در حسرت بوسیدن
هوشنگ صدفی ـ روزنامهنگار
از وقتی سروکله کرونا پیدا شد، برخی رفتارهای عرفی ما ایرانیها تحت شعاع خطرات این ویروس فسقلی قرار گرفت. دست دادن، بغل کردن، مصاحفه و بوسیدن و حتی خیره شدن در چشمان هم و ترکیدن بغض گذشته و حال. بدون رد و بدل کردن بوسه طبعاً محبت پدر به فرزند، فرزند به والدین، همسر به همسر، دختر به پدر، دوست به دوست، معلم به شاگرد و بالاتر از آن آشتی 2خصم دیرینه، معنا و مفهومی نخواهد داشت.
غلط نکنم شاید بعدها در خاطرات عاشق و معشوقها بنویسند عشق هم عشق بیات و کهنه روزگار پیشاکرونا و نه پساکرونا. شاید گاهی میان واژههای رد و بدل شده عشاق، اشعار سوزناک با برخی رفتارهای عاشقانه ردوبدل میشود اما کرونا همه این رفتارهای شرقی و عاشقانه را به پستو راند.
بدون تجربه رفتارهای با مهر و محبت چگونه میشود در دوران سالمندی از عشق و محبت سخن راند. قبلاً اگر ممیزهای ادبیات، سینما و تلویزیون صحنههای مهربانانه را برای بدآموزی نسل جوان حذف میکردند، حالا باید به کرونا دست مریزاد گفت که کار آنها را آسان کرد. بعید میدانم هنرمندان از باب ممیزی صحنهها یا گفتار، از دست وزارتخانه متولی گلایه کنند؛ چون کرونا اجازه نمیدهد این نوع رفتارهای عرفی دوام پیدا کند. تازه اگر کسی جسارت کند بوسهای برگونه پدر یا پیشانی مادر یا دختر و حتی همسر بنشاند باید پیه ویروس نقلی کرونا را به تن بمالد.
فارغ از هرنوع داوری درباره این قسم رفتارهای مهرانه ایرانیها و صدالبته خط قرمز ممیزان باید گفت، برخی اشعار درباره بوسه و بوسه دادن بهرغم نگره ممنوعه، در تاریخ سیاسی ایران ماندگار شدهاند. شعر «مرا ببوس» «حیدر رقابی» در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد، در بین اقشار جامعه جایگاه خاصی پیدا کرد. هروقت نشانی از مبارزان سیاسی از هر مکتبی در دوره حکومت پهلوی قبل و بعد از آن، سخن از مظلومیت یا بر سردار رفتن آنان به میان آورد، ترانه «مرا ببوس» «گل نراقی» اشک را بر دیدگان ظالم و مظلوم روانه میساخت.ای کاش کرونا نیامده بود تا بوسیدن ممنوع نبود.