ستاره کهنهکار
مرگ میشل پیکولی، نمادی برای پایان یک دوره از سینمای روشنفکری اروپاست
آرش نهاوندی_روزنامه نگار
میشل پیکولی بازیگر پرکار سینمای فرانسه و دارنده جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم کن و جایزه خرس نقرهای برلین در 94سالگی درگذشت. میشل پیکولی را بهعنوان یکی از بزرگان سینمای فرانسه میشناسند که علاوه بر بازیگری، تهیهکنندگی و کارگردانی نیز میکرد. به گزارش گاردین، عمده شهرت پیکولی اما در بازیگری بود. او در فیلمهای کارگردانان بزرگ اروپایی نظیر لوییس بونوئل، ژان لوک گدار ، کولد شابرول و همچنین در چند فیلم آلفرد هیچکاک ایفای نقش کرده بود. حضور پنج دههای میشل پیکولی در عرصه سینما، سبب شده تا پس از مرگش یک فضای خالی ایجاد شود، گویی چیزی ارزنده از میان رفته است.
ظاهر پیکولی هیچگاه جوان نبود، گویی همیشه بازیگر با تجربهای بوده و هیچگاه برای وی نقطه شروعی بهعنوان یک بازیگر تازهکار و بیتجربه وجود نداشته است. پیکولی با بازی در فیلمهای کارگردانان بزرگی نظیر لوییس بونوئل، ژان لوک گدار، کلود شابرول، مارکو فرری و کلود سوته، طی سالها بر تجربه و پختگی خود در عرصه بازیگری افزود. شاید همین امر سبب شده بود تا او چندین بار برای بازی در فیلمهای این کارگردانان مطرح فرا خوانده شود. او همچنین در فیلمهای کارگردانان بزرگ و مطرحی چون آلفرد هیچکاک، هنری ژرژر کلوزو، ژاک ریوت، کاستا گاوراس و لویی مال نیز بازی کرده بود.
پیکولی از آن دسته بازیگرانی نبود که در بزرگی و شهرت گم شوند، او حتی در اوج شهرت نیز در نقش بازیگر مکمل فیلمهایی که به فیلمنامهشان علاقه داشت بازی میکرد. پیکولی بازیگری دو رگه بود. او در پاریس از بطن مادری فرانسوی و پدری ایتالیایی به دنیا آمد. والدین وی هر دو در عرصه موسیقی فعالیت میکردند و موسیقیدان بودند. مادرش یک پیانیست بود و پدرش نیز در ویولن زدن تبحر داشت. پیکولی نیز مانند پدر و مادرش به هنر علاقه داشت، اما نه موسیقی بلکه سینما. در 19سالگی او برای نخستین بار فیلمی از کریستین ژاک در سال 1945بازی کرد.
بازیگر گدار
در دهه 1960، پیکولی خلاقانهترین دوران خود را در سینما سپری و در این دوره در فیلمهای متنوع زیادی بازی کرد. یکی از مشهورترین فیلمهایی که وی در آن بازی کرده فیلم تحقیر(1963) به کارگردانی گدار و با بازی بریجیت باردو بود. میشل پیکولی در این فیلم در نقش همسر بریجیت باردو بازی کرده است. او در این فیلم در نقش فیلمنامهنویسی بازی میکند که درصدد یک معامله کثیف بر سر فیلمنامه خود است. او بسیار علاقه دارد فرتیز لانگ کارگردان مشهور فیلمی براساس فیلمنامه وی بسازد. میشل پیکولی در فیلم دیلینجر مرده است (1969) بهکارگردانی مارکو فرری کارگردان مشهور ایتالیایی، در نقش یک طراح صنعتی ماهر بازی کرده که در بعدازظهری آرام و درحالیکه شامی برای خود درست کرده و تلویزیون میبیند، طرح کشتن همسرش را در سر میپروراند.
میشل پیکولی همچنین در تعداد کمی فیلمهای انگلیسی زبان بازی کرده. او در فیلم توپاز(1969)اثر هیچکاک در نقش یک مأمور مخفی بازی کرد و در فیلم آتلانتیک سیتی(1981) به کارگردانی لوئیس مال بازی کرد. با این حال فیلمهای انگلیسی زبانی که پیکولی بازی کرد فیلمهای موفقیتآمیزی از آب در نیامدند. پیکولی در 1973یک کمپانی تولید فیلم تاسیس کرد. نخستین فیلم این کمپانی در همین سال به کارگردانی کلود فارالدو ساخته شده. میشل پیکولی در این فیلم در نقش کارگر کارخانهای بازی میکند که در آپارتمان محقری با مادرش زندگی میکند. این فیلم زندگی روزمره وی را بهعنوان یک کارگر کارخانه تا پیش از اینکه او علیه شرایط موجود طغیان کند به تصویر میکشد.
مردی که نقش پاپ را بازی کرد
او بهترین بازیهای خود را در سنین 60و 70سالگی از خود به نمایش گذاشت. میشل پیکولی در سال 1980در فیلم جهش تاریکی ساخته مارکو بلوکیو بازی کرد که این فیلم جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم کن را برای وی به ارمغان آورد. در سال 1982نیز بهخاطر بازی در فیلم رابطه عجیب به کارگردانی پیر گرانیه دفر، جایزه خرس نقرهای برلین به وی اعطا شد. او در فیلم میلو در ماه مه اثر لوئیس مال در سال 1990در نقش مردی در بردارنده تمام آن چیزهایی که در کشورش ارزش تلقی میشد بازی کرد؛ مردی که جاهطلب نیست و عاشق طبیعت است. او دقیقا در نقش متضاد اعضای خانواده آزمندش در این فیلم بازی کرد. او در فیلم مزاحم زیبا(1991) ساخته ژاک ریوت در نقش یک نقاش بازی میکند که تلاش دارد یک نقاشی غیرمتعارفی را روی بوم ترسیم کند. در فیلم من به خانه میروم(2001) ساخته مانوئل دیاولیویرا نیز در نقش بازیگری ظاهر شده که درصدد است با مسائل مرتبط با پیری کنار بیاید اما هیچگاه اصول خود را زیر پا نگذارد. او در فیلم ما یک پاپ داریم(2001) در نقش کاردینال ساده و محافظهکاری بازی میکند که وقتی به او خبر میدهند بهعنوان پاپ انتخاب شده، سراسیمه میشود. او برای کارگردانی فیلم ساحل زیبا(2001)، جایزه منتقدان در جشنواره فیلم ونیز را دریافت کرد.
بازیگر فیلمهای بونوئل
پیکولی پس از ایفای نقشهای زیادی در آثار سینمایی و تئاتری، با بونوئل آشنا شد. پیکولی در اینباره گفته بود: من به این کارگردان مشهور نامه نوشتم و از او خواستم به نمایشی بیاید و اجرای من را در آن تماشا کند. من بازیگری گمنام بودم و تصور نمیکردم بونوئل اعتنایی به درخواستم کند. شاید این درخواست گستاخانهای از طرف یک جوان بود. اما بونوئل آمد و نمایش را دید و ما با هم دوست شدیم. پیکولی پس از آن در 6فیلم وی بازی کرد. او در این فیلمها اغلب در نقش شخصیتهای سلطهجو و بورژواهای به پایان راه رسیده بازی میکرد.
او در نخستین فیلمی که برای بونوئل بازی کرد چندان قوی ظاهر نشد. این فیلم مرگ در این باغ/ باغ شیطانی، نام داشت. پیکولی در این فیلم در نقش کشیشی ظاهر شده بود که در حال انجام یک پیادهروی طولانی از میان جنگلی بزرگ و انبوه در برزیل بود. پیکولی در فیلم خاطرات یک کلفت(1964) ساخته دیگر بونوئل، در نقش یک مرد هرزه وقتگذران به نام آقای مونتل بازی کرد که به ژان مورو (شخصیت اصلی فیلم) علاقهمند شده بود. او در فیلم بلدوژور روز(1967) به کارگردانی بونوئل با کاترین دنوو همبازی شد. پیکولی در این فیلم نقش یک مرد اغواگر را بازی کرده بود. پیکولی 4دهه بعد در فیلم بل دوژور(2006) به کارگردانی مانوئل دی الیورا همین نقش را تکرار کرد.او مانند مارکی دو ساد بازی مسحورکنندهای از خود در فیلم راه شیری بونوئل ارائه کرد و در فیلم جذابیت پنهان بورژوازی در نقش یک وزیر کشور مغرور و از خودراضی ایفای نقش کرد. او در فیلم شبح آزادی (1974) که فیلم یکی مانده به آخر بونوئل بود نیز در نقش رئیس پلیسی فاسد و شریر بازی کرد. در دهه 1950پیکولی علاوه بر بازی در یکی از فیلمهای بونوئل و بازی در فیلم کن کن فرانسوی به کارگردانی ژان رنوار در نقش معشوق حسود ماریا فلیکس، یکی از اعضای گروه هنرمندان سن ژرمن د پره هم بود. در این گروه بوریس ویان، ژان پل سارتر، سیمون دو بوار و ژولیت گرکو خواننده نیز حضور داشتند. ژولیت گرکو یکی از 3 همسر میشل پیکولی بود. این دو در 1966ازدواج کردند و در سال 1977از هم جدا شدند. میشل پیکولی در دهه 1950میلادی همچنین یکی از اعضای فعال حزب کمونیست فرانسه نیز بود.