• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 12 خرداد 1399
کد مطلب : 101778
+
-

قاتل بعد از نجات از قصاص سرکرده باند سرقت شد

داخلی
قاتل بعد از نجات از قصاص سرکرده باند سرقت شد


سردسته باندی که در روزهای شیوع کرونا دستور سرقت از خانه هنر را صادر کرده بود، قاتلی بود که با بخشش اولیای دم از زندان آزاد شده بود. به گزارش همشهری، مدتی قبل، گزارش دستبرد به مرکز خیریه خانه هنر حوالی میدان انقلاب به پلیس اعلام شد. 
بررسی‌ها حکایت از این داشت که سارقان نیمه‌های شب از این ساختمان قدیمی، مقدار زیادی وسایل موسیقی و هنری سرقت کرده‌اند. وقتی مأموران برای بررسی موضوع درمحل حاضر شدند، مدیر خانه هنر گفت: خانه هنر متعلق به بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست است که از سوی تعدادی هنرمند اداره می‌شود. ما به بچه‌های بی‌سرپرست آموزش‌های هنری مانند موسیقی و نقاشی می‌دهیم و هر ازگاهی نمایشگاهی برپا می‌کنیم و تابلوهای نقاشی آنها را می‌فروشیم. پولش را هم به‌خودشان برمی‌گردانیم، اما به‌دلیل شیوع کرونا مرکز تعطیل  شد و من یا همکارانم هر ازگاهی به خانه هنر سری می‌زدیم تا اینکه  متوجه شدیم حدود 100تابلوی نقاشی کودکان و وسایل موسیقی مانند سنتور و... به همراه وسایل با  ارزش دیگر سرقت شده است. دزدان حتی مواد خوراکی را نیز ربوده بودند و ارزش اموال سرقتی  حدود یک میلیارد تومان است. به گفته او دزدان با تخریب در خروجی وسایل  را سرقت کرده و پس از فرار قفل  در را تعویض کرده‌اند. آنها حتی  دوربین‌های مداربسته ساختمان را نیز دزدیده بودند.

شروع تحقیقات
با این شکایت، پرونده‌ای در این خصوص تشکیل شد و کارآگاهان با انجام تحقیقات دریافتند که دزدان برای دستبرد به خانه هنر از خانه قدیمی و خالی از سکنه همسایه که مالک آن سال‌ها قبل فوت شده و فرزندانش در خارج از کشور هستند، استفاده کرده‌اند. در این شرایط گروهی از مأموران با دستور قاضی علی‌وسیله ایرد‌موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت جست و جوی خود را برای شناسایی آنها آغاز کردند.

شناسایی اتفاقی 
درحالی‌که تحقیقات برای یافتن ردی از دزدان ادامه داشت، مدتی قبل 2 نفر از کارمندان خانه هنر که در حال عبور از خیابان جیحون بودند با خودروی تیبای سفید رنگی مواجه شدند. پشت ماشین تعدادی تابلوهای نقاشی وجود داشت و 2 کارمند جوان نظرشان جلب شد و بیشتر که دقت کردند مطمئن شدند تابلوهای نقاشی متعلق به مرکز خیریه و کودکان بی‌سرپرست است که سرقت شده بودند. همین کافی بود تا کارمندان جوان موضوع را به پلیس اطلاع بدهند اما پس از تماس آنها، 2 مرد تیبا سوار، ماشین را روشن کرده و قصد رفتن از آنجا را داشتند که کارمندان با کمک مردم یکی از تیبا سواران را دستگیر کردند. 

اقرار
متهم دستگیر شده به سرقت از خانه هنر اقرار کرد. او گفت که سردسته باندشان مردی به نام سجاد است و با اطلاعاتی که وی در اختیار پلیس قرار داد سجاد و بقیه متهمان دستگیر شدند. متهمان پس از دستگیری برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی سرقت‌های احتمالی دیگر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفته‌اند.


گفت‌وگو
رهایی از قصاص


سرکرده باند به نام سجاد مردی است که چند سال پیش تا پای مرگ پیش رفت، اما به زندگی برگشت. او سال 83به اتهام قتل دستگیر شده و به زندان افتاد، اما موفق شد از اولیای دم رضایت بگیرد و از زندان آزاد شود. با وجود این پس از آزادی باند سرقت تشکیل داد و نقشه دستبرد به خانه هنر را کشید.

چرا بعد از آزادی باردیگر به سمت خلاف رفتی؟
چون هیچ جا به من کار نمی‌دادند. برچسب قاتل روی من بود و همه تا می‌شنیدند وحشت می‌کردند. از سوی دیگر در زندان شیوه و شگردهای سرقت را از زندانیان یاد گرفته بودم.
در ماجرای پرونده قتل چه شد که موفق شدی رضایت بگیری؟
دیه دادم. راستش من اصلا اهل دعوا و درگیری نبودم و نمی‌دانم چه شد که دستانم به جنایت آلوده شد. ماجرا به سال 83برمی‌گردد. در آن زمان به‌خاطر جای پارک خودرو در یکی از خیابان‌های تهران با مردی جوان درگیر شدم و او را به قتل رساندم. بعد از آن به زندان منتقل شدم و پس از محاکمه حکم قصاص گرفتم. هر روز در زندان کابوس مرگ و چوبه دار می‌دیدم اما خانواده‌ام رایزنی کردند و موفق شدند با پرداخت 150میلیون تومان از اولیای دم رضایت بگیرند. من هم بعد از 5سال و 8‌ماه از زندان آزاد شدم و چون در این مدت زندانی بودم رفقایم همه خلافکار بودند و بعد از آزادی هم وارد دنیای سارقان شدم تا پولی به‌دست بیاورم.
چرا تابلوهای کودکان بی‌سرپرست را سرقت کردی؟
من واقعا خبر نداشتم که آن خانه متعلق به کودکان بی‌سرپرست است. تصورم این بود که آنجا استودیوی خوانندگان زیرزمینی است. چون یکی از دوستانم به من راپورت داده بود که در روزهای کرونایی مرکز تعطیل است و وسایل موسیقی و هنری که در مرکز است میلیاردها تومان ارزش دارد. تصورم این بود که در آنجا کارهای غیرقانونی انجام می‌دهند و جرأت نمی‌کنند شکایت کنند. حتی دوستم گفت می‌توانی از طریق خانه قدیمی که چسبیده به مرکز خانه هنر بود، وارد آنجا شوی. دوستم آمار آنجا را داشت و می‌گفت خانه خالی است و هیچ‌کس در آنجا زندگی نمی‌کند. ما هم همین نقشه را پیاده کردیم و از طریق آن خانه وارد شدیم و دست به سرقت زدیم.
جز این سرقت، سرقت‌های دیگری هم انجام داده‌اید؟
باور کنید همین یک مورد بود. آن هم اشتباه کردیم و پشیمانیم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید