بسیاری از ما گاهی در طول زندگی روزهای تلخی را تجربه میکنیم. برای مواجهه با این روزهای سخت چقدر آمادگی داریم؟
آمادهباش به سیستم دفاعی
یکتا فراهانی ـ خبرنگار
اتفاقات، حوادث تلخ و سخت، بیماری و دوری و مرگ عزیزان موضوعات تلخ و گریزناپذیری هستند که اغلب هیچ کدام از قبل ما را خبر نمیکنند. بنابراین بهتر است خود ما قبل از مواجهه با آنها تا حد امکان آمادگی برای رویارویی با آنها داشته باشیم. البته هر قدر هم آمادگی داشته باشیم باز هم مواجهه با آنها سختیهای خود را خواهد داشت و باید آن را بپذیریم. اما داشتن پیشزمینه و افزایش آگاهی در این خصوص بسیار مؤثر خواهد بود. در واقع مدیریت کردن خود و اطرافیان هنگام قرار گرفتن در برابر کوران حوادث و انتخاب مکانیسمهای دفاعی ما در این هنگام موضوع بسیار مهمی است که در چگونگی شخصیت و هویت ما نقش زیادی خواهد داشت. در این خصوص با دکتر منا کروندی، روانپزشک گفتوگو کردهایم.
واکنش به بحران
واکنش هر فرد در برابر مشکلاتی مانند وقوع بیماری، بیکاری، ورشکستگی و... به شیوه خاصی خواهد بود که معمولا تحت عوامل بسیاری هم شکل میگیرد. گاهی این اتفاق در سطح خود فرد است و گاهی هم همه افراد خانواده را در برمیگیرد. مشکلات اغلب چند حوزه را در برمیگیرند و افراد هم معمولا در همین محدوده از آنها شکایت دارند؛ یعنی افراد یا دچار سوگ و دوری و فقدان شدهاند، بیماری بر آنها عارض شده، عزتنفس و اعتمادبهنفسشان کم شده یا به نوعی دچار تحولاتی شدهاند که حتی باعث تغییر زندگی فردی آنها هم شده. مثلا نوجوانی و پایان کودکی، میانسالی و ورود به مرحلهای جدیدی از زندگی که وارد شدن به هر کدام از آنها برای فرد بیگانه است؛ شرایط خاصی را هم برایش رقم میزند که میتواند در هر فرد متفاوت باشد. حتی شرکت در کنکور، رفتن به دانشگاه، بچهدار شدن و... یعنی ورود از یک مقطع به مقطع دیگر میتواند باعث مواجهه فرد با شرایط جدید و ناآشنایی باشد که در بسیاری موارد هم میتواند با مشکلاتی همراه شود. در واقع میتوان گفت رویارویی با شرایط ناآشنا و جدید اغلب مسائل جدیدی را هم برای ما بهوجود خواهد آورد.
ترس از دست دادن
این روزها و با فراگیر شدن بیماری کرونا میتوان گفت ما یکباره با اغلب تغییراتی که بروز یک مشکل میتواند بهوجود بیاورد، مواجه شدهایم و گویی بروز این مشکل بسیاری از جنبههای دیگر زندگی ما را هم تحتالشعاع قرار داده است. شیوع این بیماری ما را با فقدان و از دست دادن مواجه کرده؛ بسیاری افراد شغلشان را از دست دادهاند که همین موضوع میتواند تبعات بسیار زیادی بهدنبال داشته باشد؛ هم برای خودشخص و هم خانواده او. گاهی عزتنفس اینگونه افراد با افت شدیدی مواجه میشود که خود این موضوع هم بالطبع مشکلات زیادی بهدنبال خواهد داشت. در واقع طبق نظریه فلسفه هستی اروین یالوم، روانشناس، ریشه تمام ترسها و اضطرابهای ما به ترس از مرگ بر میگردد. چون مرگ هم در واقع نوعی از دست دادن به شمار میرود. هماکنون هم با شیوع چنین بیماریای بشر با همین ترس از دست دادن مواجه شده؛ ترس ازدست دادن عزیزان و حتی مرگ. وقوع بیماریهایی مانند کرونا باعث میشود خانواده و اطرافیان شخص بیمار هم دچار اضطراب و استرسی شوند که ریشه آن به ترس از مرگ برمیگردد.
مکانیسمهای دفاعی
اگر مکانیسمهای دفاعی ما زمانی که خطر و استرس بیماری و مرگ خودمان یا اطرافیانمان را تهدید میکند درست، مناسب و درخور باشد؛ یعنی کارکردهای ایگو و ذهن ما قوی باشد، شرایط خیلی بهتری خواهیم داشت. کارکردهای ایگو یعنی چیزی که مربوط به رشد و بالندگی ذهن و افکار و اعتمادبهنفس ماست، درست و به موقع عمل کند. در واقع میتوان گفت مکانیسمهای دفاعیای که در موقعیتهای مختلف بهکار میبریم و مهارتهایی که در ارتباط با دیگران داریم همگی درجای خود قرار داشته باشند و درست عمل کنند. ضمن اینکه میزان انعطافپذیری ما هم بسیار مؤثر خواهد بود. در واقع اگر کارکردهای ایگوی ما که شامل قضاوت، ذهنیت، اعتمادبهنفس، ارتباط با دیگران، انعطافپذیری و... میشود مناسب عمل کند، هنگام وقوع بحران و حوادث تلخ و سختیها بسیار بهتر و قویتر از دیگران عمل میکنیم و کمتر دچار عوارض و بیمارهای وسواسگونه و روانپزشکی بعد از وقوع حادثه میشویم. هماکنون و با شیوع بیماری کرونا، افراد زیادی حس از دست دادن را تجربه میکنند. اضطراب هم مشکل دیگری است که خود بیمار و اطرافیانش تجربه میکنند. چون خیلیها ترس و اضطراب از مرگ را تجربه میکنند. البته لزوما این بیماری منجر به مرگ نخواهد شد و بسیاری افراد پس از مدتی خوب خواهند شد. به همینخاطر در این شرایط اگر مکانیسمهای دفاعی فرد قوی باشد شرایط خیلی بهتری خواهد داشت.
اختلال انطباقی
هنگام قرار گرفتن در شرایط بحران افرادی که نمیتوانند بهخوبی اضطرابها و تکانشهای خود را کنترل کنند خیلی زود اختلالی به نام اختلال انطباقی را تجربه میکنند و به همین ترتیب هم زودتر دچار بیماریهای مرتبط با اعصاب و روان میشوند. این افراد حتی پس از بحران همچنان تا مدتها دچار اختلال پس از حادثه میشوند و اغلب علائمی مانند اضطراب و افسردگی را نشان میدهند. در اینگونه شرایط بعضی افراد واکنشهای تکانشهای مانند مصرف مواد یا استفاده از داروهای مختلف اعصاب و روان را انتخاب میکنند که آنها هم اعتیادزاست. چون فکر میکنند به این ترتیب میتوانند کمی از میزان غم و اندوه خود کم و استرس و اضطرابشان را کنترل کنند. مشکل اغلب ما یا مشکل از دست دادن است یا مشکلات اقتصادی، رابطه، بیماری و... که در واقع در همه این موارد هم به نوعی هیجانات منفی را تجربه میکنیم. در چنین شرایطی معمولا افراد به متخصص مراجعه میکنند. در بسیاری موارد تجربه هیجانات منفی خصوصا ترس از بیماری به ترس از مرگ برمیگردد. در واقع مشکل اینجاست که پذیرش مرگ در بشر بسیار سخت اتفاق میافتد.
تغییر نقش
هماکنون و با شیوع بیماری کرونا با مشکل تغییر نقش مواجه هستیم. مثلا مردی که قبلا 10ساعت در روز کار میکرده؛ هماکنون شغلش را از دست داده؛ علاوه بر اینکه باید شرایط انطباقپذیری با خانهنشینی را تحمل کند؛ نقش پدر و همسر بودن او هم پررنگتر میشود. به این ترتیب شرایط جدیدی را تجربه میکند که میتواند برای خیلیها استرسزا باشد. چون با بودن بیشتر در میان اعضای خانواده مشکلات بیشتری را هم با آنها تجربه خواهد کرد. میتوان گفت او مجبور شده با نقشی مواجه شود که چندان آشنایی با آن نداشته است. در این شرایط گویی هویت فرد هم تغییر میکند. در دنیای امروزی بخش مهمی از هویت افراد به شغلشان برمیگردد. پس اگر کسی هویتش را تا حدود زیادی با کارش تعریف کرده باشد با از دست دادن شغلش، گویی تغییر نقش داده و ممکن است مشکلات زیادی برای خودش و اطرافیانش بهوجود بیاید. افراد با داشتن وقت بیشتر و گذراندن زمان زیادی در خانه بیشتر متوجه موضوعات مهم در زندگی خانوادگی خود میشوند. به همینخاطر هم زاویه دید آنها و نوع تصمیمگیریشان هم متفاوتتر خواهد شد. یعنی گاهی با تمرکز بر مشکلات، تحملشان برای ادامه رابطه کمتر میشود و در بعضی موارد هم احساس میکنند چقدر خوب است که در شرایط سخت اجتماعی، خانوادهای دارند که بودن در کنار آنها احساس بسیار خوبی به آنها منتقل خواهد کرد.
توجه به فرصتها
توجه داشته باشیم برای مواجهه با واقعیت، مکانیسمهای دفاعی ما نقش بسیار مهمی خواهند داشت. بنابراین اگر آشنایی لازم را با شرایط جدید نداشته باشیم دچار بحرانهایی میشویم که گاهی خارج شدن از آنها برایمان بسیار سخت یا غیرقابل کنترل خواهد شد. توجه داشته باشیم قرار گرفتن در شرایطی مانند قرنطینههای خانگی فرصتی در اختیار ما قرار خواهد داد که بتوانیم بهتدریج در مورد خیلی از مسائل و مشکلاتی که در ذهنمان حل نشده باقی مانده بیشتر فکرکنیم و به راهحل جدیدی دست پیدا کنیم. داشتن انعطافپذیری بیشتر منجر به تجربههای جدیدی میشوند و فرصت بهتری در اختیار ما قرار خواهند داد که با خود واقعیمان بیشتر روبهرو شویم. همین موضوع شناخت بیشتر و بهتری از اطرافیان به ما خواهد داد. بنابراین میتوان بهگونه دیگری به موضوعات و مشکلات نگاه کرد. مثلا در دروانی که ناچار به ماندن در خانه و سپری کردن دوران قرنطینه هستیم توجه بیشتری به نقشهای جدید مثلا نقشهای پدر یا مادر بودنمان داشته باشیم. در واقع نادیده گرفتن قسمتهای مختلف شخصیتی باعث میشوند بالاخره جایی مشکلی برای ما پیش بیاید که میتوان گفت این مشکلات هر چه دیرتر بهوجود بیایند سختتر هم خواهند بود. فقدان آیندهنگری نیز موضوعی است که گاهی مشکلات زیادی رابرای ما رقم خواهد زد. وقتی پیشبینی بروز بیماری، بیکاری، تنهایی یا... را نداشته باشیم؛ هنگامی که به ناچار با آنها مواجه میشویم بدون داشتن پیشزمینه، مکانیسم دفاعی ما در ابتدا اغلب ناباوری و ناتوانی در حل مسئله خواهد بود. چون ما عادت کردهایم و شاید یاد گرفتهایم برای داشتن حال خوب حتما همهچیز باید خوشایند باشد تا بهاصطلاح خوش بگذرد. اما فراموش نکنیم در واقع ما زمانی واقعا توانمند خواهیم بود که بتوانیم هنگام بروز مشکلات و مواجهه با بحرانهای مختلف هم بهخوبی از پس مشکلات برآییم و تا حد امکان حال خوب را تجربه کنیم. برای دست یافتن به چنین توانمندیای هم باید حتما از قبل خود را مجهز و آماده کرده باشیم. داشتن کمی خلاقیت میتواند شرایط سخت را بهگونهای قابل تحمل کند تا بتوانیم چیزهای بیشتری هم از آن بیاموزیم.
بحران اعصاب و روان
هنگام قرار گرفتن در شرایط بحران افرادی که نمیتوانند بهخوبی اضطرابها و تکانشهای خود را کنترل کنند خیلی زود اختلالی به نام اختلال انطباقی را تجربه میکنند و به همین ترتیب هم زودتر دچار بیماریهای مرتبط با اعصاب و روان میشوند