو نیمه رؤیا»، آهنگهای دلم گرفت و «لیلای من کو» بهشدت شنیده شدند. ترانه دلم گرفت چنین شروع میشود: «دلم گرفت ای هم نفس/ پرم شکست تو این قفس/ تو این غبار، تو این سکوت/ چه بیصدا، نفس نفس/ از این نامهربونیها/ دارم از غصه میمیرم/ رفیق روز تنهایی/ یه روز دستاتو میگیرم...». جالب اینکه قرار بود ابتدا این ترانه را امیر تاجیک اجرا کند.
قطعهای از دیگر سو
می عشق
«می عشق» قطعهای است از آلبومی به نام «دیوانه شو» که آهنگساز و خوانندهاش علی تفرشی است. این قطعه در زمان خودش بهشدت شنیده شد و حتی بعدها و امروز نیز هر از گاهی آن را از رادیو و تلویزیون میشنویم. شعرش را هم تفرشی، از غزلیات فخرالدین عراقی انتخاب کرده است. در بخشهایی از این غزل میخوانیم: «من مست می عشقم هشیار نخواهم شد/ وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد/ امروز چنان مستم از باده دوشینه/ تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد/ تا هست ز نیک و بد در کیسه من نقدی/ در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد...». تفرشی این قطعه را در سال 77 ساخته بود؛ در دستگاه نوا. مدتها بود که غزلیات عراقی را برای آهنگسازی روی آنها مرور میکرد و چند غزلی هم کنار گذاشته بود، اما یک روز که مصادف با میلاد حضرت امیر علیهالسلام هم بود، مجددا مراجعهای به غزلیات عراقی داشت و این غزل را دید. خیلی هم تعجب کرد، چون در مراجعات قبلی حواسش به این غزل نبود. روی آن آهنگ ساخت که یک قطعه خوب نیز از آب درآمد. به قول خودش، این قطعه متعلق به خود او نبود و از جای دیگر آمده بود. همین اتفاق هم بود که باعث شد تا این قطعه، داستانی دیگر و استقبالی دیگر را تجربه کند.
از خاک به خاک
سفالگری بدون چرخ
اگر داخل خانه بالکن داشته باشید یا اینکه استفاده از پشتبام برای شما مشکلی نداشته باشد و یا حتی فضای پارکینگ را هم در اختیار داشته باشید، برای روزهایی که داخل خانه هستید و بهخاطر کرونا ترجیح میدهید زیاد بیرون نروید، گزینه مناسبی داریم. این گزینه، سفالگری بدون چرخ است. این گزینه برای بچههای شما بسیار جذاب خواهد بود، چرا که بچهها معمولا کارکردن با خاک و گل و... را خیلی دوست دارند. در این گزینه، شما نیاز به چرخ و فضای بزرگ نخواهید داشت. با توجه به اینکه شما هم نمیخواهید خط تولید راه بیندازید و صرفا یک فضای یکی دو متری کفایت میکند، پس خیالتان راحت است. جالب است بدانید سفالگری ابتدا بدون چرخ انجام میشد. حالا هم اگر مدلهایی از گلدانها و ظرفهای خاص را بخواهید بسازید، میتوانید از این گزینه استفاده کنید. در این مدل از سفالگری، شما کمترین ابزارها و لوازم را نیاز دارید. دقت داشته باشید که غرض، ساخت یک اثر هنری بیبدیل یا حتی قابلقبول نیست. غرض این است که زمان شما به طرز ارزشمندی پر شود و شما و فرزندانتان، درگیر یک فعالیت مهیج شوید. در سفالگری بدون چرخ، شما از روشهای فشاری و فتیلهای استفاده میکنید.
در جستجوی شبه
بالهای تاریک2
این بازی در سبک اکشن طراحی شده و میتوانید از کافهبازار دانلود کنید. این بازی، ادامه «بالهای تاریک، قسمت اول» است که شعارش را هم «سینماییترین بازی ایرانی» قرار داده است. گرافیک و لوکیشنهای جذابی دارد و بهعنوان یک بازی ایرانی، خوشساخت از آب درآمده است. این بازی، در سبک اشاره و کلیک طراحی شده و معماها و ماجراهایی مرموز دارد. این بازی داستانگونه است؛ داستان فردی به نام سایه شب که بازیگران سرشناس سینما را میدزدد. شما باید دنبال این فرد بروید و از طریق حل معماهایی که موجود است، گره از این وضعیت گشوده و آنها را نجات بدهید. بعد از حل هر معما، امتیازها و آیتمهایی به شما اضافه میشود که در طول مسیر، میتواند شما را یاری دهد. تنوع این معماها هم در نوع خودش جالب است. طراحی محیط بازی در فضایی تاریک و دلهرهآور صورت گرفته است و همین، هیجان آن را افزایش میدهد؛ ضمن اینکه این تاریکگونگی، باعث نشده تا از جزئیات بازی کاسته شود و هرکدام از جزئیات طراحیشده در محیط بازی نیز میتواند سرنخی برای حل یک معما باشد. طراحی موسیقی هم نمره قبولی میگیرد. بهواقع شما با یک بازی ایرانی استاندارد روبهرو هستید.
بازی و نوستالژی
بردگیم welcome to
سابق بر این، بازیهایی وجود داشتند که به آنها بازیهای قلم و کاغذی میگفتند؛ یعنی بازی میکردیم و اطلاعات مورد نیاز یا کسبشده را داخل کاغذ مینوشتیم و سپس نتیجه و دستاورد این اطلاعات، باعث میشد تا بازنده و برنده مشخص شود. حالا نسخههای بردگیمی و حتی اندرویدی این بازیهای نوستالژیک هم در دسترس است. یکی از بازیها، همین بازی «ولکام» است. این بازی در حوزه بازیهای «تاس بریز و بنویس» طراحی شده است، با این تغییر که بهجای تاس، شما باید کارت بکشید، چراکه بردگیمها بازیهای رومیزی و کارتی هستند. این بازی شکل و شمایلی کاملا ساده دارد، اما همین سادگی باعث میشود تا فریب بخورید و متوجه پیچیدگی آن نشوید. بهواسطه همین سهلممتنعبودن بازی است که آن را جزو برگزیدههای زمان خودش دانستهاند. در این بازی بهواسطه احتمالات مختلفی که کارتهای کشیده پیش روی شما میگشایند، میتوانید مدلهای مختلفی از بازی را طراحی کنید و روی کاغذ وضعیت خودتان را بنویسید تا درنهایت برنده و بازنده مشخص شود. زمان درنظر گرفتهشده برای این بازی نیمساعت است و به تعداد ورقهایی که چاپ میکنید، میتوانید بازیکن داشته باشید. درنهایت اینکه استراتژیهای شماست که مشخص میکند چه وضعیتی خواهید داشت.
پانتومیم چند مرحله ای
بردگیم مانیکرز
بردگیم مانیکرز، ابداع شده تا به پانتومیم ادای دین کند. اما چطوری؟ ما که خودمان میدانیم پانتومیم چیست و اگر صرفا بخواهد این بازی را به ما بیشتر معرفی کند که لطفی ندارد. اتفاقا طراحان این بازی هم همین نکته شما را میدانستند و به همین دلیل سعی کردند که مراحل بازی را مهیجتر و پیچیدهتر کنند. به این بردگیم، «پانتومیم چندمرحلهای» هم میگویند. شما 2گروه میشوید. شما 500کارت مختلف در جعبه بازی دارید و هر کارت هم یک پاراگراف درباره موضوع انتخابشده دارد. در این بازی هر کسی، اول بازی 10 تا کارت را بهصورت میانگین میکشد و سپس از بین آنها 2عدد انتخاب میکند و بدون اینکه دیگران ببینند، به دسته کارتهای بازی اضافه میکند. بدینترتیب همه در انتخاب کلمه نهایی اثرگذارند. وقتی کلمه نهایی مشخص شد، مراحل هم شروع میشود. در مرحله اول یک دقیقه توضیح میدهید، ولی به موضوع اشاره نمیکنید. در مراحل بعدی، شما کار سختتری در پیش دارید؛ مثلا در یک مرحله صرفا باید با دستهای خودتان و در حالی که پشت صندلی یا مبل پنهان شدهاید، به همتیمیها بفهمانید که موضوع انتخابشده چیست، در یک مرحله هم فقط باید یک کلمه مرتبط بگویید و در مرحلهای دیگر صرفا با حرکت صورت.
شبنم افتاده به راهم
تو را جویم
قبلا و در همین ستونهای راهنمای روز هفتم، گروه چارتار را معرفی کردهایم که جزو معروفترین گروههای موسیقی ماست. حتما صدای آرمان گرشاسبی از این گروه را هم که به یاد دارید؛ معروفترین آلبوم و قطعه آنها هم «باران تویی» است. یادتان آمد؟ حالا گرشاسبی یک قطعه تازه منتشر کرده است. این قطعه در همان حال و هوای کارهای قبلی این گروه منتشر شده است؛ ترکیبی از حال و هوای مدرن بهاضافه شعرهای کلاسیک و آواز سنتی. همین چیزهاست که باعث شده تا حسی که به این قطعهها داریم، خاص باشد و خیلی از خوانندگان به سمت و سوی خوانش چنین قطعههایی بروند. قطعه «تو را جویم»، با اشعاری انتخابشده از محمدرضا شفیعی کدکنی و اسماعیل نوابصفا شکل گرفته است. آهنگسازی این قطعه هم کار خود خواننده بوده است. تنظیم را اشکان آبرون و میکس و مسترش را هم آرش پاکزاد عهدهدار بوده است. در متن ترانه این قطعه شنیدنی میخوانیم: «تو میروی و دیده من مانده به راهت/ ای ماه سفرکرده خدا پشت و پناهت/ ای روشنی دیده سفر کردی و دارم/ از اشک روان آینهای بر سر راهت/ آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم/ بال و پر پرواز به خورشید نگاهت...»
این همه بیهمنفسی
شروع ناگهان
علیرضا قربانی، صدایی خاص دارد؛ یعنی به نسبت دیگر خوانندگان سنتیخوان ما که رگههایی از تقلید و همپوشانی در هنر آنها به چشم میخورد، سعی کرده صدایی منحصر بهخودش داشته باشد تا جایی که وقتی صدای او را میشنویم، بدون هیچ مکثی میتوانیم تشخیص بدهیم که این، قربانی است که میخواند. تازگیها قطعه «شروع ناگهان» از این خواننده ایرانی مورد توجه قرار گرفته است. این قطعه را هم برای تیتراژ پایانی فصل دوم سریال «همگناه» ساخته است. این سریال، در شبکه نمایش خانگی پخش شده و بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. به همین نسبت، تیتراژ مربوط به این سریال هم بسیار دیده شده است. آهنگساز این قطعه علیرضا افکاری و ترانهسرایش حسین غیاثی است. در ترانه این قطعه میخوانیم: «بی سر و سامان تو شد شانه سرخورده من/ رنگ بزن بر لب این خنده دلمرده من/ ساکت تنهایی من حرف بزن با شب من/ شور تماشایی من شعر بخوان با لب من/ بغض منی آه منی حسرت دلخواه منی/ دوری و دلتنگ توأم زخمی و همراه منی...». این قطعه را میتوانید از سایتهای معتبر موسیقی دانلود کنید و گوش بسپارید تا قطعهای گوشنواز دیگر را در کنار خاطرات خود از خواننده «شب دهم» بگذارید.
آرامش در حضور دیگران
خوشنویسی
خوشنویسی، هنری است که شاید این روزها کمتر از آن سر و سراغ بگیرند. چرا؟ اول اینکه هنری است که متعلق به دورههای گذشته است. دوم اینکه بهشدت نیاز به صرف زمان و حوصله و پشتکار دارد و برای نسل جوانی که سریع میخواهد به همهچیز برسد، شاید این رویه خوشایند نباشد. اما درنهایت، حرکت در مسیر خطاطی و خوشنویسی، یکی از بهترین گزینهها برای روزهای خانهماندن شما میتواند باشد. حالا این آموزش خط، میتواند از خط تحریر شروع و به کار با قلم و دوات و... هم کشیده شود. ضمن اینکه میتوانید همراه با فرزندان خودتان این مسیر را دنبال کنید و با هم یاد بگیرید. استفاده از کلاسهای مجازی آموزش خط و خوشنویسی میتواند گزینه مناسبی باشد؛ ضمن اینکه فیلمهای آموزشی هم در سطح اینترنت موجود است و بهراحتی میتوانید با مدلهای جدید و ساده آموزش خطاطی آشنا شوید. به یاد داشته باشید که قرار نیست ابتدای امر تابلویی زیبا از خوشنویسی شما شکل بگیرد. صبر و آرامش و استمراری که طی این مسیر دارید، میتواند شما را در طول زندگی نیز یاری کند. اساسا خوشنویسی هنر آرامش و صبوری و تقلید از سرمشقهاست.
زورخانه در گوشی
بازی رایانهای زورخونه
بازیهای رایانهای مدلهای مختلف دارند؛ یعنی گستره آنها از بازیهای ساده شروع میشود و تا بازیهای پیچیده ادامه دارد. یکی از بازیهای رایانهای سادهای که میتوانید بهراحتی دانلود و در گوشی همراهتان بازی کنید، همین بازی «زورخونه» است. این بازی همانطور که از اسمش پیداست، تم زورخانهای دارد و از این حیث، کاملا ایرانی تلقی میشود؛ ضمن اینکه روی آن موسیقی زورخانهای هم گذاشتهاند تا فضا، کاملا بازسازی شود. بازی در پلتفرمی سبک و ساده شکل گرفته است. درواقع این بازی را یک بازی امتیازی ریتمیک معرفی میکنند. بازی مراحل مختلفی دارد. در مرحله اول، به محض اینکه میلهای باستانی وسط صفحه برسند باید کلیک کنید. در اینجا امتیاز شما بستگی به این دارد که بتوانید این میلها را کلیک کنید یا نه. درصورتی که قادر به این کار نباشید، امتیاز از دست میدهید و به مرحله بعد نمیروید. درصورتی هم که خوب بازی کنید، امتیاز و سکه میگیرید و به مرحله بعد میروید. البته مراحل بعدی بهسادگی مرحله قبل نیست. در مراحل بعدی آیتمهای مهارتی جدیدی به بازی اضافه میشود که نیاز به تمرکز و سرعت بیشتری دارد. گرافیک بازی و نوع آن، حالتی خوشایند به بازی بخشیده است.
نکتههایی برای زیستن
مدرسه امامصادق(ع)
لابد این را شنیدهاید که میگویند شیعه، مکتب امامصادق علیهالسلام است. اما چرا چنین حرفی گفته میشود؟ زمانه زندگانی امامباقر و امام صادق علیهماالسلام، زمانهای بود که بهواسطه تغییرات صورتگرفته در بدنه سیاسی جامعه، فشاری که بر دیگر ائمه ما وجود داشت، برداشته شده بود. به همین دلیل بود که این بزرگواران، تا میتوانستند به تدوین، تفسیر و تثبیت مفاهیم دینی و مکتبی پرداختهاند و غالبا چیزهایی که میدانیم، از این دوره به ما رسیده یا تبیینیافته این دوره است. اما جدا از این مباحث، بد نیست گاهی احادیث و گفتههایی نیز از این بزرگان را مرور کنید. همین بازخوانی حدیثها و گفتههای معتبر، نوری در دل شما ایجاد میکند که بدون هیچ حرف و حدیثی، برای پی بردن به حقانیت گویندگانشان کفایت میکند. در این مورد، بد نیست نگاهی به کتاب «مدرسه امامصادق علیهالسلام» از احمد غلامعلی بیندازید. نسخه الکترونیک این کتاب هم در اینترنت موجود است. اما این کتاب درباره چیست؟ بهواقع در این اثر، شما با 365حدیث برگزیده از امامصادق علیهالسلام روبهرو هستید. هرکدام از این حدیثها را میتوانید روزانه مرور کنید و دستآخر در پایان سال، یکبار همه آنها را مرور کردهاید.
در اعماق یک زندگی
خردهجنایتهای زن و شوهری
این کتاب در قالب یک نمایشنامه شکل گرفته است و اتفاقا نمایشهای آن هم در ایران ساخته و کارگردانی شده است. این اثر را اریک امانوئل اشمیت، نویسنده مشهور نگارش کرده. این نمایشنامه در واقع، تکاپو و تلاش یک زوج است که تلاش دارند تا به واقعیت و حقیقت وجودی و نیز هویت زندگی مشترک خودشان برسند. به همین دلیل نکتههای خوبی در دل آن مستتر است که میتواند ما را به نگاهی دقیقتر از زندگی زناشویی برساند. در بخشی از این اثر میخوانیم: «تو از عشق توقع داری در حالیکه این عشقه که از تو توقع داره. تو میخوای که عشق بهت ثابت کنه که وجود داره؟ چه اشتباهی! این تویی که باید ثابت کنی، اون وجود داره». در این نمایشنامه، ما با زوجی روبهرو هستیم که یکی از آنها، یعنی مرد خانواده، معتقد است که در حادثهای عجیب حافظهاش را از دست داده است. ادامه نمایشنامه نیز بازگشایی این گره و تلاش زن خانواده برای بازخوانی زندگی آنها و رسیدن به آرمانهایی خاص است. در این اثر، زن شروع به بازخوانی گذشته و ویژگیهای مرد میکند، بهگونهای که مرد قصه ما گاهی از خودش بدش میآید. و در نهایت، متوجه یک راز بزرگ هم میشویم... .
روی شانه یک غول
50درس از زندگی و تجارب ایلان ماسک
بخشی از آدممعروفهای دنیای امروز را چهرههای مرتبط با دنیای تکنولوژی تشکیل میدهند. استیو جابز، بیل گیتس و البته ایلان ماسک، تنها بخشی از این چهرههای مطرح هستند. یک موقع میگفتند ایلان ماسک همزمان 3کمپانی بزرگ دنیا را مدیریت میکند که تسلا موتورز فقط یکی از آنها بوده و هنوز هم هست. جالب اینکه او اشاره میکند که در طول زندگیاش یک کتاب هم درباره مدیریت زمان نخوانده. این چهره درسهای خوبی برای فعالان حوزه تجارت و کسبوکار دارد که میتواند حسابی برایشان کارگشا باشد. کتاب «50درس از زندگی و تجارب ایلان ماسک» نیز با همین توجیه است که باید خوانده شود. این کتاب سادهخوان، در واقع سعی کرده است 50آموزه ساده و روان از زندگی و تجارت این مرد را جمعآوری کند تا دیگران نیز بتوانند از آنها استفاده کنند. طبق توضیحات انتشارات نشردهنده کتاب، زبان این کتاب ساده است تا هم مردم از کلیات آن سر دربیاورند و هم نخبگان حوزه کسبوکار و تجارت و اقتصاد پیامهایش را دوست داشته باشند. او در بخشی از این آموزهها، اشاره میکند که «هیچوقت برای کارآفرینشدن کمسن نیستید، باید بهترین افراد را استخدام کنید و یادگیری هیچوقت تمام نمیشود».
این دو زن
خالهبازی
رمانهای زیادی هستند که با موضوع زن و دنیای زنان شکل گرفتهاند و در ایران نیز شاهد کتابها و آثاری از این دست هستیم. کتاب «خالهبازی» بلقیس سلیمانی نیز از این دست است؛ رمانی واقعگرا با محوریت زن و باورهای زنانه. استقبال خوبی هم از این کتاب شده و حالا چاپ نهم آن راهی بازار شده است. نویسنده درباره این رمان میگوید: «رمان خالهبازی نخستین رمان من بود که به نشر ققنوس دادم. رمان در دهه ۷۰ نوشته شد، منتها چاپ نشد. بعد از آنکه رمان «بازی آخر بانو» توسط نشر ققنوس چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت، رمان خالهبازی هم در سال ۱۳۸۷ به چاپ رسید». در این اثر داستانی، ما با زندگی 2دوست همدانشگاهی به اسمهای ناهید و حمیرا روبهرو میشویم. آنها پس از سالها همدیگر را پیدا کرده و پای درددلها و خاطرهگوییهای هم مینشینند. در اینجا، ناهید وارد زندگی شخصی خودش میشود و متوجه میشویم که او یک هوو دارد و همین، بازخوانی گرههای داستانی را خاصتر میکند. اما همهچیز آنطور که انتظار داریم، پیش نمیرود و وارد ساحتها و ادراکهای دیگری از این بازخوانی میشویم که در نوع خودش جالب است و با پیشفرضهای ما تفاوت دارد.
در قلب بغداد
ماجرای نیمروز 2: رد خون
یکی دیگر از فیلمهایی که این روزها میتوانید به تماشای آنلاین آن بنشینید، قسمت دوم ماجرای نیمروز است. البته چون فیلم ماهیتی تاریخی و سیاسی دارد و به هر حال کمی هم خشونت در آن به چشم میخورد، نمیتوان آن را توصیه خانوادگی مناسبی دانست. اما قطعا یک توصیه خوب برای تماشای فیلمی جدی و پیامدار است. گفته میشود که استقبال از آن هم خوب بوده. داستان این فیلم برخلاف «ماجرای نیمروز» قبلی، در روزهای بعد از پایان جنگ تحمیلی اتفاق میافتد. خبر رسیده است که مجاهدین خلق قصد دارند عملیاتی در ایران انجام دهند. درنهایت اینکه 2مأمور مخفی برای شناسایی و ترور فرمانده این عملیات راهی بغداد میشوند. در فیلم بازیگرانی چون محسن کیایی، بهنوش طباطبایی، جواد عزتی، هادی حجازیفر، هستی مهدویفر، مهدی زمینپرداز، حسین مهری و... نقشآفرینی کردهاند. فیلم را مناسب گروه سنی 12سال به بالا میدانند. این اثر شانس این را داشت که اکران سینمایی را هم به خودش ببیند. البته ماجرای نیمروز 2، حرف و حدیث هم پیرامون خودش کم نداشت، مثل حرفهایی که این روزها مطرح شده که شرایط سخت ساخت آن را توصیف میکنند. ضمن اینکه رسانههای فارسیزبان خارج کشور نیز به این اثر سینمایی واکنشهای منفی مختلفی نشان دادند.
پنج شنبه 5 تیر 1399
کد مطلب :
103298
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/v2YJ0
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved