گفتوگو با فریدون جیرانی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده به بهانه تحولات این روزهای سینما در ایران
نگران سینمای پس از کرونا هستم
الناز عباسیان
گفتوگو با فریدون جیرانی همانقدر که جذاب است، حساس هم هست. وقتی قرار است با کسی که سالها خود از هنرمندان بسیاری سؤال کرده و آنها را به بحث و چالش کشیده سؤال کنیم، باید حتما دست به عصا باشیم. او کارگردان بنامی است و فیلمنامههای خوبی هم مینویسد. یک تهیهکننده موفق است و پیشتر در جوانی تجربه بازیگری هم داشته است. اما برخلاف تصور ما، جیرانی مثل چهرهاش مهربان و مثل صدایش آرام و خاص است. آرامش و صمیمیتش باب گپ دوستانه با او را خیلی زود باز میکند. گرچه شهرت او با فیلمهای سینمایی پرفروشاش در عرصه کارگردانی، زبانزد است اما در مجریگری و کارشناسی فیلم ایرانی هم کمنظیر است. اجرای او در چندین برنامه پرمخاطب نقد سینمایی ازجمله «هفت» در تلویزیون نشان داده که او به خوبی از سینمای ایران و دردهای نهفته در آن آگاه است. به همینخاطر در این روزهایی که سینمای ایران به تعبیر برخی در حال پوستاندازی و تجربههایی متفاوت است سراغش رفتیم و از او درباره وضع فعلی و آینده تولیدات سینمایی و شیوههای مختلف اکران آن پرسیدیم. در ادامه گریزی هم به احوالات این روزهای این هنرمند زدیم. ماحصل این گپ و گفت شیرین، گفتوگوی ذیلشده که پیشنهاد میکنیم آن را بخوانید.
چندماهی است که بهعلت شیوع ویروس کرونا بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی محدود و سینماها تعطیل شدند. در این شرایط وضعیت امروز سینمای ایران را چگونه میبینید؟
این روزها، روزهای ویژه و خاصی است؛ زیرا ما چنین تجربه سینمایی و تعطیلی نسبتا سراسری با این مدت طولانی را نداشتیم. حتی اگر به زمان جنگ و دهه ۶۰ هم برگردیم که من تجربه آن زمان را داشتم این چنین تعطیلی مراکز فرهنگی- هنری را تجربه نکرده بودیم. تفریحات عمومی در شهرهایی که مستقیماً درگیر جنگ نبودند تعطیل نشدند. البته مخاطبان سینما کم شد زیرا در زمان جنگ احتمال خطر بمباران هوایی بود. فعالیت سینما محدود شده بود اما به این شکل و به این مدت طولانی تعطیل نشده بود. جز در چند برهه که بمباران و موشکباران شدت گرفته بود، دیگر روزها تقریبا در تهران تفریحاتی مثل سینما فعال بود و مردم از این امکانات استفاده میکردند. چنین تعطیلی طولانیمدت که از اسفند شروع شده و احتمالاً تا اواسط خردادماه هم ادامه دارد تاکنون اتفاق نیفتاده بود. طبیعتا این موضوع تمام شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه را تحتتأثیر قرار داده و بسیاری از کسب و کارها تعطیل شدهاند و این به اقتصاد کشور لطمه وارد کرده است. سال بسیار سختی را آغاز کردهایم و روزهای سختی را در پیش داریم. سالی است که در آن اهالی سینما چون بسیاری از مشاغلی که دستمزدهای ماهانه میگیرند شرایط سخت اقتصادی را متحمل شدهاند. اگر قرار باشد بهزودی با رعایت پروتکلهای بهداشتی و رعایت فاصله اجتماعی فعالیت سینماها از سر گرفته شود، شاهد اتفاقات جدید در این حوزه خواهیم بود زیرا هیچ کدام تا به امروز تجربه نشده است و چون تجربه نشده باید منتظر باشیم و ببینیم بازخورد این اتفاق در جامعه چگونه خواهد بود. اگر قرار باشد اجراهای تئاتری هم از سر گرفته شود باید حتما قبل از اجرا تمرین داشته باشند.
با این شرایط بهنظر شما تولیدات سینمایی و جشنواره فجر ما تحتتأثیر قرار خواهد گرفت؟
فقط مسئله جشنواره فجر نیست. موضوع مهمتر بحث اقتصاد مملکت ماست. این بیماری و محدودیتهای اجتماعی آن روی اصناف مختلف ازجمله هنرمندان و سینما هم تأثیرگذاشته و صنعت سینما دچار بحران اقتصادی شده است و این موضوع خیلی مهمتر از جشنواره فجر است و الان خیلی دغدغه برگزارشدن یا نشدن جشنواره فجر را نداریم. دغدغه و نگرانی ما این است که آیا سینما بعد از برطرفشدن محدودیتهای اجتماعی و بازشدن مجدد سینماها رونق خواهد گرفت و چون گذشته از سینماها استقبال میشود؟
اتفاقا سؤال بعدی ما درباره همین موضوع است که بهنظر شما وضعیت سینما بعد از عبور از این بحران چگونه خواهد بود؟
درست است که سینمارفتن جزو تفریحهای عمومی جامعه محسوب شده و معمولاً در سبد اقتصادی خانوادهها جایگاه خودش را تا حدودی بهدست آورده است اما آیا مردم در این شرایط بحرانی باز هم تمایلی به رفتن به سینما دارند؟ معمولاً ثابتشده که در شرایطی که فضای جامعه بانشاط بوده از سینما خیلی استقبال شده است اما وقتی فضای جامعه، فضای غمگین و بحرانی باشد نباید انتظار استقبال چندانی داشته باشیم. در اینجا علاوه بر بحث اقتصاد و هزینه بلیت سینما، موضوع روحیه و تمایل افراد برای رفتن به سینما مطرح است. علاوه بر اقتصاد، باید دید کسی دل و دماغ رفتن به سینما را دارد؟ سینما رفتن روحیه میخواهد. همانگونه که میدانید بیشتر تماشاگران سینما قشر جوان و بعد خانوادهها هستند. باید دید این نسل جوان حوصله رفتن به سینما را در این شرایط کنونی دارد؟ احتمال میرود اینها کمتر به سینما بروند؟ من واقعا نمیتوانم جواب پاسخ این سؤال را بدهم؛ کمی پیچیده است.
بهنظر شما پخش آنلاین فیلمهای سینمایی و سینماماشین در این زمینه میتوانند موفق عمل کنند؟
بهنظر باید به استقبال این روشها رفت. ضمن اینکه من معتقدم این روشها در کنار ویدئو نمایش خانگی اشتغالزا هستند. اگر این بخش هم دچار مشکل شود ما باز هم با مشکلات اقتصادی روبهرو خواهیم شد. در این شرایط ما باید کاری کنیم که در زمینههای مختلف اشتغال ایجاد شود چون بحران، جدی است و اگر در ماههای آتی هم دوباره این ویروس اوج بگیرد ما باید در این زمینه برنامهریزی منسجمی داشته باشیم. من معتقدم که الان وقت تشریکمساعی در زمینه سینماست. بیاییم با تجمیع تفکرات در کنار هم باشیم و موانع و حواشی را کنار بگذاریم. به امید اینکه مشکلات اقتصادی این صنف کمتر شود.
گویا استقبال مردم و سازندههای فیلمهای سینمایی از اینگونه روشها روزبهروز بیشتر میشود؟
بله به احتمال زیاد فیلمهای دیگری هم بهزودی آنلاین اکران میشوند. اما نکتهای که من تأکید دارم این است که باید در کنار روشهای مختلف اکران، شبکه نمایش خانگی را - که این روزها گسترش بیشتری پیدا کرده - تقویت کرد و با انتقادات تند و تیز محدود نکنیم. باید بپذیریم که جامعه و شرایط آن تغییر کرده و چارهای جز ساخت سریالهایی با محتوای به روز جامعه نداریم. در پاسخ به منتقدان شبکههای خانگی باید عرض کنم هرقدر این شبکه رشد بیشتری کند، اشتغال هم بیشتر خواهد شد. رونق اقتصاد در سینما، رونق اقتصاد در جامعه را در پی خواهد داشت و در نتیجه شادابی در جامعه بیشتر خواهد شد.
بهنظر شما اگر بخواهیم در زمینه تجربه نمایش خانگی در ایران و خارج از کشور مقایسهای داشته باشیم وضعیت ایران چگونه است؟
اصلاً قابل مقایسه نیست چون در کشورهای خارجی و حتی در کشورهای همسایه ما، در کنار شبکههای دولتی شبکههای خصوصی دارند. از آنجا که در ایران همه برنامههای تلویزیون دولتی است و ما شبکه خصوصی تلویزیونی نداریم، باید شبکه نمایش خانگی را رونق دهیم. البته جای تشکر دارد که مسئولان مربوطه با ارائه پروانه ساخت و نمایش، مسیر سازندگان در تولید سریالهای نمایش خانگی را هموار کردهاند و این شبکه راه افتاده است. با توجه به ضرورت جامعه فعلی ایران، لاجرم باید شکل و فرم و ساختار سریالها تغییر کند. این موضوعی است که منتقدان باید درنظر بگیرند زیرا رشد این شبکه به نفع اقتصاد و شادابی جامعه است. حمایت از شبکه نمایش خانگی در شرایط فعلی جامعه اهمیت و لزوم بیشتری دارد زیرا ممکن است که حتی اگر اکران عمومی فیلمها آغاز شود سینمای ما با اقبال گذشته روبهرو نشده و این صنعت دچار رکود اقتصادی شود. در این شرایط تنها ممر درآمد اهالی سینما از شبکه نمایش خانگی خواهد بود. اگر قرار باشد با انتقادها و موانعتراشیها این شبکه محدود شود، دیگر واقعاً کار برای اهالی سینما سخت خواهد شد. باید در این زمینه به تفاهم رسیده و همگی همکاری کنیم.
چند هفتهای است که طرح سینماماشین(درایوین سینما) در پارکینگ شماره ۳ برج میلاد برای نمایش فیلم «خروج» در دوران شیوع کرونا اجرا میشود؛ طرحی که گویا سابقهای ۵۰ ساله در کشورمان دارد و پیش از انقلاب هم اجرا میشد. کمی درباره پیشینه این طرح برایمان بگویید.
سینمای ماشین برای نخستین بار اردیبهشت سال ۱۳۳۹ در «درایوین سینما تهرانپارس» افتتاح شد. گویا پرده وسیع سینما روی پایههای بتنی تعبیه شده بود و در کنار محل پارک هر ماشین، میلهای قرار داشت که بلندگوها روی آن بود و بلندگوی هر ماشین از داخل به شیشه چسبیده میشد تا کم و زیادکردن آن در اختیار مخاطب باشد. همچنین مسئولان برای افرادی که اتومبیل نداشتند در محوطهای که چمنآرایی شده بود لژ مخصوص با میز و صندلی درنظر گرفته بودند. شهریور ۱۳۴۸ درایوین سینما ونک هم افتتاح شد و درایوین سینما تهرانپارس به فعالیتش پایان داد. من زمان فعالیت درایوین سینمای تهرانپارس تهران نبودم و سالهای ۶8-۶9 آقای اصغر هاشمی مکان سابق آن را در فلکه دوم تهرانپارس که پارکینگ شده بود نشانم داد. اما زمان افتتاح درایوین سینما ونک یعنی شهریور ۱۳۴۸ در تهران بودم البته چون ماشین نداشتم از تماشای فیلم در این درایوین هم تجربهای ندارم. آن زمان از درایوین سینما استقبال چندانی نشد.
با توجه به امکانات تفریحی محدود در آن زمان، چرا از این نوع سینما استقبال نشد؟
ارزیابی من از فعالیت این دو مرکز این است که در زمانه خودشان نتوانستند طرحهای موفق و ادامهداری باشند زیرا در آن زمان شرط اصلی استفاده از این نوع سینما، داشتن ماشین بود. معمولا آن زمان تعداد ماشینها کم بود و فقط پولدارها ماشین داشتند؛ بهخصوص در دهه ۳۰ و زمان فعالیت درایوین سینما تهرانپارس. در اواخر دهه ۴۰ فعالیت درایوین سینما ونک اگرچه تعداد اتومبیلها بیشتر بود اما باز هم تعداد ماشینهای شخصی کم بود. البته باید این مسئله را درنظرگرفت که در تمام دنیا اغلب مخاطبان محصولات فرهنگی همچون سینما، تئاتر و کنسرت، طبقه متوسط جامعه هستند که گرچه سرمایه و ثروتهای بسیاری ندارند اما معمولا از قشر تحصیلکرده جامعه هستند. طبقات مرفه، تفریحات خاص خودشان را دارند که به آن عادت کردهاند. در زمان فعالیت سینما درایوین، طبقه متوسط ماشین نداشتند و نمیتوانستند از این سینما استفاده کنند. ماشینها در اختیار قشر مرفه و پولدار جامعه که خیلی اهل تماشای فیلم در سینما نبودند قرار داشت. طبقه پایین هم که اصلا ماشین نداشت و در سالنهای شهر، فیلمفارسی میدید. طبقه متوسط پیاده یا با وسیله نقلیه عمومی خودش را به سینمای شهرفرنگ و سینما دیاموند میرساند تا فیلمهای مورد پسندش را ببیند. اگر طبقه متوسط بیشتری آن زمان صاحب ماشین شده بودند، شاید استقبال بهتری میشد. نکته دیگر هم البته تلقی عموم از درایوین سینما بود. درایوین سینما بهعنوان محلی برای خوشگذرانی جوانان جا افتاده بود که هدفشان خیلی تماشای فیلم نبود. فرصتی برای جوانان این طبقه بود که در ماشینهایشان خوشگذرانی کنند، حال فیلم را هم ندیدند، ندیدند.
در شرایط فعلی سینمای ایران چطور؟ استقبال از سینماماشین را چگونه پیشبینی میکنید؟
حالا داستان طبقه متوسط جامعه تغییر کرده است و قریب به اتفاق این طبقه جامعه دارای ماشین هستند. حتی ممکن است همین طبقه متوسط جامعه بیش از یک خودرو در خانواده داشته باشند و این امر زمینه استقبال از این نوع اکران را بیشتر میکند. با توجه به طولانیشدن زمان دوری مردم از حضور در اجتماع با تدابیری که برای ضدعفونی ماشینها اتخاذ میشود، میتوان پیشبینی کرد که تعداد قابل توجهی از مردم، علاقهمند به تجربه درایوین سینما باشند. اگرچه امروز تجهیزات فنی مدرن شده و به لحاظ کیفیت صدا و تصویر شرایط خوبی داریم اما اینکه فیلمدیدن در ماشین جواب بدهد یا نه را، باید تجربه و بعد درباره آن قضاوت کرد. در کل من معتقدم به هر شکلی که میتوانیم باید به رشد اقتصاد سینما کمک کنیم. باید خلاقیت در اجرا داشته و مسیر را هموار کنیم.
اجازه بدهید کمی فضای گفتوگو را عوض کرده و به احوالات این روزهای خود شما بپردازیم. برای ما بگویید در دوران قرنطینه و ماندن در خانه مشغول چه کاری بودید؟
تقریبا از دهم اسفندماه تا به امروز که با شما صحبت میکنم برای فعالیت هنری و کاری از خانه خارج نشدم. البته برای پیادهروی با رعایت مسائل بهداشتی چندین بار از خانه خارج شدم اما بیشتر فعالیتهای کاریام مثل برگزاری کلاسهای بازیگری و برنامه کافهآپارات تعطیل شده و کلاسهای فیلمنامه در فضای مجازی برگزار میشود. واقعیت این است که این روزها فرصتی برای من فراهم شد تا یک برنامهریزی پرمحتوایی برای خودم داشته باشم و بیشتر برای مطالعه، تحقیق و تماشای فیلم وقت بگذارم. آدمی وقتی به این فرصتها میرسد متوجه میشود که چقدر از قافله عقب است. چه بسیار کتاب و مقاله که نخوانده است! چه بسیار فیلمهایی که تماشا نکرده است و این فرصتی است که آدم میتواند حداقل فاصلهاش را تا میزانی کمتر کند.
اگر بخواهید در این زمینه پیشنهاد کتاب یا فیلم داشته باشید.
در این مدت حدودا سهماهه که من کاملا خانهنشین شدم به مطالعاتم جهت دادم. نخست مطالعه قصهها و حکایتهای قدیمی و تاریخی را در اولویت کار خود قرار دادم؛ همچون اسکندرنامه، امیر ارسلان و ملک خورشید که حکایتها و افسانههای جذاب و خواندنی هستند که در این سالها فرصت مطالعه عمیق آنها را نداشتم. از پدر مرحومام بسیار از اسکندرنامه شنیده بودم و همیشه مشتاق خواندن آن بودم. بخش دیگر مطالعه، تاریخ ایران بود. کتاب «مصدق و نبرد قدرت» نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان و کتاب «ایران میان دو انقلاب» اثر یرواند آبراهامیان را مجدد خواندم، ضمن اینکه از قبل هم روی تعزیه و تأثیر آن در سینما مطالعه میکردم. در زمینه فیلم هم این بار بیشتر فیلمهای ایرانی تماشا کردم؛ بهویژه فیلمهای بعد از انقلاب و دهههای 60و 70که بسیار قابل بررسی است. فیلم «لیلا» بهنظر من هنوز هم شاهکار است و فیلم قابل تحلیل و بررسی است. در زمان خودش هم اکران خوبی داشت. «هامون» فیلم مهمتری است به جهت مقطع تاریخی که ساخته شده است و شکل و شمایلی که ارائه میدهد فیلم ارزشمندی است. فیلمهای خارجی خیلی کم دیدم که در این میان «جوکر» یکی از این فیلمها بود. خلاصه اینکه با تماشای این فیلمها و کتابها به زندگی خانگیام نظم دادم.
از جمله کارهایی که از ساخت آنها راضی بودهاید و دوستشان دارید، کدامند؟
گاهی فیلمی در یک شرایط بحرانی و خاص ساخته میشود و گاهی هم در شرایط ایدهآل. اما میان کارهایم «سالاد فصل» را خیلی دوست دارم و معتقدم جزو فیلمهایی است که مهجور واقع شد. فیلم «آب و آتش» و در فیلمهای جدید «خفگی» را هم بیشتر دوست دارم.
کار جدیدی در دست تولید دارید؟
چندماه پیش با یک تهیهکننده تا مرز قرارداد رفتم اما سکته مغزی موجب شد تا کار متوقف شود. برای این فیلم حتی فیلمبردار و بازیگرها هم مشخص شده بود و اقبال بنده بود که با خانم فاطمه معتمدآریا بهعنوان نقش اول فیلم همکاری کنم. اما متأسفانه بهخاطر عارضه سکته مغزی و دوران نقاهت بعد از آن من دیگر نتوانستم در این کار همکاری داشته باشم و کار با یک کارگردان دیگر دنبال خواهد شد و امیدوارم موفق باشند.
مردم و اهالی سینما همیشه شما را به سیمای خوشرو و لبخند روی لبانتان دیده و این یکی از ویژگیهای اخلاقی شماست. کدام ویژگی اخلاقی در فریدون جیرانی هست که موردپسند خود شما نیست.
من خیلی سخت میتوانم نه بگویم و همین موضوع در زندگی بارها دردسرآفرین شده است؛ مثلا کاری بوده که قبول کردم و بعد پشیمان شدم و بهتر بود نه میگفتم.
از چیزهایی که حالتان را خوب میکند برایمان بگویید.
شادابی جامعه حال مرا خوب میکند. جامعه وقتی شاداب است که وضع اقتصادی خوبی داشته باشد، آزادی سیاسی و اجتماعی باشد، محدودیتها و بیکاری کم باشد، مطبوعات آزاد رشد کرده باشد و تشکلهای صنفی از حق و حقوق قانونی برخودار باشند.
کوتاه از جیرانی
فریدون جیرانی سال 1330در کاشمر متولد شد. او فعالیت هنری خود را در سال 1351با بازی در نمایش «عصمت» آغاز کرد و سال 52 به عضویت سینمای آزاد مشهد درآمد. او فیلمسازی در سینمای حرفهای را سال 60با نوشتن فیلمنامه فیلم «آفتابنشینها» آغاز کرد که مهدی صباغزاده آن را کارگردانی کرد. همچنین او دست به قلم بوده و فعالیت در مطبوعات را با سردبیری در مجله سینما در سال ۱۳۷۰ آغاز کرده است. او مدتی مجری- کارشناس برنامه سینمایی هفت بود که بهدلیل اجرای این برنامه سینمایی پربیننده در تلویزیون به چهرهای شناخته شده و خبرساز تبدیل شد. اصلا سابقه روزنامهنگاری جیرانی در حوزه سینما و سالها فعالیتش در مجله سینما بهعنوان سردبیر موجب شد تا او سردبیری و اجرای هفت را بهعهده بگیرد. کسی که هم کارگردان است و هم بهواسطه تجربههای ژورنالیستی با اهالی سینما مصاحبه و گفتوگو داشته یا مصاحبههای آنها را نظارت و ویرایش کرده است، بدون شک میتواند از پس یک برنامه سینمایی که گفتوگو با عوامل سینما یکی از ویژگیهای آن است، برآید. اما به این ویژگیها باید حافظه عجیب او در ارتباط با تاریخ سینمای ایران را هم درنظر بگیرید که هم ریشه در سوابق روزنامهنگاری او در حوزه سینما دارد و هم مراوده و آشنایی نزدیک او با اهالی سینما. از فیلمهایی که او کارگردانی آنها را بهعهده داشتهاست میتوان به «قرمز»، «شام آخر»، «صورتی»، «سالاد فصل»، «پارکوی»، «سهگانه ستارهها»، «قصه پریا و من مادر هستم» و «خفهگی» اشاره کرد. وی مجری سابق برنامه تلویزیونی هفت و برنامه «سی و پنج» است. از دیگر آثار وی میتوان «نهنگ آبی» را نام برد.