• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 25 خرداد 1399
کد مطلب : 102577
+
-

3بحران تهدیدکننده قدرت آمریکا

ریچارد هاس
رئیس شورای روابط خارجی آمریکا


در تحلیل روابط بین‌الملل نباید از یاد برد که وضعیت داخلی آمریکا می‌تواند بر نقش و جایگاه آن در جهان اثرگذار باشد. شرایط امروز آمریکا بهترین نمونه برای تشریح این موضوع است. آمریکا هم‌اکنون با 3بحران عمده داخلی روبه‌رو است: شیوع ویروس کرونا، آثار اقتصادی شیوع ویروس و اعتراض‌ها و خشونت‌های خیابانی ناشی از مرگ جورج فلوید. این 3بحران بدون شک بر سیاست خارجی آمریکا به‌عنوان کشوری که دست‌کم طی 75سال گذشته قدرت برتر جهان بوده اثرگذار خواهد بود. اگر آمریکا از این بحران‌ها به سلامت عبور نکند، بدون شک باعث خواهد شد هم دوستان و هم رقبایش در نوع تعاملی که با آن دارند، تجدید نظر کنند.
قدرت آمریکا در جهان، متاثر از تصویری است که از سیاست داخلی آن به دیگر کشورها مخابره می‌شود. هر زمان مقام‌های سیاسی در آمریکا در مقام پاسخگویی به مردم برآمده‌اند، توانسته‌اند الگویی برای دیگر کشورها باشند. اما دوره‌هایی هم بوده که عدم‌پاسخگویی رهبران سیاسی به مردم، به جایگاه آمریکا در جهان لطمه وارد کرده است. آنچه امروز در آمریکا در جریان است، به دقت در سراسر جهان دنبال می‌شود. امروز جهانی شدن بیش از هر زمان دیگری خودنمایی می‌کند. اگر از شیوع کرونا تنها یک درس بگیریم، آن یک درس این است که آنچه در ووهان رخ داد، تنها در ووهان نماند. درسی که از کشته شدن جورج فلوید می‌گیریم هم این است که آنچه در مینیاپلیس اتفاق می‌افتد، به دیوارهای همان شهر محدود نخواهد شد. شاید اعتراض‌های امروز آمریکا را بتوان با اعتراض‌های سال 1968مقایسه کرد. تفاوت در آن است که وقایع امروز بسیار جدی‌تر از وقایع آن سال است. شباهت اما در این است که همه جهان نظاره‌گر است. سندی برای اثبات این مدعا آن است که تظاهرات مردمی علیه نژادپرستی نه‌تنها در سراسر آمریکا بلکه در مقابل بسیاری از سفارتخانه‌های آمریکا در اروپا و دیگر نقاط جهان در حال برگزاری است.
باید پذیرفت که سال‌هاست دیگر کسی به آمریکا به‌عنوان الگو نگاه نمی‌کند و این نتیجه شکاف و ناکارآمدی سیاسی داخلی در آمریکاست. آمریکا با بحران‌هایی روبه‌رو است که نقش آن را به‌عنوان الگوی دیگر کشورها زیر سؤال می‌برد: خشونت گسترده به‌خاطر آزادی حمل سلاح، رواج اعتیاد به مواد‌مخدر، سوءمدیریت مالی که به یک بحران جهانی در سال2008 منجر شد، رشد نابرابری، زیرساخت‌های ضعیف که به چشم هر تازه‌واردی می‌آید و خیلی چیزهای دیگر. علاوه بر اینها، آمریکا اکنون رئیس‌جمهوری دارد که به همان اندازه که در داخل پرهیاهو و جنجالی است، در عرصه بین‌المللی هم بدنام و تنش‌آفرین است.
عملکرد آمریکا در بحران کرونا، اما و اگرهای بسیاری در مورد کارآمدی دولت این کشور مطرح کرده است. اینکه ویروس کرونا بالاخره دیر یا زود به آمریکا می‌رسید، قابل پیش‌بینی بود اما آنچه قابل پیش‌بینی نبود، تعداد بالای مرگ‌ومیری است که ویروس تا به امروز در آمریکا رقم زده است. شاید بتوان گناه عدم‌اطلاع‌رسانی به موقع را به گردن دولت چین و سازمان بهداشت جهانی انداخت اما عدم‌وجود تجهیزات حفاظتی کافی برای کادر درمان، ناتوانی در تولید گسترده کیت‌های تست کرونا و آشفتگی بی‌سابقه در مدیریت بحران، قطعا نتیجه ناکارآمدی دولت آمریکاست.
آمریکا همیشه از خارج، نماد ویژگی‌های مثبت بوده است: دانشگاه‌های خوب، شرکت‌های موفق و درهای باز به روی مهاجران. انتخاب باراک اوباما به ریاست‌جمهوری در سال‌های 2008و 2012حتی این تلقی را ایجاد کرد که نژادپرستی در آمریکا دیگر رنگ باخته است. در دوره‌هایی، استیضاح روسای جمهور در آمریکا نشان داد در سیستم اداره این کشور، هیچ‌کسی بالاتر از قانون نیست. این تصاویر اما دیگر رفته‌رفته محو شده است و کسی آمریکا را الگوی خود نمی‌داند. به همین دلیل است که آمریکا دیگر در میان کشورهای جهان، جایگاهی برای مواخذه دیگران ندارد. دولت چین در ابتدا به‌خاطر تعلل در واکنش در مقابل ویروس کرونا، مورد انتقاد بسیاری در این کشور واقع شد اما خیلی زود، ناتوانی دولت آمریکا در مهار ویروس به نجات شی جین پینگ آمد و اکنون دیگر کسی دولت او را به‌خاطر ناتوانی در مدیریت بحران سرزنش نمی‌کند.
ترویج حقوق بشر و دمکراسی همیشه جزو اصول سیاست خارجی آمریکا بوده است. در شرایط کنونی اما دیگر کسی برای این 2موضوع، نگاهش به آمریکا نیست. هر زمان از دولتمردان چینی به‌خاطر رفتار خشن با معترضان هنگ‌کنگی انتقاد می‌شود، بلافاصه به آمریکا و رفتارش با معترضان تبعیض نژادی اشاره می‌کنند. برخورد اخیر با تجمع اعتراضی مسالمت‌آمیز در مقابل کاخ سفید، به یک بحران بزرگ برای آمریکا تبدیل شده است. اعزام واحدهای ارتش برای مقابله با مردم نیز بر وخامت اوضاع افزود. این در حالی است که حق آزادی بیان و حق آزادی تجمع اعتراض‌آمیز، جزو حقوق اولیه و اصول دمکراسی در آمریکاست. فراموش نکنیم که اینها همه در حالی رخ می‌دهد که مردم جهان نظاره‌گر هستند.
آشفتگی داخلی آمریکا، قدرت جهانی این کشور را با تردیدهایی روبه‌رو کرده است. در اینجا، توجه به 2نوع قدرت یعنی «قدرت مطلق» و «قدرت در دسترس» ضروری است. قدرت مطلق آمریکا که از قدرت نظامی و اقتصادی آن نشأت می‌گیرد، همچنان غیرقابل انکار است اما قدرت در دسترس آن اکنون شکننده است. آیا کشوری که 42میلیون بیکار دارد، تولید ناخالص داخلی‌اش نزولی است، کارخانه‌هایش به تعطیلی کشیده شده‌اند و اعتراض‌های خشونت‌بار تمام ایالت‌های آن را فرا گرفته، یک کشور قوی است؟ بحران‌های داخلی آمریکا، اندک انگیزه موجود برای حضور جهانی این کشور را هم از بین خواهد برد. اما در جهانی که ویروس‌ها، گازهای گلخانه‌ای، حملات سایبری و گروه‌های تروریستی هیچ مرزی نمی‌شناسند، انزواگرایی راه‌حل درستی است؟ 
تصوری که دیگر کشورها از قدرت آمریکا دارند، بر تصمیم‌گیری‌های آنها در قبال این کشور اثرگذار خواهد بود. چین، روسیه و کره‌شمالی طی هفته‌های اخیر هریک به شکلی موقعیت جهانی آمریکا را به چالش کشیده‌اند. دوستان آمریکا هم ترجیح می‌دهند دیگر سرنوشت‌شان را به سرنوشت آمریکا گره نزنند. منافع آمریکا در جهان، از هردوی این رویکردها، آسیب خواهد دید. بعد از پایان جنگ سرد، آمریکا هیچ‌گاه تا به این حد ضعیف و چندپاره نبوده است. تاریخ دکمه توقف ندارد و جهان منتظر آمریکا نمی‌ماند تا خود را دوباره پیدا کند. آمریکا باید هرچه زودتر نژادپرستی را پایان دهد، اقتصادش را احیا کند و بر اختلافات سیاسی فائق آید.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید