غم بیپایان
قطعه مرو ای دوست
محمد اصفهانی ذاتاً صدایی غمگین دارد. به همین دلیل است که بخشی از غمگینترین قطعههای سالهای اخیر را با صدای این خواننده میشنویم. یکی از این غمگینترینها هم قطعه شنیدنی «مرو ای دوست» است که به مناسبت و بیمناسبت، هزاران بار از رسانههای مختلف بازپخش شده است. ترانهاش را اهورا ایمان گفته و آریا عظیمینژاد هم تنظیم و آهنگسازیاش را عهدهدار بوده است. این قطعه، در آلبوم برکت گنجانده شده و در سال1384 نشر یافت. در ترانه آن میخوانیم: «مرو ای دوست، مرو ای دوست، مرو از دست من ای یار/ که منم زنده به بوی تو، به گل روی تو/ مرو ای دوست، مرو ای دوست، بنشین با من و دل/ بنشین تا برسم مگر به شب موی تو/ تو نباشی چه امیدی به دل خسته من؟/ تو که خاموشی، بیتو به شام و سحر چه کنم با غم تو؟...» اما چرا چنین قطعهای، اینچنین سوزناک شد؟ این آهنگ در واقع برای زلزله بم و مرگ ایرج بسطامی ساخته شد. ضمن اینکه خود اهورا ایمان نیز زاده بم است. نحوه شکلگیری این قطعه و ترانه نیز داستانهای خودش را دارد و عرقریزان روح زیادی اتفاق افتاد تا تبدیل به چنین اثری شود.
بخندد به پرپر من
قطعه رفتی
به محض اینکه پاپخوانی در ایران رایج شد، خوانندگان سنتی مختلفی هم سعی کردند که در این حوزه ورود کنند. گاهی این آثار، فارغ از هرگونه یکپارچگی هنری در میآمد. اما گاهی نیز آثار، واقعاً در نوع خودشان شنیدنی بودند. یکی از این صداها را باید علی زندوکیلی بدانیم؛ خواننده جوانی که البته رویکرد آوازخوانیاش غالباً سنتی است اما ترکیبخوانیهای او نیز باعث شده تا اسم و رسمی پیدا کند؛ تا جایی که برخی از بزرگترین خوانندگان ایرانی نیز عاشق سبک و صدایش شوند. این نوازنده و خواننده شیرازی، قطعههای شنیدنی زیادی را تولید کرده اما بدون شک یکی از معروفترین و دلنشینترین آهنگهایی که از او سراغ داریم، «رفتی» است. این قطعه براساس ترانهای از رحیم معینی کرمانشاهی تدارک دیده شده که چنین است: «ای که رفته با خود دلی شکسته بردی/ این چنین به توفان تن مرا سپردی/ای که مهر باطل زدی به دفتر من/ بعد تو نیامد چهها که بر سر من/بعد تو نیامد چهها که بر سر من.../ای خدای عالم چگونه باورم شد/ آنکه روزگاری پناه و یاورم شد/سایهاش نماند همیشه بر سر من/ زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من/ رفتی و ندیدی که بیتو شکسته بال و خستهام...»
این دنیای لعنتی
وایسا دنیا
یکی از آن خوانندههایی که یکباره در دنیای پاپخوانی ایران گل کرد و آهنگهایش دهان به دهان چرخید، رضا صادقی بود. اصلاً برخی از آهنگهای او چنان جریانی ایجاد کردند که بعدها، کمتر میتوانیم چنین چیزی را در موسیقی ایران ببینیم؛ مثل موجی که «مشکی رنگ عشقه» ایجاد کرد؛ آن لباس مشکی پوشیدنها و... . اما صادقی آهنگهای شنیدنی دیگری هم دارد که هنوز هم میتوانند شنیدنی باشند؛ مثل همین آلبوم «وایسا دنیا» که در سال 1385راهی بازار شد. این آلبوم را خود صادقی خوانندگی و آهنگسازی کرده و البته چهرههای شاخصی از موسیقی پاپ نیز در تنظیمها کمکحال او بودهاند؛ ازجمله امید حاجیلی، سیروان خسروی و... .
ترانههای این آلبوم نیز مشترکاً توسط صادقی و مرجان زنگنه سرایش شده است. معروفترین قطعه این آلبوم که همان نام وایسا دنیا را دارد نیز توسط سیروان خسروی تنظیم شده است. ترانه این قطعه معروف را با این ابیات به یاد بیاورید: «من دیگه خسته شدم بس که چشمام بارونیه/پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه/من دیگه بسه برام، تحمل این همه غم/بسه جنگ بیثمر برای هر زیاد و کم/وقتی فایدهای نداره، غصه خوردن واسه چی/واسه عشقای تو خالی، ساده مردن واسه چی...».
یک گروه خوشتیپ
گل آفتابگردون
زمانی که موسیقی پاپ در ایران پا گرفت، گروههای پاپ هم از راه رسیدند. نخستین گروهها هم چون در نوع خودشان و طی این سالها یک اتفاق جدید بودند، بهشدت در یادها ماندند؛ مثل همین گروه آریان. این گروه، قطعههای زیادی را راهی بازار کردند که یکی از معروفترین آنها «گل آفتابگردون» بود. ملودی و ترانه این اثر نیز کاری از علی پهلوان بود. این قطعه در سال 1379منتشر شد. بخشهایی از ترانه آن را با هم مرور میکنیم: «گل آفتابگردون هر روز به انتظار دیدن یاره/ اما خورشیدو پوشونده ابری که تاریکه و تاره/ چشمای آفتابگردون باز نگران از ابرا/ داد میزنن این تنها طاقت دوری نداره/ تا بشه وقتی خورشید از دل ابرا پیدا/ باز کار آفتابگردون انتظاره انتظاره...». این گروه با تغییرات و نوآوریهایی که در اجرای خودش داشت، توانست حسابی گل کند. جالب اینکه محمدرضا گلزار نیز نخستین بار با این گروه بود که شناسانده و بعدها، جزو سوپراستارهای معروف سینمای ایران شد. ملودی و ترانه این قطعه سالها قبل در ذهن علی پهلوان شکل گرفته بود. تا اینکه وقتی گروهشان سر و سامان گرفت، با همکاری گروه کر و دیگر نوازندگان، این قطعه و قطعههای دیگر را نیز اجرا کردند؛ قطعهای که جزو نوستالژیهای دهه شصتیها شد.
بهشت در بالکن
گلکاری
میگویند که اگر میخواهی از افسردگی دور باشی، دستانت را به خاکآلوده کن. تعبیری از این موضوع است که کار کردن با خاک و طبیعت و... و سرگرم بودن، ضدافسردگی است. در مورد گل و گیاه، در همین روز هفتم خودمان زیاد صحبت کردهایم و همه هم، دربارهاش گفتهاند و میگویند. اما مسئله اصلی اینجاست که غالباً شروع به این کار نمیکنیم. بیشتر ما بالکن داریم. میتوانیم بخشی از این بالکن را به گلکاری اختصاص دهیم. اینکه صبح و ظهر و شب، چشممان مدام به در و دیوار و سقف و آهن و گچ و... بیفتد، طبیعی است که در درازمدت ما را افسرده خواهد کرد. اواخر بهار و البته فصل تابستان، فرصتی بینظیر برای آغاز گلکاری و پرورش گیاهان آپارتمانی است. حتی اگر در یک آپارتمان خلوت هم زندگی میکنید، میتوانید با رضایت همسایهها بخشی از پشتبام را حصاربندی کرده و به این کار اختصاص دهید. نیاز به هزینهکرد زیادی هم نیست؛ حتی با استفاده از ظرفهای نوشابههای استفاده شده و شیر خشک و... هم میتوانید اقدام به این کار کنید. همچنین از تشتهای پلاستیکی میتوانید برای سبزیکاری و گلکاری استفاده کنید. میبینید چقدر امکانات سادهای را میشود برای این کار پیدا کرد؟ اینترنت و مراکز گل و گیاه موجود در محله و شهر، امکان مناسبی برای کسب اطلاعات شما در این زمینه هستند.
هنوز هم لوترکینگ
فیلم سلما
حالا که این روزها موضوع نژادپرستی در آمریکا داغ است، بد نیست فیلمی در این حوزه هم تماشا کنید. این فیلم، «سلما» نام دارد. سلما درباره زندگی مارتین لوترکینگ است که دست بر قضا، فیلمی تاریخی و خوشساخت هم از آب درآمده و تحسین همگان را برانگیخته است. البته این فیلم در اسکار چندان خوششانس نبود و با وجود نامزدی برای این جایزه معتبر، نتوانست به این موفقیت برسد؛ امری که باعث ایجاد تنشهایی هم شد. کارگردان این اثر ایوا دوورونی است. این فیلم در سال 2014، یکباره چشمها را خیره کرد و همه نگاهها را متوجه خود ساخت. در زمانی که این فیلم موفق به دریافت اسکار نشد، جنبشی راه افتاد با عنوان «اسکار بیش از حد سفید». کمپانی سازنده این فیلم، تازگیها درباره این فیلم پیام داده است: «۵۵ سال پس از راهپیمایی تاریخی از «سلما»، درحالیکه ما شاهد بیان دههها درد مشترک هستیم، باید سخنان دکتر کینگ را به یاد بیاوریم: بیعدالتی در هر جا خطری برای عدالت در همه جاست.» جالب است بدانید که 6 سال پیش که این فیلم پخش شد، این امر مصادف با قتل اریک گارنر شد که مانند جورج فلوید توسط پلیس کشته شده و او نیز گفته بود: نمیتوانم نفس بکشم.
انیمیشنهای وطنی
خالهقورباغه
این روزها که غالباً سعی میکنیم بچهها را از خانه خارج نکنیم، تنها سلاح باقیمانده ما در منزل یا بازیهای خانگی است یا انیمیشن. به همین دلیل همیشه باید چنته شما از انیمهها و کارتونهای ریز و درشت و محتوادار پر باشد. در این صورت هیچوقت حوصله بچهها سر نخواهد رفت. یکی از این انیمیشنهایی که میتوانید برای چنین روزهایی کنار بگذارید و هر وقت حوصله بچهها سر رفت، تماشا کنید، «خاله قورباغه» است. این فیلم سال 1395ساخته شده و یک ساعت و 11 دقیقه است. این انیمیشن، درباره خاله قورباغهای است که از بچههایش دور افتاده و بابت همین کلی غصه میخورد. در کنار او، شخصیتهایی چون خواهر دوقلویش با اسم آبجی باجی، پزشک جنگل، همسایه طماع و... هم وجود دارد. علاوه بر بچهها، خودتان هم میتوانید این انیمه را به تماشا بنشیند. شخصیتهایی چون مرضیه برومند، شبنم مقدمی، غزل شاکری، احسان کرمی و... در آن صداپیشگی کردهاند و کارگردانیاش را هم افشین هاشمی انجام داده است. تهیهکننده این فیلم نیز فرشته طائرپور است. این فیلم را در ژانر انیمههای موزیکال طبقهبندی میکنند. برومند را پیش از این با «مدرسه موشها» و دیگر آثاری که برای کودکان ساخته، به یاد داریم.
تلاش های بی پایان
آخرین رقص
مستندهای ورزشی همیشه جزو دیدنیترین مستندها و فیلمگونههایی هستند که تولید میشوند؛ خاصه اگر این مستندها، درباره شخصیتهای معروفی هم باشد؛ مثلاً درباره مایکل جردن. جردن را در کنار پله و محمدعلی کلی، جزو بزرگترین ورزشکاران قرن بیستم میدانند. حالا نتفلیکس اقدام به تولید مستند «آخرین رقص» کرده است که در واقع به ماجراهای مایکل جردن و شیکاگو بولز در ششمین قهرمانی این تیم بازمیگردد. این مستند، که حالت سریالی هم دارد، این روزها بهشدت مورد توجه قرار گرفته و بازخوردهای خوبی هم پیدا کرده است. در واقع این مستند، به فصل 1997 و 1998میلادی بزرگترین لیگ بسکتبال جهان، یعنی انبیای میپردازد. جردن، بازیکنی است که ۶بار قهرمانی انبیای با شیکاگو بولز، 14حضور در آلاستار، ۲طلای المپیک، ۵بار کسب ارزشمندترین بازیکن انبیای و افتخاراتی دیگر را کسب کرده است. در این مستند شما در واقع، گوشههایی کمتر دیدهشده از سختکوشیهای بزرگترین بازیکن بسکتبال تاریخ را مشاهده خواهید کرد؛ کسی که همگان فکر میکردند استعدادی ویژه دارد، درحالیکه به گفته خودش، همه اینها ماحصل تلاش طاقتفرسای او بوده است. جالب اینکه در این مستندها، میبینیم حتی وقتی پایش شکسته بود، به دانشگاه بازگشته و تمرین میکند تا مخفیانه خودش را آماده کند.
دنیای کمی عبوس
سریال پرگار
شبکه اول سیما، هنوز بهار تمام نشده چهارمین سریال خودش را هم رو کرده؛ سریالی جدی و ملودرام به نام «پرگار». این شبکه که موفقیتهایی نسبی را در 3 سریال قبلی خودش تجربه کرده، حالا چشمانتظار است که این موفقیت را در پرگار هم تکرار کند. تا الان هم که بازخوردهای نسبتاً خوبی از این سریال مشاهده کردهایم. این سریال، داستان خانوادهای است که برای تحصیل فرزندشان، راهی تهران میشوند. همین جابهجایی جغرافیایی، باعث میشود تا این خانواده درگیر گرهها و موقعیتهای خاصی هم بشوند. از اینجا به بعد است که پای آسیبهای اجتماعی همچون مصرف موادمخدر و... به میان میآید. این سریال را هر شب میتوانید از شبکه یک تماشا کنید. البته حالا دیگر به میانه خودش رسیده است اما غالباً خلاصهای از آن هم پخش میشود. کارگردان این سریال، شهرام شاهحسینی است و بازیگرانی چون مرجانه گلچین، الهام طهموری، مریم سرمدی، سهیلا جوادی، مریم سردشتی، بهرنگ علوی، فریبا کوثری و... در آن ایفای نقش کردهاند. نویسنده این مجموعه هم احمد رفیعزاده است که رزومه خوبی در سینما و تلویزیون دارد. گفته میشود که این مجموعه، فصل دوم سریال «همیشه آسمان ابری نیست» است که سالها پیش پخش شد و به آسیبشناسی دنیای نوجوانان پرداخته بود.
دنیای دزدان دریایی
بردگیم تورتوگا
بردگیمها به بازیهای فیزیکی و کارتی گفته میشود که غالباً روی میز میتوان انجامشان داد و البته اسم دیگرشان هم بازیهای رومیزی است. بدینترتیب شما از دنیای اینترنت و گوشیهای همراه دور میشوید و چند ساعتی را با اطرافیان خودتان، خوش میگذرانید. چی بهتر از این؟ یکی از این بردگیمهای جالبی که میتوانید بازی کنید، همین بازی تورتوگاست. نظرتان درباره دنیای دزدان دریایی چیست؟ کلاً دنیای مرموزی دارند. حالا دوست دارید که خودتان یکی از آنها بشوید و بازی کنید؟ در اینجا یک کشتی اسپانیایی هست و شما یا از اهالی کشتیهای فرانسوی هستید یا اهالی کشتیهای انگلیسی. باید سعی کنید که گنجهای مستقر در این کشتی اسپانیایی را متعلق بهخودتان کنید. در اینجا، شما حتی نمیتوانید این گنجها را با خدمه کشتی هم شریک شوید و فقط و فقط باید با هموطنان خودتان فکر و طرح شراکت داشته باشید. در واقع تم اصلی این بازی، حمله و شورش و تبعید و درگیری و خیانت کردن و... است؛ درست همان اتفاقی که در دنیای واقعی هم میافتد. این بردگیم را از ژانر هویت مخفی میدانند و بیشتر کسانی هم که درگیر بازی با آن شدهاند، معتقدند ارزش خرید دارد.
بفرما صبحانه
بردگیم ناشتایی
این بازی در اصل از روی بازی sushi go ساخته شده است، ولی سعی کردهاند که تم آن را کاملاً ایرانی کنند. شما کارتها را از جعبه بازی در میآورید و سپس آنها را به 3 قسمت مساوی تقسیم میکنید. در هر دست 3 نفر باید بازی کنند. 3 دست 9تایی کارت در اختیار شما خواهد بود. هر کارت، نماد و تصویری از مواد تشکیلدهنده ناشتایی است که در فرهنگ ایرانی یک رفتار مشخص و تعریف شده است، مثلاً میتواند گردو، تخممرغ یا نان و... باشد. در هر دست بازی، کارتها دست بهدست میچرخد و شما یکی از آنها را انتخاب میکنید. سپس کارتهای باقیمانده را به بغلدستی میدهید و او هم انتخاب میکند و باقی را به بغلدستیاش میدهد. در نهایت همه کارتهای انتخابشده را بر میگردانند تا ببینند چه چیزهایی را انتخاب کردهاند و این مرحله مدام تکرار میشود. در پایان هر دست، براساس قواعد بازی، امتیازها بازشماری میشود. نحوه شمارش امتیازها هم در نوع خودش جالب است. مثلاً تخممرغ اگر ۲تا بشود به شما امتیاز میدهد. در پایان بازی، هر کسی که امتیازات بیشتری کسب کند، برنده خواهد بود.
گل بزن
بازی اندرویدی کات
حالا که چند ماهی است از فوتبال و دنیای فوتبال دور شدهاید، چرا درگیر یک بازی فوتبالی نشوید تا همان تجربه را داشته باشید؟ منظورمان فیفا و بازیهایی از این دست نیست. داریم درباره بازی اندرویدی کات صحبت میکنیم که ساخت داخل است. این بازی در ژانر ورزشی بوده و توسط موتور بازی Unity پشتیبانی میشود. از طریق کافهبازار و... هم که قابل دانلود است. این بازی آنلاین، بدینترتیب است که بازیکنان پشت توپ قرار گرفته و هر کسی که بتواند بیشتر گل بزند، برنده خواهد بود. البته دروازهبان، توسط رایانه کنترل میشود اما در نهایت میتوانید سطح دروازهبانان خودتان را هم تعیین کرده و ارتقا دهید. پس شما پشت توپ قرار گرفته و باید گل بیشتری بزنید. در نهایت اینکه زمان شما هم محدود است؛ درست مثل بازیهای عادی و طبیعی. یعنی اگر زیاده از حد وقت تلف کنید، در این صورت نوبت از شما گرفته خواهد شد. این بازی در یک محیط سهبعدی اجرا شده و دوربین نیز بهصورت دنیای بازی از نگاه بازیکن به نمایش در میآید. در هر ضربهای هم که میزنید زاویه دوربین، محل توپ و زاویه آن نسبت به قبل کمی عوض میشود.
رویای قهرمانی
مهدیار 3
این هم بازی مهدیار 3 که یک بازی ایرانی است. این بازی در پلتفرمی سبک شکل گرفته و ماجراجویی است و توسط استودیو بازیسازی مهدییار هم ساخته شده است. البته ورژنهای دیگرش هم موجود است که موقعیت و داستان و گرههای آنها فرق میکند. اما در مهدیار 3شما با یک بازی ماجراجویانه و معمایی و البته داستانمحور طرف هستید. در این بازی، باید به مهدیار کمک کنید تا به اردوهای ورزشی رفته و برای رقابتهای پیشرو، به سختی تمرین کند و برنده شود. مهدیار خواب دیده که به رقابتهای دوچرخهسواری رفته و برنده شده است. به همین دلیل بهشدت مصمم است که هرطور شده در این رقابتها شرکت کند. این بازی برای مخاطبان بالای3 سال مناسب است و با صحبتکردن با دوستان و خوانده و حل چند معما و مینیگیم شروع میشود. قرار است که بعدتر، بخشهای بعدی هم به مرور به این قسمت اضافه شود تا کاملتر از پیش باشد. محتوای درنظرگرفتهشده برای این بازی نیز کاملاً با فرهنگ ایرانی و اسلامی هماهنگ است که از مزیتهای آن به شمار میرود. بازی، گرافیک قابلقبول و داستان خوبی دارد، اما نقدهایی به گرههای معمایی آن وارد شده است.
پناهندگی
فرار به غرب
غوطهخوردن در ادبیات و داستانهای کشورهای مختلف، ما را از نگاه پوستهای و سطحی به این کشورها و افراد، دور کرده و وارد فضاهایی دیگر میکند؛ فضاهایی که ما را به این نتیجه میرساند که آنها نیز انسانهایی چون ما هستند، با همان دغدغهها، با همان نگرانیها و با همان امیدها. رمان «فرار به غرب» نیز چنین اثری است؛ رمانی که توسط محسن حمید، نویسنده پاکستانی نگاشته شده؛ نویسندهای مطرح و شناختهشده در سطح جهانی. شخصیتهای این کتاب، زن و مردی هستند که در میانه جنگ با هم آشنا میشوند و تصمیمشان بر فرار استوار میشود. در واقع اثر حمید را باید رمان پناهندگی و تعلیقهای آدمی نامید. رمانهایی از این دست با موضوع پناهندگی و تعلیقهای ناشی از آن، تقریباً دارند برای خودشان یک ژانر میشوند. نادیا و سعید، شخصیتهای اصلی این رمان هستند. آنها شنیدهاند درهایی وجود دارد که میتواند به واقع درهای یک دنیای جدید را روی آنها بگشاید؛ دری که روی مهاجرت باز میشود؛ دری که ترسناک است؛ دری که البته امیدها نیز در دل خود دارد. رمان، جزو برترینهای نیویورکتایمز در سال 2017 هم بوده است. این رمان، ضمن رئالیستیبودن، البته تخیلی هم محسوب میشود.
آقای شاعر
اشعار غلامرضا طریقی
اشعار غلامرضا طریقی، شاعرزنجانی معاصر ما، از آن دست اشعاری هستند که میتوانند حال خوب ادبی به شما ببخشند. طریقی متولد 1356زنجان است و زیرنظر حسین منزوی کارش را شروع کرد. بهخاطر داشته باشید که منزوی نیز زنجانی بود. از این شاعر آثاری چون «آنقدر پرم از تو که کم مانده ببارم»، «هر لبت یک کبوتر سرخ است»، «جهان غزلی عاشقانه است»، «با یاد شانههای تو»، «ایمان بیاورید به تمدید فصل سرد»، «شلتاق»، «باران اگر ببارد» و... نشر یافته. ضمن اینکه گزیده غزلیاتش هم در دسترس است تا بخوانید. طریقی با رادیو هم همکاریهای زیادی داشته و موفق شده تقدیرهای زیادی هم بابت اشعارش دریافت کند. غزلی از او را مرور میکنیم: «این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است/کـــه بـــه عشق تو قمــــر قاری قرآن شده است/ مثــل من باغچـــــه خانــه هـــــم از دوری تــــو/ بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است/ بس کـــه هر تکــه آن با هوسی رفت، دلم/ نسخه دیگری از نقشه ایران شده است/ بیشک آن شیخ که از چشم تو منعم میکرد/ خبـــــر از آمدنت داشت کـــه پنهان شده است/عشق مهمان عزیزی است که با رفتن او/ نرده پنجرهها میله زندان شده است...».
راز آن تفاوت بزرگ
قاعده 10برابر
یکی از رایجترین حوزههای کتابخوانی در کشور ما و البته بیشتر کتابها، حوزه کتابهای توسعه فردی و خودیاری است. به واسطه اقبال بازار به این کتابها نیز غالباً آثار خوبی در این زمینه منتشر نشده یا معمولا یک اثر با ترجمههای رایج راهی بازار میشود؛ گاهی نیز با ترجمههای بهشدت پرغلط و نامفهوم. اما در همین بازار نیز گاهی اتفاقات خاصی میافتد که قابل تأمل است؛ مثل انتشار همین کتاب «قاعده 10برابر» از گرنت کاردون. کاردون از شخصیتهایی است که حرفهای زیادی برای مطرحکردن در دنیای توسعه فردی داشته و دارد. بهواقع آموزههای او، جزو اطلاعات لازمی هستند که هر کسی باید مرور کند. در کتاب قاعده 10برابر، یکی از تفاوتهای بزرگ افراد موفق و غیرموفق را مشاهده میکنیم. کاردون در این کتاب، از قاعده تفاوت بنیادین و تفاوت حاشیهای صحبت میکند. در تفاوت حاشیهای، شما و کار یا خدمت یا محصولی که دارید، تنها مقداری از دیگران بهتر است. این کمی بهتربودن، اصلاً شما را در موقعیت امنی قرار نمیدهد. اما اگر تفاوت ایجادشده 10برابر باشد، شما مطلقاً بازار را در اختیار خواهید داشت. البته این تفاوت 10برابر، صرفاً در یک بعد اتفاق میافتد نه در همه ابعاد.
دوست من آرمن
نزدیکترین مخاطب من باش
یکی از ژانرهای رایج ادبیاتنویسی در ایران، نامهنگاری است؛ یعنی نویسنده، شروع میکند به نامهنگاری به فردی دیگر. این فرد میتواند واقعی یا غیرواقعی باشد. حتی این نامهنگاری میتواند در خلال داستان اتفاق بیفتد؛ یعنی نویسنده نامه و پاسخ آن، هر دو یکی باشند اما در خلال همین نامهنگاریها، گرهها گشوده شده و داستان دنبال میشود. کتاب «نزدیکترین مخاطب من باش» نیز از این دست کتابهاست؛ کتابی که صدیق قطبی در آن، به نامهنگاری به دوست مسیحی خیالی خود میپردازد و همین امر، روایت را پیش میبرد. او در این ماجرا، با دوست نادیده و حتی ناموجود خودش، خاطرهبازی میکند و به گفتوگو میپردازد. در کشاکش همین نامههاست که هم به تصویر کاملی از صدیق مسلمان و آرمن مسیحی دست مییابیم. نگارنده درباره این کتاب چنین گفته است: «نوع نگاهم به دین و مقولات دینی متأثر از نگاه عارفان (بهویژه عرفان خطه خراسان) و نیز مدرسه روشنفکری دینی است که طبیعتاً بسیاری از دینداران و نیز بیدینان با انکار و تردید به آن مینگرند. گروه اول آن را نوعی خروج از اصول دینی و فهم متداول میدانند و گروه دوم دستوپازدنی نافرجام در خوانش اخلاقی و عُقلایی دین. با این حال، این راه دشوار و باریک، تنها راهی است که مرا راضی میکند.»
پنج شنبه 22 خرداد 1399
کد مطلب :
102387
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/0R9wv
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved