بهروز رسایلی
این 4ماه چالش با ویروس کرونا، برای هواداران فوتبال به اندازه 40 سال طول کشید؛ بس که حرفهای عجیب و غریب شنیدند و رفتارهای دغلبازانه و منفعتطلبانه دیدند. اصلا انگار کرونا همان مختصر صداقت و روراستی موجود در این فوتبال را هم به باد داده بود. هر جملهای که میشنیدی، مثل میخی بود که به مغزت میکوبیدند. این داستان مربوط به یک تیم و دو تیم هم نمیشد و کنشهای هر تیمی را تعقیب میکردی، دم خروسش بالاخره جایی بیرون میزد.
تراکتور؛ پادشاه پارادوکسها
در طول این 4ماه هیچ باشگاهی به اندازه تراکتور جنبوجوش نداشت؛ یعنی یقین بدانید اگر آنها نیمی از این تلاششان برای لغو لیگ را در خود مسابقات به خرج میدادند تا حالا آن «جام فلزی» معروف را برده بودند و کمی آرام میگرفتند. در این مدت مدیران تراکتور بهشدت خودشان را نگران سلامتی اهالی فوتبال نشان میدادند و خواهان لغو بازیها بودند، اما عجیب است که همین دوستان موقع سنگپرانی به هواداران تیم میهمان در ورزشگاه یادگار تبریز، مطلقا احساس ناراحتی نمیکنند و خم به ابرو نمیآورند. کرونا برای جان آدمها خطرناک است و سنگ هم همینطور؛ اما واکنش آقایان کاملا دوگانه است. بعد کاپیتان همین تیم که کاملا از کنترل خارج شده، در آلمان رستورانگردی میکند. اینجا هم تراکتوریها نگران که نمیشوند هیچ، فرضیه قدیمیبودن تصاویر منتشرشده را پیش میکشند. باز همه اینها به کنار؛ اوج شگفتی جایی است که مدیرعامل تراکتور میگوید: «حالا که قرار به برگزاری لیگ است اجازه بدهید10 هزار نفر از هواداران تراکتور با فاصلهگذاری اجتماعی در استادیوم حاضر شوند.» ما چه کنیم با شما واقعا؟
شهرخودرو؛ ماچ و بوسه یا آه و ناله؟
شهرخودرو هم ازجمله مخالفان جدی برگزاری مسابقات بود. مدیران تیم مشهدی هم فقط و فقط سلامتی و جان آدمها را بهانه میکردند؛ بعد درست در همین شرایط، ویدئویی منتشر میشود از جناب حمیداوی که در حال دستدادن و روبوسی با بازیکنان تیمش است. خب آقای مالک؛ آه و نالهتان را باور کنیم یا ماچ و بوسهتان را؟ همین جناب حمیداوی در حاشیه بازی دوستانه پرسپولیس با شهرخودرو بدون ماسک کنار زمین ایستاده بود، درحالیکه حتی یحیی گلمحمدی و دستیارانش هم ماسک داشتند.
نساجی؛ تعطیل نمیکنیم، تعطیل کنید
هیچکس نفهمید چرا امضای مالک نساجی مازندران هم پای تکتک نامههای درخواست لغو و تهدید به انصراف از مسابقات بود. میدانید کجای داستان عجیب است؟ اینجا که نساجی آخرین تیمی بود که در اسفندماه و اوج هراس از شیوع کرونا تمریناتش را تعطیل کرد. اینها ولکن نبودند اصلا؛ در تهران اردو زده بودند و تا آخرین لحظه به مقاومت ادامه دادند. حتی در همین مقطع زمانی اخیر هم نساجی اردویی دیگر در پایتخت داشت و مسابقه دوستانه هم انجام داد، اما تا قرار به جمعآوری طومار برای لغو مسابقات میشد، مالک باشگاه قائمشهری نخستین نفر امضا میکرد!
استقلال؛ فرصتطلبی نابجا
استقلالیها تا جایی که میتوانستند سعی کردند خودشان را از تله انصرافیها بیرون بکشند، اما یکی دو جا بدجوری گاف دادند. بهرهبرداری فرهاد مجیدی از درگذشت متین قوسی جوانی که بیرون از زمین فوتبال مبتلا شده بود، یک شکست تمامعیار برای سرمربی استقلال بود؛ فاجعهای که با اعتراض تند و مستقیم پدر متین، عمیقتر هم شد. چندی بعد هم ماجرای پارگی رباط صلیبی2 بازیکن استقلال بهانهای شد تا مثلا فرشید اسماعیلی به تصمیم مسئولان برای برگزاری مسابقات حمله کند، اما خیلی زود مجادله کادر پزشکی و بدنسازی استقلال نشان داد ریشه این مصدومیتها جای دیگری است و ربطی به کرونا ندارد.
پرسپولیس؛ شما هم طیب و طاهر نبودید
اگرچه شرایط جدولی باعث شد باشگاه پرسپولیس از اول تا آخر تنها یک خط را پیگیری کند و خواهان برگزاری مسابقات برای رعایت عدالت شود اما در این تیم هم برخی رگههای بیصداقتی دیده شد. مثلا وقتی پیشنهاد برگزاری ادامه مسابقات لیگ قهرمانان آسیا بهصورت متمرکز در کشوری مثل قطر مطرح شد، پرسپولیسیها که در 2 بازی اول نتایج ضعیفی گرفته بودند خواهان ابطال نتایج آن 2 مسابقه شدند! این دقیقا با ادعاهای آنها در مورد لیگ در تناقض است. بالاخره تیمهایی که در 2بازی اول بهتر نتیجه گرفتهاند هم زحمت کشیدهاند و نباید ثمره تلاششان به باد برود. برگزاری بازیها در یک کشور هم به اقتضای کروناست و بهخاطر عدمامکان حضور تماشاگران، خیلی به سود یک تیم خاص تمام نمیشود. در همین پرسپولیس افشین پیروانی میگوید: «اگر ششم هم بودیم اصرار به برگزاری مسابقات داشتیم.» اما اجازه بدهید با توجه به ویدئوی زیرخاکی منتشرشده از حرفهای افشین بین دونیمه بازی با فجر سپاسی در لیگ اول حرفهای، این ادعا را باور نکنیم. این حرفها به شما نمیآید آقای پیروانی!
ویروس بیصداقتی
نگاهی به تناقضات کرونایی؛ کلکسیونی از منفعتطلبیهای دوستنداشتنی
در همینه زمینه :