داستان تاریخی چاپ و انتشار کتاب سرگرم کننده به زبان فارسی
زندگی قصه میسازد
ایوب ربیعی ـ روزنامهنگار
کتاب، این روزها بهعنوان وسیلهای برای سرگرمی، باز مورد توجه قرار گرفته. همه جا صحبت از آن است که مردم در خانه بمانند و کتاب بخوانند تا سلامتی خود و جامعه را حفظ کنند. اینکه خانهنشینی و کرونا باعث شود بار دیگر سرگرمشدن با کتاب ارزانترین و سالمترین راه برای عبور از دوران سخت باشد، نیازمند نگاه دوباره به فرضیه فراموششدهای است که صنعت نشر فارسی تا چه میزان کتاب برای سرگرمی تولید میکند. تولید کتاب سرگرمکننده در ایران سابقه دیرینهای دارد؛ از زمانی که چاپ کتاب در ایران رواج پیدا کرد، چاپ آثاری برای سرگرمی هم آغاز شد. آنچه میخوانید گزارشی تاریخی از روند چاپ و توزیع داستانهای عامهپسند/ فراگیر در صنعت نشر ایران است. برای روزهایی که کتاب بهعنوان سرگرمی، بیشتر خواهان پیدا کرده است مرور این داستان شاید خودش یک سرگرمی باشد.
امیر ارسلان؛ نخستین کتابهای سرگرمکننده چاپ میشوند
ماشینهای چاپ به شیوه سربی و سنگی توسط عباس میرزا در تبریز مستقر میشوند اما رواج چاپ کتاب عملا از اواخر دوران قاجار آغاز میشود. دراین سالها چند مؤسسه طبع و نشر کتاب در شهرهای بزرگ بهکار انتشار کتابها و اغلب بهصورت سنگی مبادرت میکنند. در میان کتابهایی که توسط اینگونه ناشران در تیراژ متوسط هزار جلد منتشر میشود، کتابهای مذهبی، بهویژه قرآن مجید، مفاتیح الجنان و کتابهای ادعیه در صدر توجه است. انواع دیوان شعر، کتابهای بعدی ناشران است. اما ناشران در این میان با انتشار کتابهایی چون «امیرارسلان نامدار»، «امیر حمزه صاحبقران»، «شمسه» و «قهقهه» و «شمس» و «طغرا» به دنبال کسب درآمد ناچیزی از راه پاسخگویی به نیاز علاقهمندان به مطالعه کتابهای داستانی عامیانه هستند. ویژگی اغلب این کتابها چاپ سنگی، کاغذ ارزان قیمت، مرکب نامرغوب، تصویرسازیهای قدیمی و عمدتا صحافیهایی است که به سرعت دچار اضمحلال میشوند. در این میان چاپخانههای تهران و شهرستانها با توجه به استقبال عامه مردم باسواد از مطالعه رمانهای تاریخی حرکت خود را به سمت چاپ آثار عامهپسند تاریخی آغاز میکنند.
کتاب بهعنوان یک عامل سرگرمکننده که توسط یک نفر آدم با سواد خوانده و با صدای بلند به گوش اکثریت مخاطبان بیسواد میرسید، نقش اول و مهمی را در سرگرمی عامه مردم بهعهده داشت.
ناشران در این سالها با توجه به میزان جمعیت باسواد کشور خطر نکرده و در چاپ آثار تاریخی و افسانهای عامیانه پرطرفدار هیچگاه به تیراژهای بالای هزار جلد دست رضایت نمیدادند.
اغلب کتابهای عامهپسند این دوره در قطع وزیری و رقعی و با توجه به حجم آنها در چندین مجلد عرضه میشد. روش پخش کاملا به شکل کالاهای دیگر انجام میشد. تبلیغات برای کتاب معنی نداشت و کتابفروشان نیز به واسطه مشتریان خود که اغلب آنها به کتب مذهبی برای انجام مراسم گوناگون یا اهدا و وقف به اماکن مذهبی نیاز داشتند، بیشتر به سمت خرید و پخش اینگونه کتابها میرفتند و کتابهای داستانی را در تعداد محدودی برای جوربودن جنس خود در قفسههای غیراصلی مغازه میچیدند.
نثری مینویسد، بریانی چاپ میکند
در دهه 1310، 2اتفاق مهم در عرصه ادبیات مردمی به وقوع میپیوندد؛ اتفاق اول گسترش چاپ و انتشار مطبوعات به نسبت سالهای قبل و اتفاق دوم بروز پدیده چاپ جزوههای ارزانقیمت.
این دو پدیده در کنار هم باعث گسترش روحیه داستانخوانی در مخاطبان شد که با گسترش عمومی سطح سواد، تعدادشان رو به افزایش بود. در این دوران نخستین رمانهای تاریخی به شکل پاورقی در نشریات منتشر میشوند و خوانندگان پیگیر خود را به اعماق تاریخ ایران و شخصیتهای تاریخی میبرند. درحالیکه بزرگان ادبیات تاریخی و نویسندگان تاریخی چون شیخ موسی نثری، عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی و حیدرعلی کمالی همچنان در قالب کتابهای ضخیم در چندین مجلد با خوانندگان خود در ارتباط هستند.
اما چاپ کتاب بهصورت جزوههای ارزانقیمت و آن هم بهصورت هفتگی که تأثیری عمیق در گسترش فرهنگ کتابخوانی در کشور داشت مدیون مؤسسه انتشاراتی بریانی است. مدیر مؤسسه انتشارات بریانی، حسین بریانی شبستری با یک حساب سرانگشتی فهمیده بود که کتابهای ضخیم با قیمت به نسبت گران با میزان درآمد عمومی جامعه همخوانی ندارد. بنابراین دست به تولید و نشر کتابهایی زد که حداکثر در 12صفحه بهصورت مسلسل در هر هفته منتشر میشد.
بریانی با انتشار مجموعه جزوههای هفتگی «ماجراهای تارزان» و «نات پنیکرتون»، «آرسن لوپن» و «جینگوز رجایی» و... بازار جدیدی برای عرضه کتابهای عامهپسند خلق کرد. موفقیت این کتابها که در دکههای رو به گسترش روزنامهفروشی و در کتابفروشیها به قیمت ارزان عرضه میشد دیگر ناشران را نیز به انتشار این جزوهها ترغیب کرد.
از مستعان تا مسعود
در دهه 1320با آزادیهای بهوجودآمده بعد از سقوط رضاشاه تا زمان وقوع کودتای 28مرداد 1332مجلات هفتگی و روزنامهها بهعنوان یگانه مرجع اطلاعرسانی اخبار داغ سیاسی به مردم مورد توجه عامه قرار میگیرند. در این دوره اغلب آثار عامهپسند تاریخی و یا اجتماعی هستند و روزنامهنگاران بهعنوان مهمترین و زندهترین طبقه فعال اجتماع با چاپ آثار داستانی خود در نشریات گوناگون به پردهبرداری از اوضاع سیاسی و اجتماعی میپردازند.
در این سالها استقبال عمومی از نشریات بهگونهای است که تعداد آنها به چندین برابر حجم خود در طول سالهای قبل و بعد از خود میرسد.
ناشران بهدنبال این استقبال بهدنبال چاپ آثاری هستند که در نشریات به شکل گستردهای موردتوجه عمومی قرار میگیرد و بدین شکل نخستین پاورقیهای کتابشده در کنار مجلات و جزوههای هفتگی در دکههای پر و پیمان و انباشته از مجله و هفتهنامه به علاقهمندان عرضه میشود. قیمت جزوهها زیر یک ریال و قیمت مجلات حدود یک ریال است. این رویداد مهم که دکههای مطبوعاتی به محل عرضه کتابهای عامهپسند تبدیل شوند نیز در این دهه گسترش چشمگیری مییابد.
نویسندگان معروف چون حسینقلی مستعان در این میان سهم عمدهای در بازار جزوهها دارند و نویسندگان سیاسی چون محمد مسعود، یکهتاز کتابهای اجتماعی هستند. در این سالها با افزایش تعداد چاپخانهها و مراکز توزیعی و استقبال عمومی از رسانههای مکتوب، چاپ سربی رشد چشمگیری مییابد، بهطوری که اغلب چاپخانههای تهران و اصفهان، تبریز، مشهد و دیگر شهرهای بزرگ در کنار چاپ و توزیع نشریات روزانه و هفتگی، به چاپ و توزیع جزوهها و کتابهای عامهپسند میپردازند.
مجلات و کتابها دست بهدست میشوند
بعد از کودتای 28مرداد در سال 1332یکباره جو حاکم بر جامعه تغییر میکند. افکار و عقاید چپگرا به شکل گستردهای سرکوب میشود و در نتیجه آن که میزان چاپ نشریات سیاسی و اجتماعی بهشدت کاهش مییابد. در دهه 30تقریبا راه ادبیات مردمی و عامهپسند از ادبیات مترقی و روشنفکر جدا میشود. این از آنجا ناشی میشد که تفکر رایج چپ، در قالب نقد و بررسی و تحلیل با رایجکردن کلمه «ابتذال» و انتساب آن به اینگونه آثار سعی در ترویج یک نوع ادبیات دیگر داشت.
ادبیات عامهپسند اما در این میانه با تکیه بر گسترش بنیه سرگرمی نشریات و دورشدن نشریات از فضای سیاسی و ضدحکومتی گسترش چشمگیری مییابد. انتشارات آژیر، نادر، عطایی، شیپور، گوتنبرگ، شعبانی و... در کنار نشریات هفتگی چون ترقی، تهران مصور، سپید وسیاه و اطلاعات هفتگی به چاپ و توزیع جزوههای هفتگی داستانی و کتابهای تشکیل شده از پاورقیهای معروف میپردازند. رقابت نشریات هفتگی برای جلب مخاطبان سر خورده از نشریات سیاسی که بهشدت سانسور میشوند آنها را به اقدامات تازهای وادار میکند.
نشریات برای جلب مخاطبان بیشتر کتابهای داستانی عامهپسند را چاپ و مجانی در شمارههای ویژه یا عادی خود عرضه میکنند. انتشار این کتابها بهصورت کتابهای ورق ورق که هر فرم آن (4ورق) در یک نشریه صحافی شود و سپس توسط خواننده صحافی و به شکل کتاب درآید از روشهای دیگر نشریات در جلب مخاطبان است.
قیمت در این سالها بین 5تا 20ریال است و جزوهها به قیمت زیر 5ریال به فروش میرسد. در میانه سالهای دهه30 چاپ داستان بهصورت جزوههای هفتگی رونق گستردهای مییابد و مستعان پیشاهنگ نویسندگان اینگونه کتابها محسوب میشود. انتشارات آژیر و گوتنبرگ داستانهای 24گانه ح.م. حمید (یکی از نامهای مستعار مستعان) را از بهمن 1335بهصورت هفتگی آغاز میکند. در این زمان برای انتشار اینگونه کتابها در نشریات هفتگی آگهی چاپ میشود. قطعها وزیری و کیفیتها قابلقبول است. میزان طرحهای جزوه به یک طرح کاهش یافته و هر جزوه از 12صفحه فراتر نمیرود. هر هفته روزهای جمعه (زمان انتشار هفتگی تهران مصور) یک آگهی در صفحات آگهی مجله چاپ و خوانندگان پیگیر را به مطالعه جزوه بعدی که در دکهها همراه نشریات دیگر توزیع میشود ترغیب میکنند.
پس از مستعان، ابراهیم زمانی آشتیانی با رمان تاریخی «دلشاد خاتون» که به شکل جزوه نیز منتشر شده است در زمینه کتابهای تاریخی سهمی از بازار را بهخود اختصاص میدهد.
پاورقیها کتاب میشوند
در آغاز دهه40 اتفاقات مهمی در زمینه انتشار کتابهای عامهپسند چه در سطح نشریات و چه در سطح کتابها روی میدهد. در زمینه نشریات، تعداد نشریات سرگرمکننده که با هدف جذب مخاطبان بیشتر دست به انتشار پاورقی و جزوههای هفتگی ضمیمه میزدند گسترش مییابد.
روشنفکر، جوانان و زنروز ازجمله این نشریات هستند که نویسندگان تازهنفس را جذب میکنند تا با آثار خود به جذب مخاطبان تازه بپردازند. اما اتفاقی مهم در بازار کتاب میافتد. مؤسسه انتشاراتی فرانکلین با تاسیس «شرکت سهامی کتابهای جیبی» قطع جدیدی را وارد بازار کتاب ایران میکند. این مؤسسه برای همهگیرکردن و گسترش مخاطبان کتابهای خود آثار متنوعی را به مترجمان نامآشنا و جوان سفارش میدهد. این مؤسسه قصد دارد که محلهای عرضه کتابها را از خیابان شاهآباد (جمهوری اسلامی) و ظهیرالاسلام فراتر ببرد و کتابخوانان بیشتری را تحت پوشش خود قرار دهد.
اما از این ابتکار بیشتر از «سازمان کتابهای جیبی» ناشران دیگر سود میبرند. اوج انتشار کتابهای جیبی در این زمینه آثار عامهپسند متعلق به «مؤسسه انتشاراتی معرفت» است. درحالیکه اغلب کتابهای ترجمه شده عامهپسند مؤسسه کتابهای جیبی با اقبال عمومی روبهرو نمیشوند و بیشتر کتابخوانهای روشنفکر و دانشجو دنبال کتابهایی از نویسندگان مطرح خارجی هستند، انتشارات معرفت در لالهزار گوی سبقت را از دیگر رقیبان میرباید.
حسن معرفت یک تاجر آبلیمو از شیراز به تهران میآید و در ابتدای خیابان لالهزار مغازهای میگیرد تا به عرضه آبلیموی تازه شیراز باعنوان تجاری «معرفت» بپردازد. لالهزار بهعنوان مرکز نمایشات تهران در مرکز پایتخت محل عبور و مرور نویسندگان است. معرفت آرام آرام با نویسندگان سرشناس آشنا میشود و ابتدا با کتابفروشی آغاز میکند و سپس خود دست به چاپ کتابهای جیبی میزند.
این کتابها شامل پاورقیهای نویسندگان سرشناس مطبوعات است. امیر عشیری و ر.اعتمادی،2 چهره شاخص پاورقیهای پلیسی و رمانهای عاشقانه دهههای 40و 50اغلب کتابهای خود را در این دوره توسط انتشارات معرفت عرضه کردهاند. متن کتابها، همان متن پاورقی است که توسط نویسنده یا ناشر از مجلات هفتگی فراهم، حروفچینی و چاپ شده و با یک روی جلد جدید که اغلب مونتاژی از تصاویر روی جلد کتابهای خارجی یا ارجینال است با قیمتهای بین 20تا 50ریال عرضه میشوند.
هدف معرفت، شهرستانها، دختران و پسران و افراد کمسواد است و در این راه به موفقیت بینظیری نایل میشود، بهطوری که چند شرکت مطبوعاتی همچون مؤسسه انتشاراتی آسیا به تقلید نحوه کار معرفت روی میآورند.
در ابتدای دهه50 با اینکه همچنان پاورقیها پای ثابت و مهم نشریات محسوب میشدند اما جذابیت ستارههای سینما و خوانندگان، مجلات را به چاپ عکسها و گفتوگوهایی با این نویسندگان سوق میدهد. جوانان با تیراژی بالای 400هزار نسخه، زنروز با تیراژی نزدیک به 200هزار و اطلاعات هفتگی با تیراژی بالای 150هزار نسخه سرآمد نشریات هفتگی هستند. در این دهه همچنان چاپ کتابهای جیبی با سرآمدی انتشارات معرفت ادامه دارد.
بازار زیرزمینی و اسمهای تازه
با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357و سمت و سوی جدید در مطبوعات و بازار نشر، چاپ و توزیع کتابهای عامهپسند و پاورقی در نشریات به شکل پیشین تا حدود چشمگیری کاهش مییابد و تقریبا به صفر میرسد. نشریات در طول دهه 60بیشتر به چاپ مطالب و اخباری پیرامون جنگ تحمیلی و فضای ملتهب سیاسی روی میآورند.
اما در این سالها با توجه به گسترش جنگ در حیطه شهرها بار دیگر مردمی که بهعلت خاموشیها بهدنبال سرگرمی برای شبهای خود بودند به هدف یافتن کتابهای سرگرمکننده روانه بازار کتاب شدند. در دهه 60با توجه به نیاز مردم به کتابهای سرگرمکننده و عدمصدور مجوز تجدید چاپ و یا انتشار اینگونه کتابها از سوی مراجع رسمی، بازار زیرزمینی افست و کپی کتابهای قدیمی به راه افتاد. اما در همین سالها چند ناشر شهرستانی دست به چاپ کتابهایی از نسرین ثامنی، احمد محققی و فهیمه رحیمی زدند که با اقبال خوبی روبهرو شدند و زمینه را برای ادامه حیات کتابهای عامهپسند در دهه 70مهیا کردند. از آن طرف چند نشریه هفتگی به چاپ داستانهایی مسلسل و دنبالهدار که نامش از پاورقی به داستان دنبالهدار متحول شده بود رویآوردند که ثمره آن ظهور مجدد چند نویسنده قدیمی در این نشریات بود.
بامداد خمار؛ بازار کتابهای زنانه
در دهه 70ناشرانی چون ارغوان و چکاوک انتشار کتابهای نویسندگان جوان و جویای نام عامهپسند و مطرحی چون رحیمی و ثامنی و محقق را از سر گرفتند. انتشار موفق کتابهای «دانیل استیل» نیز زمینه را مساعدتر کرد تا اینکه فهیمه رحیمی به ستاره ناشران کتابهای عامهپسند تبدیل شد.
درتیرماه سال 1374یکی از مهمترین اتفاقات چاپ و توزیع ادبیات مردمی به وقوع پیوست. نخستین رمان فتانه حاج سیدجوادی با عنوان «بامداد خمار» از سوی انتشارات البرز در 2000نسخه به بازار کتاب آمد. به فاصله 9ماه کتاب به چاپ نهم رسید. در چاپ نهم ناشر 20هزار نسخه از کتاب را به بازار فرستاد ولی این تازه آغاز ماجرا بود. کتاب تا پاییز سال 81بامتوسط تیراژ 10هزار نسخه به چاپ سیو یکم رسید و بازار کتاب ایران را متحول کرد. تحولی که با انتشار بامداد خمار به وقوع پیوست چندین پیامد داشت؛ پیامد اول آن رفع اتهام بازاری و سخیف و مبتذلبودن از آثار مردمی بود؛ بهعبارت دیگر با استقبال چشمگیری که از این کتاب شد بسیاری از نشریات حتی نشریات روشنفکری به تحلیل اینگونه کتابها روی آوردند. از سوی دیگر انتشار کتابهای عامهپسند از سوی ناشران، نوعی کار غیرفرهنگی تلقی نشد و باعث گسترش فعالیت آنان و افزایش تعداد ناشران اینگونه کتابها شد.
همچنین چرخه عرضه و تقاضای کتاب در شهرستانها بهبود یافت و همگان به اهمیت بازار کتاب شهرستانها بیشتر پی بردند. از دیگر ثمرات انتشار موفق بامداد خمار، افزایش چشمگیر نویسندگان زن در بازار کتاب بود. حالا دیگر میتوان انتشارات مشخصی چون البرز، زریاب، علم و شادان را مثال آورد که بهطور دقیق و مستمر به انتشار کتابهای داستانی عامهپسند روی آوردهاند. بهطور مثال انتشارات شادان با تمرکز بیشتر روی انتشار رمانهای مردمی با ایجاد سایت اینترنتی و انتشار یک خبرنامه با عنوان «دفترک» با علاقهمندان کتابهای داستانی مردمی ارتباط دارد.
بامداد خمار همچنین باعث شد که بسیاری از نشریات خانوادگی و جدول به چاپ پاورقی روی بیاورند و نویسندگانی چون امیر عشیری و ر. اعتمادی پاورقیها و داستانهای تازهای عرضه و حتی برخی کتابهای قدیمی خود را تجدید چاپ کنند.
ناشران تخصصی، مخاطبان متخصص
دهههای80 و90 را باید زمان نوزایی داستانهای عامهپسند و ناشران اینگونه کتابها دانست. رواج کتابهای روانشناسی و گسترش مفاهیم روانشناسانه میان مردم باعث شد که رمانهای عاشقانه ایرانی که نویسندگان اغلب آنها زنان هستند، چهره متفاوتی بهخود بگیرد. این نویسندهها تحتتأثیر کتابهای خارجی پرفروشی که ناشران عمومی به بازار عرضه میکردند، نویسندگی خود را وقف خلق آثاری مطابق با خواستههای مخاطبان این دوران کردند. نتیجه، حضور ناشران تازهنفسی در بازار شد که چاپ داستان برای سرگرمی را سرلوحه کار خود قرار دادند؛ ناشرانی چون علی، شقایق و شادان که تنها کتابهای رومانس فارسی چاپ میکنند.
اینکه سرانجام ناشرانی در زبان فارسی تنها به چاپ کتابهای خاص برای مخاطبان یک خردهفرهنگ – زنان طبقه متوسط- میپردازند، نشان از حرکت روبهرشد صنعت نشر ایران به لطف پیشرفتهای تکنولوژیک و گسترش مرزهای داستاننویسی دارد.
در دهه 1320با آزادیهای بهوجودآمده بعد از سقوط رضاشاه تا زمان وقوع کودتای 28مرداد 1332مجلات هفتگی و روزنامهها بهعنوان یگانه مرجع اطلاعرسانی اخبار داغ سیاسی به مردم مورد توجه عامه قرار میگیرند. در این دوره اغلب آثار عامهپسند تاریخی و یا اجتماعی هستند و روزنامهنگاران بهعنوان مهمترین و زندهترین طبقه فعال اجتماع با چاپ آثار داستانی خود در نشریات گوناگون به پردهبرداری از اوضاع سیاسی و اجتماعی میپردازند