• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 2 تیر 1399
کد مطلب : 103058
+
-

خودکشی؛ تهدید‌کننده نسل مولد کشور


سیدکاظم ملکوتی ـ عضو هیأت مدیره انجمن پیشگیری از خودکشی

 روند خودکشی در ۱۰سال گذشته افزایشی بوده است، به‌گونه‌ای که هر سال شاهد این رشد هر چند به شکل اندک در ایران بوده‌ایم. به‌عنوان نمونه آمار خودکشی در سال۹۷ نسبت به سال۹۶، حدود ۶‌دهم درصد افزایش داشت و این نرخ اکنون به ۸ دهم درصد تا پایان سال ۹۸ رسیده است.
برای کنترل شیب خودکشی در کشور، سال‌ها قبل تفاهمی بین ایران و سازمان بهداشت جهانی منعقد شد که در آن متعهد شده بودیم نرخ خودکشی را بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ حدود ۱۰ درصد کاهش دهیم که موفق به انجام آن نشدیم. ازجمله عواملی که مانع موفقیت‌مان شد، حادشدن مشکلات مردم در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی بود. باید پذیرفت که هر چه اثر زیانبار این عوامل در زندگی مردم بیشتر باشد، ممکن است آمار خودکشی نیز به تاسی از آن افزایش یابد. باید دانست یکی از دلایلی که می‌تواند منجر به بروز خودکشی شود، فقر است. فقر، می‌تواند افراد را افسرده کند. فقر، محرکی برای خودکشی است اما دلیل نهایی و اساسی برای این کار نیست. معتقدم تا فرد فقیر ناامید و افسرده نشود، دست به‌خودکشی نمی‌زند. ممکن است فقر بتواند تا ۴ برابر میل به‌خودکشی را افزایش دهد اما افسردگی ناشی از فقر می‌تواند میل به‌خودکشی را دوچندان کرده و وقوع آن را تسهیل کند. این نکته را نیز باید درنظر داشت که این موضوع به معنی آن نیست که خودکشی در فقرا بیشتر است بلکه افراد افسرده‌ای هستند که فقیر نیستند اما دست به‌خودکشی می‌زنند و این به آن معنی است که افراد افسرده حتی درصورت فقیرنبودن هم مایل به‌خودکشی هستند.  از سوی دیگر، در آمار مربوط به‌خودکشی، افرادی دیده می‌شوند که این اقدام را در شرایط تکانش رفتاری یا وضعیت حاد انفجاری انجام می‌دهند. این افراد تاب‌آوری کمی در مقابل مسائل و مشکلات دارند و بعد از هر شکست یا دعوایی دست به‌خودکشی می‌زنند. برای همین است که افرادی که فکر خودکشی دارند باید با سازمان‌های حمایتی مانند ۱۲۳ تماس و از دیگران کمک بگیرند تا اوج بحران سپری شود.  از سوی دیگر، آمار منتشر شده درباره سن افرادی که در سال گذشته دست به‌خودکشی زده‌اند به روشنی این پیام را به جامعه مخابره می‌کند که باید مراقبت بیشتری از نسل مولد و تولیدگر جامعه داشت. اکنون شاهد شیفت پیدا کردن سن خودکشی هستیم و این نکته قابل تامل است که چرا سن خودکشی به ۳۰ تا ۳۹ سال رسیده است و تا به حال چنین وضعیتی را نداشته‌ایم. خودکشی در این سن و سال نشان می‌دهد محرک‌های اجتماعی منفی در حال افزایش و تاب‌آوری در مقابل مشکلات در حال کاهش است. این اتفاق علائم ورود به پیک بیماری افسردگی که بین ۳۰ تا ۴۰سال است را از خود بروز داده و با این نشانه‌ها مسئولان باید به فوریت تدبیری برای جلوگیری از شتاب بیشتر نرخ خودکشی در این سن بیندیشند. بر این باورم که باید بررسی کرد که آیا رفتارهای هیجانی جای خود را به ناامیدی داده است و ممکن است یا نه؟ ممکن است به این نتیجه برسیم که شیوع افسردگی با زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی در ایجاد بیماری دارد جدی‌تر می‌شود. معتقدم جامعه در حال افسرده‌ترشدن است و در این موضوع جای تردید نیست. جامعه ما شاد نیست و استرس دارد. از آبان‌ماه سال گذشته ما دچار انواع مشکلات هستیم و هیچ فرصتی درباره بازیابی روانی خود پیدا نکرده‌ایم و نتوانستیم برای مردم با اقدامات خود، ثبات روانی ایجاد کنیم. بنابراین ضرورت دارد برای پیشگیری از وقوع خودکشی، عوامل کلان، میانه و خرد مورد مداقه مسئولان قرار گیرد. امروز شاهدیم که آمارها از خودکشی افرادی حکایت دارد که تحصیلات متوسطی داشته‌اند. اما در این میان، نرخ خودکشی افراد با تحصیلات ابتدایی کمتر از نرخ خودکشی میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است که این مسئله نیز عجیب و اتفاق تازه‌ای به شمار می‌رود؛ چرا که اصولا هرچه نرخ سواد بالاتر باشد به‌دلیل جهان‌بینی بهتر، کسب فرصت‌های شغلی و اجتماعی ممتاز‌تر و نیز امکان داشتن روابط اجتماعی بیشتر افراد کمتر میل به‌خودکشی پیدا می‌کنند. اما آمارهای ارائه‌شده نشان می‌دهد این قشر نسبت به افراد کم‌سواد یا بی‌سواد بیشتر در معرض خطرند. دلیل این موضوع را می‌توان در محقق‌نشدن انتظارات و خواسته‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نسل تحصیل‌کرده به نسبت افراد کم‌سوادتر جست‌وجو کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید