تخصص؛ قتل و جنایت
مروری بر جرمهای عجیبوغریب در تاریخ پزشکی
سمیرا رحیمی_روزنامه نگار
انسانها معمولا زمانی با پزشکان و پرستاران سروکار دارند که در آسیبپذیرترین وضعیت زندگی خود هستند. جراحت، بیماری جسمی یا بیماری روحی، همگی انسان را در وضعیتی شکننده و ضعیف قرار میدهند و معمولا در چنین برهههایی است که تنها راه چاره، اعتماد به پزشکان و پرستاران است. از اینرو است که داستانهای ارتکاب جرم این قشر از جامعه معمولا بیشتر از داستان دیگر مجرمان، تکاندهنده و عجیب بهنظر میرسد. اگر نتوان به پزشک اعتماد کرد، دیگر کسی برای اعتمادکردن باقی نمیماند. در طول تاریخ، پزشکان زیادی به اتهامهای مختلفی مانند سوءدرمان، قتل عمد، سوءاستفاده جنسی و حتی کلاهبرداری دستگیر و محکوم شدهاند. اما از نظر آماری تعداد پزشکان مجرم به اندازهای پایین و نیاز انسانها به دریافت درمان و نگهداری به اندازهای بالاست که همه ترجیح میدهند به بخش سیاه تاریخچه پزشکی اجازه ندهند اعتمادشان را نسبت به جامعه پزشکی خدشهدار کند. اما مواردی از جنایتها و جرائم غیرانسانی در تاریخ پزشکی وجود دارند که چشمپوشی از آنها غیرممکن است و شاید مشهورترین آنها، آزمایشهای غیرانسانی پزشکان نازی در اردوگاههای مرگ باشد. در ادامه به مواردی از عجیبترین این جرائم اشاره میشود.
سرقت جسد
جسددزدی یکی از اتهاماتی است که در قرن 19میلادی در کشور اسکاتلند خبرساز شد. در آن دوران دانشکدههای پزشکی اسکاتلند با کمبود جسد برای مطالعه مواجه بودند و طبق قانون تنها اجساد افراد اعدامی در پژوهشهای علمی قابل استفاده بود. از اینرو پزشکان حاضر بودند در ازای اجساد تازه، مبالغ زیادی بپردازند. افرادی به نام احیاکنندگان، در این دوران ظاهر شدند که از قبرستانها جسد میدزدیدند تا به متخصصان آناتومی بفروشند. ویلیام بورک و ویلیام هر، ازجمله این افراد بودند که البته بهدلیل مواجه شدن با کمبود جسد در قبرستانها برای فروش اجساد به دکتری به نام رابرت ناکس، شروع به قتل مسافران و چوببرها کردند. این دو به مدت یک سال اجساد مورد نیاز ناکس را به همین شکل برایش تامین کردند. گفته میشود طی یک سال دستکم 16نفر، قربانی کسبوکار فروش جسد شدند تا درنهایت در سال1829 بورک دستگیر و اعدام شد و جسد او برای انجام پژوهشهای پزشکی به پزشکان اهدا شد.
فرشته مرگ
یوزف مِنگل، مشهور به فرشته مرگ یا فرشته سفید آشوویتز، مدرک پزشکی خود را در سال1938 به دست آورد و در همان سال نیز به سازمان شبهنظامی اساس حزب نازی تحت رهبری آدولف هیتلر پیوست. او بعدها به اردوگاه آشوویتز منتقل و به پزشکارشد آشوویتز دو تبدیل شد. در آشوویتز، منگل تصمیم میگرفت کدام زندانیها بهکار اجباری یا به اتاقهای گاز فرستاده شوند. او همچنین مسئول استفاده از آفتکش سیانیدی در اتاقهای گاز برای کشتار دستهجمعی یهودیان بود. ازجمله آزمایشهای وحشتناک منگل روی زندانیان میتوان به تزریق مواد شیمیایی به چشم زندانیها در تلاش برای تغییر رنگ چشم، آلوده ساختن یهودیها و کولیها به ویروسهای تیفوس و دیگر بیماریها برای اثبات ضعیف بودن نژاد آنها در برابر بیماریها، تلاش برای اثبات فاسد بودن خون یهودیها و کولیها با جمعآوری نمونه و اعضای بدن از زندانیها، استفاده از زنان باردار برای انجام آزمایش و فرستادن آنها به اتاق گاز پس از پایان آزمایش، دوختن دوقلوهای کولی به یکدیگر برای شبیهسازی دوقلوهای بههم چسبیده، قطع عضوهای بیمورد و کشتار زندانیها برای انجام کالبد شکافی اشاره کرد. منگل در نهایت با شکست آلمان از آشوویتز گریخت و پس از سالها تعقیب و گریز با نام ولفگانگ گرهارد، در سال1979 در برزیل جان خود را از دست داد.
دکتر سمّی
میشائیل سوانگو از سالهای جوانیاش علاقه عجیبی به مرگهای وحشیانه و هولوکاست داشت. در دوران کالج درباره مسمومیت منجر به مرگ نویسنده بلغار، گئورگی مارکوف، تحقیق کرد و از آن زمان به بعد بود که شیفته سمهایی شد که میتوانستند در خفا انسان را نابود کنند. در سومین سال دانشجوییاش در دانشکده پزشکی، دستکم 5بیمار پس از ملاقات با او جان خود را از دست دادند. پس از فارغالتحصیلی و آغاز بهکار او در یکی از بخشهای بیمارستانی، مرگهای مشکوک در اطراف او و در میان بیماران رو به بهبود، آغاز شد. یکی از بیمارانی که نجات یافته بود به پرستاری گزارش کرد که سوانگو پیش از آغاز تشنج بیمار، به او دارویی تزریق کرده است. سوانگو از این اتهام تبرئه شد و به بخش دیگری انتقال یافت. این بار نیز مجموعهای از مرگومیرهای غیرمنتظره در بخش او آغاز شد. او بارها همکارانش و حتی نامزدش را با غذا و نوشیدنی حاوی سیانور مسموم کرد. درنهایت، انجام آزمایشها، اتهامات سوانگو را ثابت کرد و او به زندان افتاد. تنها 2سال از 5سال محکومیت سوانگو گذشته بود که آزاد شد و طی سالهای طولانی به شغلهای مختلف غیرپزشکی اما تخصصی مشغول شد و در تمامی این شغلها نیز اطرافیان خود را مسموم و بیمار میکرد و دائما در اطرافش مرگهای مشکوک رخ میداد. او درنهایت، در سال1997 در زیمبابوه دستگیر و به آمریکا بازگردانده شد تا به 3بار حبس ابد محکوم شود.
متخصص عقیمسازی
کارل کلابرگ، متخصص زنان و زایمان، در سال1938 به حزب نازی پیوست و با نزدیکشدن به هاینریش هیملر، فرمانده اساس، تلاش کرد در آزمایشهایش، راهی برای عقیمسازی عمومی بیابد. او آزمایشهایش را با تزریق سمهای مختلف به رحم زنان اسیر یهودی در آشوویتز آغاز کرد؛ آزمایشهایی که معمولا با درد وحشتناک و مرگ همراه بودند و درصورت زندهماندن، زنان برای انجام کالبدشکافی کشته میشدند. او در نهایت توسط نیروهای شوروی دستگیر و به 25سال حبس محکوم شد. او در سال1957 پیش از آغاز دادگاهش در آلمان از دنیا رفت.
قاتل زنجیرهای خانوادگی
یکی از مشهورترین قاتلان زنجیرهای جهان، فردی است که پیش از دستگیری، بهعنوان یک پزشک خانوادگی مهربان شناخته میشد. هارولد شیپمن چندین دهه بهعنوان پزشک خانوادگی در شهر کوچکی در انگلستان مشغول به کار بود. بیشتر اهالی شهر او را دوست داشتند، اما تعداد کمی از اطرافیانش متوجه شدند بیماران سالمندی که او تحت مداوا قرار میدهد، به شکل عجیبی جانشان را از دست میدهند. اتهامات علیه شیپمن معمولا بدون وجود مدرک رد میشد، زیرا او از سلاحی مخفی به نام دیامورفین استفاده میکرد. با تزریق این دارو به بیماران سالمند، آنها را میکشت و با دستکاری گزارش فوت، خانواده مقتولین را قانع میکرد که مرگ دلایل پزشکی داشته است. او همچنین خانوادهها را قانع میکرد که کالبدشکافی نکنند و به جای تدفین، جسدها را بسوزانند. در سال1998 طمع شیپمن کار دستش داد. در آن سال زنی هشتادویکساله و سالم به نام کیتلین گراندی، پس از معاینه شیپمن، جان خود را از دست داد و وصیتنامهای از خود به جا گذاشت که بیشتر داراییهایش را در آن به شیپمن اهدا کرده بود. دختر کیتلین به این وصیتنامه مشکوک و متوجه جعل سند شد. پلیس خانه شیپمن را تجسس کرد و مدارک کافی برای انجام تحقیقات بیشتر را به دست آورد. او به 15مورد قتل و یک مورد جعل سند متهم شد و درنهایت در سال2000 تمامی اتهامها به اثبات رسید و شیپمن به 15بار حبس ابد محکوم شد. تحقیقات بیشتر روی پرونده شیپمن 215مرگ را به او نسبت داد اما او 4سال پس از گذراندن حبس، خود را در زندان حلقآویز کرد.
یوزف مِنگل، مشهور به فرشته مرگ یا فرشته سفید آشوویتز، مدرک پزشکی خود را در سال1938 به دست آورد و در همان سال نیز به سازمان شبهنظامی اساس حزب نازی تحت رهبری آدولف هیتلر پیوست. او مسئول استفاده از آفت کش سیانیدی در اتاقهای گاز برای کشتار دستهجمعی یهودیان بود و از جمله آزمایشهای وحشتناک او میتوان به تزریق مواد شیمیایی به چشم زندانیها در تلاش برای تغییر رنگ آنها اشاره کرد