جواد نصرتی|روزنامهنگار:
ژان پیر ملویل جوان
وقتی در 25 سالگی «آخرین نبرد» (1984) را بهعنوان اولین فیلم بلند سینماییاش کارگردانی کرد، همه از ظهور نابغهای تازه خبر دادند. در دورانی که سینمای فرانسه با افول موج نوییها در رخوت به سر میبرد، لوک بسون با فیلم سیاه و سفید و خلاقانهاش، چشمها را خیره کرد. بسون در فیلم بعدیاش «مترو» (1985) کنار استعداد ویژهاش در تصویرپردازی، تواناییهای خود در روایت داستان را هم نمایان کرد و از کریستوفر لامبر و ایزابل آجانی به بهترین شکل بهره برد. از ابتدای دهه90، بسون با فیلم «نیکیتا» (1991) گرایش به سینمای جریان اصلی را نمایان کرد و با فیلم «لئون» (1995) به شهرتی جهانی رسید؛ فیلمی که باعث شد منتقدان از او بهعنوان «ژان پیر ملویل جوان» یاد کنند. ورود به هالیوود و ساخت فیلم عظیم و پرهزینه «عنصر پنجم» (1997) آغاز سقوط آزاد بسون بود. با استعدادترین سینماگر فرانسوی در هالیوود تبدیل به کارگردانی پولساز شد و به مرور فتح گیشه، عنصر خلاقیت را در فیلمهایش کمرنگ کرد. «پیامآور: سرگذشت ژاندارک» (1999) فیلم خیلی خوبی از کار درنیامد و در هزاره سوم بسون نسبت به کار در سینما بیانگیزه شد و حتی در مقطعی اعلام کرد که دیگر فیلم نمیسازد. «ماجراهای عجیب آدل بلان - سک» (2010) بهترین فیلم این سالهای بسون است که البته فاصله زیادی از آثار خلاقانه اولیهاش دارد.
لوک بسون، کارگردان فرانسوی ( متولد 18 مارس 1959 )
تلگراف از دارالفنون به گلستان
منت خدای را عزوجل
این روزها میلیونها نفر درگیر اپلیکیشن پیامرسان تلگرام هستند اما احتمالا بسیاری از آنها، مخصوصا نسل جوان، هیچ درک و خاطرهای از تلگراف ندارند. تلگراف، تا همین دهه 60 همچنان ارج و قرب و البته اهمیت داشت؛ اهمیت آن را از خانوادههایی میتوانید بپرسید که با تلگراف از حال سربازان خود در جبهههای جنگ تحمیلی خبردار میشدند. اما روزهای تلگراف، همچون همه جای دنیا، در ایران هم به پایان رسیده است. احتمالا هیچکس در 27اسفند 1236که خبر نخستین تلگراف در ایران در روزنامه وقایع اتفاقیه منتشر شد، چنین پایان سوت و کوری را برای این پدیده شگفتانگیز متصور نمیشد. نخستین تلگراف در ایران، توسط عباسعلیخان دنبلی، از مدرسه دارالفنون به کاخ گلستان زده شد و نخستین جمله تلگرافی هم با هوشمندی و خوشذوقی، ابتدای دیباچه جاودان گلستان سعدی بود: «منت خدای را عزّ وجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت...» همین عباسعلیخان دنبلی نخستین ایرانیای است که زبان مورس را یاد گرفته و نخستین تلگراف را زده است. ورود تلگراف به ایران اما بهخاطر علاقه شخصی ناصرالدین شاه به این پدیده مدرن بوده است. با این حال، تلگراف، در اوایل حضور در ایران، بیشتر به کام انگلیسیها بود. آنها با استفاده از سیستم تلگراف در ایران، هندوستان مستعمره بزرگ خود را در شرق به اروپا وصل و شبکه ارتباطی بزرگی راهاندازی کردند. رشد شبکه تلگراف در ایران، چندان سریع نبود و بیشتر در راستای مقاصد قدرتهای خارجی مانند انگلیس و روسیه بود. بعدتر، آلمان هم وارد ماجرا شد. به جز اینها، مخالفت سیاسیون با گسترش شبکه تلگراف هم در کندی رشد آن بیتأثیر نبود. برای نمونه گفته میشود عبدالمجید میرزا عینالدوله با این توجیه که مردم به وسیله تلگراف از همدیگر با خبر میشوند و علیه سلطنت آشوب میکنند، با گسترش شبکه تلگراف مخالفت میکردند. مردم هم با قطع سیمها و انداختن دکلها، روی خوش به تلگراف نشان ندادند. با این حال بعدها تلگراف در جریان انقلاب مشروطه حسابی بهکار مردم آزادیطلب آمد و روزگارش در ایران گل کرد. این روزگار، البته مدتهاست سپری شده است.