روایتهایی از چگونگی انتخاب جانشین برای بنیانگذار انقلاب اسلامی
راز تداوم انقلاب
در روزهای منتهی به رحلت حضرت امامخمینی(ره)، بسیاری از یاران ایشان با یک نگرانی مهم و عمده مواجه بودند؛ اینکه پس از رحلت امام، سرنوشت انقلاب نوپا و رهبری آن چه خواهد شد؟ چه کسی میتواند جای امام را پر کند؟ در حالی که فروردین ماه 1368 یعنی حدود 2ماه قبل از رحلت امام، آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری انقلاب عزل شده بود، پس از رحلت امام، باید درباره رهبری انقلاب و تعیین جانشین امام یک تصمیم تاریخی و حیاتی گرفته میشد. تصمیمی که متولی آن مجلس خبرگان بود. آنچه در جلسات خبرگان گذشت و به انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب منجر شد، ناگفتههای بسیار دارد. طی 31سال گذشته روایتهای گوناگونی از نحوه انتخاب آیتالله خامنهای منتشر شده است. امسال نیز به مناسبت ایام رحلت امام، شاهد برخی روایتها از زبان یاران امام و انقلاب بودیم. آیتالله احمد جنتی و آیتالله مرتضی مقتدایی طی هفته گذشته با حضور در ویژهبرنامه تلویزیونی «بنیانگذار» روایتهایی را از چگونگی انتخاب جانشین امامخمینی(ره) نقل کردهاند که نکات مهمی را در خود دارد.
آیتالله احمد جنتی با اشاره به تصمیم امام در برکناری آیتالله منتظری گفت: درباره این آقایی که نام بردید، اولا آن روزی که در مجلس خبرگان برای ایشان رأی گرفتند من کسی بودم که رأی ندادم، مخالف هم بودم، چون شناخت داشتم و میدانستم جایگاه او با جایگاه امام(ره) قابل قیاس نیست. به هرحال آنها رأی دادند و من هم از قلب ایشان اطلاع ندارم ولی مطمئن هستم ایشان از این امر خوششان نیامد، ولی این تصمیمی بود که گرفته شد و باید محترم دانست. ایشان آرام آرام با این حرکت میکرد. رفت و آمدهایی بود، پیام گرفتن و پیام دادنهایی بود. ایشان(امام) از همه بیشتر او را میشناخت. ناراحتیهایی ایجاد شد و امام(ره) تحمل و صبر کرد. اینکه چه کسانی بر او اثر می گذارند، چه کسانی با او رفت و آمد دارند، چه تاثیری از اشخاص می گیرد. تا یک زمانی که به این نتیجه رسید با او نمیتوان کار کرد، آنی تصمیم گرفت.
به گزارش همشهری، رئیس مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: امام میدانست او عده زیادی طرفدار دارد و این طرفداران نمیتوانند تحمل کنند، ناراحت میشوند و اوقات اینها تلخ میشود و عصبانی میشوند ولی براساس وظیفه شرعی! آنی تصمیم گرفتند و شبانه عکسها را پایین کشیدند. ایشان ملاحظه این و آن را نمیکرد و از بهترین کارهای ایشان این بود. اگر خدای ناکرده امام(ره) این کار را نکرده بود امروز مملکت به کلی و همه دستاوردها از بین میرفت. جنتی با اشاره به باورها درباره جانشینی حضرت امام در ایام رحلت ایشان گفت: همه فکر میکردند اگر روزی امام(ره) از دنیا برود، این انقلاب وابسته به امام(ره) است و با رفتن او همه چیز به هم میخورد. باور نمیکردند کسی بتواند جای امام(ره) را بگیرد. دبیر شورای نگهبان افزود: من به یاد دارم همان شبهایی که شب رحلت حضرت امام(ره) بود، در دفتر ایشان در جماران نشسته بودیم، دوستان در این صحبت بودند که ممکن است این اتفاق بیفتد، ما باید زودتر مرزها را ببندیم، دشمن حمله میکند، از مرزها وارد میشوند و مملکت را اشغال میکنند، زودتر باید به فکر مرزها باشیم. این فکر به ذهن همه کس میآمد، جلسه خبرگان تشکیل شد. مسئله این بود که باید چه کار کنیم و جای ایشان باید چه کسی باشد؟
جنتی با اشاره به طرح موضوع رهبری شورایی در مجلس خبرگان گفت: یک نظری بود که نظر خوبی نبود و مخالفت میشد. خیلی افراد دیگر هم مخالفت میکردند که شورایی کنیم. میگفتند کسی را که بتوانیم جای امام(ره) بنشانیم نداریم. وقتی یک نفر را نداریم که جایگزین باشد ناچار چند نفر را باید پیدا کنیم و رهبری شورایی باشد و حکومت شورایی باشد و جای امام را شورا پر کند. این یک نظر بود که با این نظر مخالفت شد و از جمله کسانی که مخالفت میکردند من بودم. صحبتی هم آنجا کردم و گفتم این طور نمیشود، شورا نمیتواند جای امام(ره) را پر کند.
وی با اشاره به تصمیم خبرگان برای انتخاب فرد به عنوان رهبر افزود: بالاخره مقام معظم رهبری مطرح شد. آقای هاشمی را خداوند رحمت کند جملهای از امام(ره) بیان کرد و مشکل را حل کرد که نظر امام(ره) همین بود که بعد از خود ایشان آیتالله خامنهای میتواند جای ایشان باشد و میتواند همین طور اداره کند. همین سخن کار خودش را کرد. برخی در عین حال که تردید داشتند، چون بیان امام(ره) مطرح شد، جرأت نمیکردند در مقابل حرف امام(ره) حرفی بزنند و کسی را هم نداشتند که معرفی کنند. صرفنظر از صحبت امام(ره)، ایشان نباشد چه کسی باشد؟ خود ایشان هم صحبتهایی که آن روز کردند و برخی دشمنان سوءاستفاده کردند، آمادگی برای این کار نداشتند؛ یعنی این جایگاه را طوری میدانستند که میگفتند من نمیتوانم جای امام(ره) را پر کنم. همان جمله را فرمودند، ولی باز هم کار خدا بود.
بررسی گزینههای رهبری
آیت الله مرتضی مقتدایی، قائم مقام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و از شاگردان به نام امام خمینی(ره) نیز از ساعتهای پس از رحلت امام و جلسه خبرگان رهبری در 14 خرداد روایت میکند و میگوید: هنوز هیچ فکری نکرده بودیم. نمیدانستیم چه چیزی پیش خواهد آمد. واقعا نمیدانستیم چه چیزی پیش میآید. آنجا صحبت شد و روی افراد صحبت میکردند. اول روی مراجع بزرگوار از جمله آیتالله اراکی، آیتالله العظمی گلپایگانی و امثالهم صحبت میکردند. انتقاداتی میشد و از آنها رد میشدند. از افراد دیگری صحبت میشد. صحبت زیاد بود، تا مغرب ادامه داشت و به نتیجه نرسید. آقایان اعلام کردند جلسه بعد از نماز مغرب ادامه دارد. آیتالله مقتدایی ادامه داد: جلسه را بعد از نماز مغرب ادامه دادند. باز هم شب به نتیجه نرسیدند که آیا یک نفر را تعیین کنند یا شورا تشکیل دهند. به فردا صبح موکول شد. روز بعد عنایات پروردگار شامل شد. آنجا تقریباً بالاتفاق آقایان این نظر را داشتند که شورای رهبری صحیح نیست؛ فقط یک نفر به عنوان رهبر تعیین شود، آن هم انگشت روی شخص مقام معظم رهبری گذاشتند. مسنتر از ایشان بودند، کسانی که شاید از نظر علمی در رتبه بالاتر بودند، حضور داشتند، اما آنکه جامع جمیع اوصاف باشد، هم از نظر علمی مجتهد مسلم، هم از نظر مدیریت دارای تجربه و دارای تدبیر و بتواند اداره کند، از نظر دشمنشناسی، وضع موجود را بشناسد، کسی که جامع این صفات است از نظر تقوا تقوای لازم در حد مرجعیت و رهبری را دارد؛ لذا روی ایشان تکیه کردند.
وی درباره تصمیم نهایی خبرگان گفت: همان قبل از ظهر از طرف خبرگان اعلام شد که نظر خبرگان این است که بعد از امام(ره)، حضرت آیتالله خامنهای رهبر باشند. از آنجا هم چون مدیریت ایشان در دوران ریاست جمهوری بود، مردم هم شناخت داشتند. وقتی اعلام شد هیچ اعتراضی نشد، نه اغتشاشی شد، نه سروصدایی بلند شد. همینقدر که اعلام شد رهبری با آیت الله خامنهای است، تمام حوزههای علمیه، دانشگاه، بازار، مردم، کسبه و... بالاتفاق پذیرفتند و بحمدالله آن زمان خود ماها که رأی دادیم شناختی راکه الان داریم، نداشتیم. نمیدانستیم ایشان چطور اداره میکند. بالاخره میگفتیم انشاءالله خوب است و همانند زمان امام(ره) اداره میشود اما اطمینان نداشتیم. هر چه پیش آمد، اعتماد آقایان بیشتر شد که اگر الان هم بنا میشد رهبر تعیین کنند آقایان از ایشان نمیگذشتند.
شما رهبر بشوید
حضرت امام خمینی رحمهالله در مهرماه ۶۷، یعنی قریب به 6ماه مانده به رویدادهای فروردین ۶۸ که به عزل آیتالله منتظری از رهبری آینده نظام و انقلاب انجامید، در جلسهای با سران قوا (آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی، موسوی اردبیلی) و حاج سیداحمد خمینی، ضمن تأکید مجدد بر کنار گذاشتن آقای منتظری، رهبری آیتالله خامنهای را پیشنهاد داده بودند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای نخستین بار روایت رهبر انقلاب از این جلسه را در یک نماهنگ با عنوان «شما رهبر بشوید...» منتشر کرد. متن بیانات رهبر انقلاب به این شرح است:
در یک جلسه دیگر باز ایشان [عدمصلاحیت آیتالله منتظری برای رهبری آینده] را مطرح کردند. من به ایشان گفتم: «آقا! ما در این مجموعه دوستان کس دیگری غیراز ایشان نداریم.»؛ ایشان گفتند: «نه، اینجور نیست! شما رهبر بشوید.»؛ همینجور؛ «شما رهبر بشوید.»؛ من اصلاً این حرف را جدی نگرفتم؛ واقعاً جدی نگرفتم، هیچ؛ همینطور سکوت کردم و نگاه کردم. جلسه هم سکوت شد، چند لحظهای گذشت. من روبهروی امام نشسته بودم، حاج احمد آقا اینطرف من نشسته بود. ایشان [خطاب به من] گفت: «بله، چطور شما میگویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست.»؛ دوباره امام گفت: «نخیر، ایشان رهبر بشوند.»؛ شاید هم اسم آوردند و مشخص کردند آقای خامنهای. در جلسه حالت خاصی هم تا حدودی پیش آمد، ولی من این را که ممکن است این در ذهن امام باشد واقعاً جدی نگرفتم. [با خود] گفتم حالا بهعنوان مثال گفتند شما رهبر باشید. اصلاً یادم نماند. بعد از چند روز بنا بود همه رفقا در دفتر من جمع بشوند. آقای هاشمی چند دقیقهای زودتر آمده بود. به من گفت: «فلانی! نظر شما راجع به آن مطلبی که امام گفتند چیست؟»؛ من اصلاً یادم نیامد که ایشان چه میگوید. گفتم: «کدام مطلب؟»؛ گفت: «اینکه گفتند شما رهبر باشید.»؛ گفتم: «هیچی!»؛ گفت: «نه، امام بیفکر قبلی این حرف را نمیزند. این حرف همینطوری از دهان امام نپرید. این را با فکر قبلی میگوید.»؛ گفتم: «من نمیدانم. من نمیدانم.»؛ چندماه بعد در اتاق آقای هاشمی جلسهای با ایشان داشتیم. باز همین صحبت پیش آمد. گفتم: «آقای هاشمی! بدان اگر چنین چیزی برای من پیش بیاید قطعاً و یقیناً آن را قبول نخواهم کرد. این را مطمئن باشید.»؛ واقعاً هم بنایم بر همین بود و اصلاً احتمال هم نمیدادم که قضیه به این شکل مطرح بشود. البته اندکی قبل از فوت امام -همان روز و شب- صحبت شورای رهبری جدی شد. افرادی هم که جمع شده بودند، اسم من را بهعنوان یک فرد میآوردند اما به این شکلی که بعداً پیش آمد اصلاً به ذهن ما خطور نمیکرد.