انقلاب در تحریریههای آمریکایی
مطالبهگری روزنامهنگاران آمریکایی در مسئله برابری نژادی، تغییراتی اساسی در مدیریت روزنامههای بزرگ این کشور ایجاده کرده است
جواد نصرتی ـ خبرنگار
وسلی لاوری، خبرنگار 24ساله واشنگتنپست، در آگوست 2014بهخاطر واکنشهای چشمگیرش به ناآرامیها در فرگوسن در ایالت میسوری (اعتراضها به قتل یک سیاهپوست توسط پلیس) توجه زیادی بهخود جلب کرد.
او در آن سال، به ستاره رسانهای اعتراضها علیه نابرابری نژادی تبدیل شد و چشمانداز خام و جدیدی از نابرابری نژادی در سطح ملی پیش روی همکارانش و مردم قرار داد. 6 سال از آن زمان گذشته و افراد کمی هستند که در آنچه لاوری ادعا میکرد تردید داشته باشند؛ پلیس آمریکا بسیار بیشتر از آن چیزی که رسانههای آمریکایی در دوران پیش از رویدادهای فرگوسن گزارش میکردند بیرحم و دروغگوست. لحظات تاریخی، شروع و پایان مشخصی ندارند اما روش جدید پوشش اعتراضهای حقوق مدنی، در خیابانهای فرگوسن جان گرفت و آغاز شد. نسلی از خبرنگاران که بیشتر آنها سیاهپوست بودند، در همین شهر، بدون واسطه، بیرحمی یک ساختار سفید را علیه مردم فقیر سیاهپوست دیدند و وقتی که به تحریریههای خود بازگشتند، به شیوه متفاوتی به حرفه خود نگاه کردند. آنها از همان زمان با توییتر که در مقابل تحریریهها قد علم کرده بود آشنا بودند. و حالا، درحالیکه آمریکا درگیر رویدادی است که یادآور سال2014 است، تحریریههای بزرگ این کشور بهدنبال راهی هستند تا با شرایط جدید وفق پیدا کنند. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: سختی کار در دوران جدید، در روزهای اخیر با اعتراضهای شدید به چند اتفاق در روزنامههای آمریکا مشخص شد؛ نیویورکتایمز مجبور شد بهخاطر یک یادداشت، رئیس بخش دیدگاههایش را برکنار کند و سردبیر اجرایی فیلادلفیا اینکوایر بعد از چاپ تیتر «ساختن هم ارزش دارد» (در مقابل شعار معروف «جان سیاهان ارزش دارد») مجبور به استعفا شد.
لاوری که بهخاطر انتشار دیدگاههایش در توییتر با مدیریت واشنگتنپست به مشکل خورده بود و پیش از اخراج شدن از روزنامه بیرون آمد، معتقد است که ارزش بنیادین مؤسسات خبری باید تغییر کند و به جای برداشت از واقعیت، خود حقیقت باشد.
رسانهها این روزها کمی عقب نشستهاند و در استفاده از واژههایی مانند «دروغ» و «نژادپرست» کمتر سختی به خرج میدهند، مخصوصا وقتی که میخواهند رفتار دونالد ترامپ را تعریف کنند. نیویورکتایمز هم چند روز پیش اعلام کرد در پی فشارها و اعتراضها به چاپ یادداشت سناتور تام کاتن (که در آن از اعزام ارتش به خیابانها برای مقابله با اعتراضها حمایت شده بود) رئیس بخش دیدگاه را برکنار کرد.
نسل جدید خبرنگاران
بعد از قتل مایکل براون 18ساله در فرگوسن توسط یک افسر پلیس، خبرنگارانی که به این شهر اعزام شدند، اغلب سیاهپوست بودند. این مسئله تصادفی نبود، بسیاری از این افراد، بعد از اینکه این خبر در توییتر منتشر شد، خودشان داوطلب اعزام به این شهر شدند. لاوری در آن زمان خبرنگار پارلمانی بود اما خودش داوطلب شد این واقعه را پوشش دهد. جیلانی کاب، خبرنگار مسنتر نیویورکر که آن سال تولد 45سالگیاش را در یک کافه در نزدیکی مقر پلیس فرگوسن جشن گرفت درباره این خبرنگاران میگوید: «تعداد زیادی خبرنگار جوان و سیاهپوست و منتقد به این شهر آمدند و نام بیشتر آنان در تاریخ نژاد و خشونت پلیس در این کشور ثبت شد.» ارین هینز که آن زمان خبرنگار فیوژن بود درباره چیزی که خبرنگاران دیدند میگوید: «دیدن پلیس در خودروهای نیمهزرهی درحالیکه لباسهای ضدشورش به تن و اسلحههای نیمهخودکار بهدست داشت... و دیدن اینکه پلیس مردم را نه شهروندان و مالیاتدهندگان که دشمنان خود میدید واقعا غریب بود.» پلیس، بین این خبرنگاران و مردم هیچ تفاوتی قائل نبود و مدام آنها را کتک میزد و با اسلحه تهدیدشان میکرد. بخشی از خبرنگاران، نسبت به روایت پلیس تردید داشتند اما برخی از آنها از واقعیت برخورد پلیس با مردم آگاه بودند.
اریک ملیون، 35ساله و خبرنگار انبیسی که در رسانههای محلی کار کرده بود به چالش کشیده شدن روایت رسمی پلیس از رویدادها را اینطور به یاد میآورد: «هر چه بیشتر با مردم صحبت میکردیم اطلاعات بیشتری بهدست میآوردیم و بیشتر روشن میشد که روایت رسمی، چیزی بهتر از مشتی زباله نیست.»
فشار جدید بر تحریریهها
برخی از درسهایی که از آشوبهای فرگوسن درباره نژاد و مسئله خبرنگاران سیاه گرفته شد، در چالشهای بعدی هم راهشان را به تحریریهها باز کردند. مهمترین مسئله، آمدن ترامپ بود که زبان متعصبانه و تاکتیکهایش، هنجارهای موجود را در هم شکست.
این بار، دیگر روزنامهنگاران هم به همکاران سیاهپوست خود پیوستند و خواستار این بودند که در تحریریهها و توییتر، بیشتر از گذشته از زبان مستقیم برای پوشش رویدادهای خبری رئیسجمهور استفاده شود.
این الگو، هفته گذشته، یعنی وقتی که کارکنان نیویورکتایمز کارزاری بیسابقه را برای محکوم کردن علنی یکی از یادداشتهای بخش دیدگاه در پیش گرفتند، نمود بارزی داشت. کارکنان در بیانیهای که متن آن به دقت انتخاب شده بود اینطور مطرح کردند که یادداشت سناتور کاتن، جان کارکنان سیاه را «به خطر» انداخته است. آنها اینطور مطرح کردند که این مقاله، امنیت آنها در محل کارشان را به خطر انداخته است.
کارکنان نیویورکتایمز، نامهای با بیش از 1000امضا به ناشر نیویورکتایمز دادند و به یادداشت کاتن اعتراض کردند. اعتراض جواب داد. روزنامه دچار بحران داخلی شد و در نهایت، ایجی سالزبورگ ناشر نیویورکتایمز تصمیم گرفت همکاری با جیمز بنت، رئیس بخش دیدگاه را قطع کند. آقای بنت تأیید کرد که یادداشت را بدون اینکه بخواند به چاپ سپرده. او در یک جلسه مجازی با حضور 400نفر از کارکنان نیویورکتایمز، از لزوم بازتاب صداهای مختلف صحبت کرد. برکناری او، پیروزی بزرگی برای بخش بزرگی از کارکنان بود اما این کار مخالفانی هم داشت. از نظر آنها، یک روزنامه مستقل باید بتواند تمامی صداها را بازتاب دهد. بنت یکی از کاندیداهای جانشینی دین باکت، سردبیر روزنامه در سال 2022بود، اما حالا آینده او در نیویورکتایمز بهشدت به خطر افتاده است.
تغییر در رسانههای اصلی آمریکا، که محرک آن یک نوع روزنامهنگاری شخصیتر از گذشته است، غیرقابل بازگشت است. لاوری، قربانی این مسئله شد که خیلی زودتر از عادی شدن این تغییرات، بر اصولش پافشاری کرد و در نهایت هم بهخاطر توییتهایش، مجبور به رفتن از واشنگتن پست شد. او دیگر در واشنگتنپست نیست اما بسیاری از همکارانش میگویند که جای خالی او را، در روزهایی که مینیاپلیس بهخاطر حادثه مشابهی در صدر اخبار است، حس میکنند.
مکث
توییتر، شاهراه اصلی
شاهراه اصلی برای بیان اعتراضها، توییتر بود که در حال اوجگیری بود. توییتر، بعد از نوشتههای جنجالی روزنامهنگاران، سرشار از انتقاد و اعتراض میشد و در مقابل، خبرنگاران جوان هزاران هزار بار مورد تشویق قرار میگرفتند و مردم با لایکهایشان آنها را تأیید میکردند. توییتر باعث میشد خبرنگاران با طیف گستردهتری از مخاطبان روبهرو شوند و درمقابل مخاطبان پاسخگوتر باشند.