عبدالله کوثری
خورشید خاوران
مرتضی کاردر_روزنامه نگار
جایگاه عبدالله کوثری بیش از هر چیز مدیون خود او است و کارنامه پربرگ و باری که در ترجمه بهدست داده. نه عضو حلقهای بوده است که اعضای حلقه ترجمههای او را توصیه کنند، نه بهنسبت آنقدر اهل رسانه و گفتوگو است که رسانهها در شهرت او تأثیر داشته باشند، نه مرکزنشین است که بخواهد زینت مجالس پایتخت باشد، سالهاست در مشهد نشسته و در خلوت کار خود را کرده و کتاب به کتاب پیش آمده و خوانندگان بیشتری را از آنِ خود کرده است. خوانندگان ادبیات داستانی از سالهای دهه 70کمکم ترجمههای او را کشف کردند و از شیفتگان مترجمی شدند که بهنظر میرسید میتواند، در سالهای سالخوردگی و کمکار شدن و فقدان مترجمان بزرگ، جانشین شایستهای برای ایشان باشد. نام او با ترجمه آثار ادبیات آمریکای لاتین پیوند خورده است و هنوز هم بسیاری او را به همین نام میشناسند؛ «آئورا» و «پوست انداختن» از کارلوس فوئنتس، «جنگ آخرالزمان» و «سور بز» و «گفتوگو در کاتدرال» از ماریو بارگاس یوسا، «اعتماد» از آریل دورفمن، «خاطرات پس از مرگ براس کوباس» از ماشادو د آسیس که البته اثری قدیمیتر است در کارنامه کوثری طرفداران خود را دارد و سالهاست که دوستداران او درباره اینکه کدام ترجمه از دیگری بهتر است، بحث میکنند. از دهه 80 است که کمکم نام عبدالله کوثری بر هر کتابی میتواند شمار بسیاری از خوانندگان را به سوی کتاب بکشاند، چرا که دنبالکنندگان ترجمههای او دریافتهاند، هر آنچه او ترجمه میکند، اثری درجهیک است و خواندنی. زمانی که کوثری «ریشههای رومانتیسم» آیزایا برلین را ترجمه کرد، حتی کسانی که لزوماً به بحثهای نظری و رومانتیسم و آیزایا برلین علاقه نداشتند، بهخاطر نام مترجم رفتند و کتاب را خریدند و خواندند. در سال ۲۰۱۰ که ماریو بارگاس یوسا نوبل گرفت خوانندگان ایرانی با اعتمادبهنفس میتوانستند سر خود را بالا بگیرند و بگویند نوبلیست ادبیات امسال کسی است که ما کتابهای او را به ترجمه یکی از بهترین مترجمان حال حاضر زبان فارسی خواندهایم. نمیتوان درباره عبدالله کوثری نوشت و از انبوه نقدهای روشنگرانه او درباره ترجمههای امروز ننوشت. او کارنامه بسیاری از مترجمان امروز را به دقت بررسی کرده تا برگهای ارزشمند دیگری به دانستههای خوانندگان فارسی درباره ترجمه اضافه کند. شاید بسیاری ندانند که کوثری از گذشته با شعر پیوندی ناگسستنی دارد و چند مجموعه شعر نیز منتشر کرده است. غنای مطالعات او در زبان و ادبیات فارسی گذشته و امروز و تجربهها و دستوپنجهنرمکردنهای شاعرانه او در ترجمههای آثار کلاسیک و شعر، که جلوهگاه زبان ادبی است، تجلی مییابد، مثل ترجمه او از مجموعه آثار «آیسخولوس» و «ریچارد سوم» شکسپیر و گزیده شعرهای «جورج سفریس» و «سالومه» اسکار وایلد. اینجاست که عبدالله کوثری میتواند با بزرگترین مترجمان فارسی تحدی کند و وادارشان سازد تا او را به پانتئون بزرگان ترجمه امروز راه دهند.