گفتوگو با محمدحسین لطیفی یکی از پرکارترین کارگردانهای سریالهای ماه رمضانی
خدا بر صاحبدلان نظر کرد
الناز عباسیان
سالهاست که ماه رمضان با سریالهای خاص و مناسبتیاش برای ما ایرانیها معنای دیگری پیدا کرده است؛ سریالهایی که با زبان هنرهای تصویری و ادبیات متفاوت خود، نگاه مخاطب را در میان دغدغههای روزانهاش به معنویت و ارتباط بیشتر با خدا سوق میدهند. گاهی چنان لطیف و دوستداشتنی به بیننده خود تلنگر میزنند که تأثیرش تا مدتها در او میماند و گاهی هم با زبان طنز حال و هوای بعد از افطار خانه را غرق شادی میکنند. البته در چند سال اخیر ساخت سریالهای ویژه ماه مبارک رمضان دیگر آن حال و هوای گذشته و مخاطبان حداکثری خود را ندارد و به جرأت میتوان گفت اغلب به گرد سریالهای سالهای گذشته ماه رمضانی نمیرسند. برای بررسی چرایی این موضوع سراغ محمدحسین لطیفی، یکی از کارگردانان پرکار در تولید سریالهای ماه رمضانی رفتیم. او تاکنون سریال های مختلفی چون «صاحبدلان»، «سر دلبران»، «پادری»، «تنهایی لیلا»، «وفا»، «فرار بزرگ» و... را برای تلویزیون کارگردانی کرده است. البته در ادامه این گفتوگو چند سریال ماندگار ماه رمضانی را همراه با کارنامه کاری کارگردانانهایشان را مرور کردیم.
اجازه بدهید برای سؤال نخست و به مناسبت این ایام، از سریال ماندگار صاحبدلان به کارگردانی شما یاد کنیم. با توجه به اینکه سریال صاحبدلان یک سریال ماه رمضانی خاصی بود که با زبان تصویر و هنر، مفاهیم قرآنی و اخلاقی را به مخاطب نشان میداد، بهنظرتان علت موفقیت و جلب مخاطب حداکثری این سریال در آن مقطع زمانی و ماندگاری آن بعد از سالها چه میتواند باشد؟
من بشخصه معتقدم که بعضی از کارها را خدا و بعضی از کارها را بنده خدا میسازد. سریال صاحبدلان از آن جمله کارهایی بود که خداوند شرایط را بهگونهای فراهم کرد تا همه گروه و عوامل تولید با هم همراه و هماهنگ شوند. عوامل، سختیهای زیادی در تولید کار متحمل شدند اما با عشق و علاقه پای کار بودند. گویی از نویسنده آقای علیرضا طالبزاده گرفته تا آقای مهدی فرجی (مدیر گروه فیلم سریال آن زمان) ماموریت داشتند که پای این کار بیایند و با جان و دل کار کنند. با تمام مخالفتها و حساسیتها روی این فیلمنامه، خدا میخواست که این کار تولید شود. خاطرم هست صبح روزی که قرار بود در صداوسیما با حضور حدود 5روحانی از حوزه علمیه قم که پیشتر فیلمنامه را مطالعه کرده بودند، از ساخت سریال دفاع کنم اتفاق عجیبی افتاد. همکارمان آقای حسن فتحی عزیز را دیدم، گفت آمدهام تا از تولید این کار دفاع کنم و این برای من بسیار ارزشمند بود. درباره علت ماندگاری این سریال هم باید عرض کنم که همه ما تلاش داشتیم به گونهای آیات قران را در زندگی جاری کنیم که در قالب یک درام برای مخاطب قابل درک باشد. این هنر و قلم نویسنده بود که توانست این داستان جذاب و پرمایه را بنویسد. من همیشه گفتهام که ما مدیون قلم آقای طالبزاده هستیم. سریال صاحبدلان از فیلمنامهای قوی و جذاب برخوردار بود و نویسنده با ترسیم شخصیتهایی قوی و تنظیم دیالوگهایی پرکشش، موفق عمل کرده و این دست کارگردان را برای کار بازتر کرده بود.
از بازتابهای مردم درباره این سریال برایمان بگویید.
این سریال از سوی بینندگان بازخوردهای زیادی داشت و همزمان با پخش سریال، اغلب جامعه با آن درگیر و حتی با برخی کاراکترها حس همذاتپنداری داشتند. بعد از پخش سریال هم 2اتفاق پیش آمد که با واسطهای به گوش من رسید. نخست صحبتهای عکاس جوانی بهواسطه دخترم به گوش من رسید که گفته بود به پدرتان بگویید من آماده بودم نوکیش مسیحی شوم، اما با دیدن این سریال منصرف شدم و مسلمان ماندم. اتفاق دوم 9ماه بعد از پخش سریال بود که پیغام یک خانم به گوش من رسید که گفته بود که آن شب معجزه که خانم ثریا قاسمی در سریال شفا گرفتند مادرم بسیار متاثر شده و در آخرین شب احیای آن ماه رمضان خودش قرآن به سر گرفته و شفا پیدا کرده است. من ماههاست دنبال کارگردان این فیلم هستم که این معجزه و اتفاق شیرین را به گوش او برسانم. شنیدن این موضوعات و نظرات خوب مردم درباره برخی سکانسها به ما عوامل تولیدکننده سریال قوت قلب و انرژی خاصی میبخشد که امیدوارم مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد.
به عقیده شما دلایل افت سریالهای ماه رمضان در سالهای اخیر چه میتواند باشد؟ چرا دیگر کارهای چندان خوبی ساخته نمیشود؟
اگر دغدغه مدیران صداوسیما از درون بجوشد نه صرفا فقط از زبان آنها، ما شاهد اتفاقات زیباتری خواهیم بود. ولی متأسفانه دغدغه مدیران بر زبان آنهاست نه در دل آنها و این خیلی در نتیجه کار تأثیر میگذارد. شاهد مثال این نکته، حضور دلی و مخلصانه آقای فرجی در کنار تولید سریال صاحبدلان بود، تا جایی که که حتی تا نیمهشب برای تدوین کار هم کنار من بود. این مدیر از آغاز پیگیر بود و این کار جزو دغدغههای اصلی او بود. وقتی مدیران میگویند ما یک کار خاص و ویژه برای ماه رمضان میخواهیم باید زمینه و شرایط تولید کار فراهم شود که همه اینها در دست مدیران است. صاحبدلان جزو معدود فیلمهایی بود که با 23قسمت نوشته شده کار کلید خورد. در حالی که اغلب سریالهای مناسبتی با عجله و گاهی اوقات با فیلمنامههایی که فقط چند قسمت آن نوشته شده است، ساخته میشوند و این خود ضربه سنگینی به کیفیت کار میزند. از اینرو باید با برنامهریزی حداقل یکساله، سفارش تولید کار مناسبتی داده شود. اما از آنجا که اغلب مدیران اعتمادی به ثبات شغلی خود ندارند و احتمال میدهند که سال بعد نباشند این ریسک را نمیکنند و تن به تولید سریالهای شتابزده و اغلب بدون رعایت مناسبت میدهند.
در کارنامه کاری شما، هم فیلمهای سینمایی درخشان دیده میشود و هم سریالهای تلویزیونی موفق. کدام حوزه برای شما جذاب و مهمتراست؟
همگی بهخوبی میدانیم که در شرایط فعلی در ایران دیگر سینما آن شکوه و معنای گذشته خود را ندارد. اغلب کارها فروش سودآوری برای عوامل فیلم ندارند، مگر اینکه برخی کارهای طنز- که انتقادات به آنها کم نیست-فروش خوبی کرده باشند. این روزها مردم تمایل کمتری برای حضور در سینما دارند و دیگر آن مفهوم برنامه خانوادگی برای رفتن به سینما کمرنگ شده است. البته در غرب اینگونه نیست و آنجا برای صنعت سینمای خود برنامهریزی کردهاند. در این وضعیت من خودم بیشتر راغبم که سریال تولید کنم تا فیلم سینمایی.
کدام فیلم را بیشتر از همه کارهایتان دوست دارید؟
مثل یک مادر همه ساختههایم را دوست دارم، اما در میان فیلمهای سینمایی به روز «روزسوم» حس خاصی دارم، زیرا معتقدم این فیلم را هم خدا ساخته و بنده خدا کارهای نبوده است. در میان سریالها هم صاحبدلان و «نردبام آسمان»را بیشتر میپسندم.
از حال و هوای این روزهای سینمای ایران و جهان و اکران آنلاین فیلمهای سینمایی برایمان بگویید. با توجه به اینکه فیلم «مرد نقرهای» به کارگردانی شما قبل از شیوع ویروس کرونا آماده اکران بود، شما این ریسک را کرده و فیلمتان را آنلاین اکران میکنید؟
من در جایگاه یک کارگردان دوست دارم که فیلمام بیشتر دیده شود و هرچه تعداد مخاطبان بیشتر شود ارزش کار من بالاتر میرود. اما برای یک تهیهکننده فروش فیلم و برگشت سرمایه هم مهم است. در وضعیت کنونی شیوع ویروس کرونا، سینمای ایران و جهان در شرایط خیلی بحرانیتر از هر شغلی قرار گرفته است. اگر بحث شروع تولید و فیلمبرداری را -که شرایط خاص خودش را میطلبد- کنار بگذاریم، به موضوع بازگشت تماشاچی به سالنهای سینما میرسیم. بیشک با این شرایط اقتصادی و اجتماعی در کشور ما، با افت حضور تماشاچی روبهرو خواهیم شد. من در کل اتفاق خوبی برای سینما پیشبینی نمیکنم و حتی ممکن است بهخاطر وقفه در تولید، جشنواره فجر هم برپا نشود. پس باید به این گزینه سینمای آنلاین فکر کنیم. نمیشود بهراحتی این گزینه را کنار گذاشت، اما به شرطی که امنیت آن حفظ شود و شاهد قاچاق و انتشار غیرقانونی آن نباشیم.
یک ویژگی فیلمسازی در شما هست که گفته میشود دست آقای محمدحسین لطیفی تند است و پروژه را در زمان مقرر جمعوجور میکند و آن هم بدون اینکه به کیفیت فیلم لطمهای وارد شود؛ خودتان این نکته را قبول دارید؟
من خودم خیلی موافق تولید فیلم شتابزده نیستم، اما تمام تلاشم را میکنم تا وقتی شرایط فراهم است فیلم را با کیفیت خوب در مدت زمان کم تولید کنم. خاطرم هست یکبار آقای سیروس مقدم عزیز برای تولید صاحبدلان در مدت زمان کم، به من گفت که تبریک میگوییم، شاهکار کردی که روزی 9دقیقه مفید گرفتی. گفتم: ماشاءالله دست شما که تندتر از من است. گفت: من گرفتم، ولی صاحبدلان را 9دقیقه نگرفتم. البته دیگر سن ما بالارفته و ممکن است کندتر شده باشیم. ولی به دور از ریا و شعارزدگی معتقدم در تلویزیون با بیتالمال و پول مردم در ارتباط هستیم و باید بیشتر مواظبت کنیم.
یک ویژگی فیلمسازی شما اعتماد به جوانها و بازیگرسازی و مشاوره در امور کارگردانهای جوان است. دوست داریم در این زمینه توضیح مختصری بدهید.
چه بخواهیم و چه نخواهیم آن کسانی که باید بیایند، میآیند، پس بخل نورزیم و اگر میبینیم یکی از دستیاران ما توانایی کارگردانی دارد به او کمک کنیم. هر کدام از ما بالاخره روزی پیر شده و از این میدان دور خواهیم شد و باید نیروی جوان و با انرژی وارد کار هنری شود. در چند سال اخیر من ترجیح دادم که بهعنوان مشاور کارگردان در کنار این دوستان باشم. اگر راه را برای آنها آسان بگیریم و کمکشان کنیم گویی زکات مال و دانش خود را دادهایم. بنابراین معتقدم چه در بخش بازیگری و چه در زمینه کارگردانی باید راه را برای جوانترها باز کنیم.
بسیاری مبدأ سریالهای شبکه نمایش خانگی را سریال«قلب یخی» محمدحسین لطیفی در سال ۸۹ میدانند. حالا بماند که سال ۸۵ «فضانوردان» پیمان قاسمخانی هم توزیع شد، اما قلب یخی بیشتر در اذهان مانده است. این سریالها دنیا و فضای خاص خودشان و البته موافقان و مخالفان خودشان را دارند. شما با نگاهی به تاریخ دهساله این نوع سریالها چه برداشتهایی دارید؟
من آدم ریسکپذیری هستم و این بار هم در شروع سریال در شبکه نمایش خانگی، ریسک بزرگی کردم و با حامد عنقا قلب یخی را ساختیم. اما واقعیت این است که وقتی کسی میخواهد برای نخستین بار دری را بازکند خیلی فشارها و سختیها را باید تحمل کند. البته همزمان با ما «قهوه تلخ» هم که به سفارش تلویزیون بود بنا به دلایلی وارد نمایش خانگی شد. بعد از قلب یخی «ساخت ایران» را شروع کردم که تجربه خوبی بود و با مخاطبان ارتباط زیادی گرفت. در مجموع اگر به کارنامه دهساله سریالهای اینچنینی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که فقط 20درصد آنها توانستهاند بین مخاطبان جا باز کنند؛ مثل سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی عزیز که خوش درخشید. 80درصد کارها، نصفونیمه یا با کیفیت پایین تولید شدند و کارنامه خوبی نداشتند. درکل با آمدن «وی او دی»، اگر درست ساماندهی شود من فکر میکنم در درازمدت باید به این سمت برگردیم.
و سخن آخر؟
من همیشه بیدلیل امیدوارم. باز حرف اول مصاحبهام را تکرار میکنم که امیدوارم دغدغه مدیران نه در زبان، بلکه در دلشان باشد و آگاهی بیشتری برای مدیریتشان کسب کنند.
از صاحبدلان تا نردبام آسمان
«صاحبدلان» یکی از سریالهای بهیادماندنی ماه رمضانی است که ماجرای زندگی 2برادر به نامهای خلیل و جلیل را روایت میکند که در انتخاب مسیر زندگی خود راههایی کاملاً جدا از هم را در پیش گرفتهاند، اما اتفاقاتی آنها را رو در روی هم قرار میدهد. این سریال را محمدحسین لطیفی در سال85 کارگردانی کرده بود. او 3سال بعد سریال «نردبام آسمان» را ساخت که قصهاش برخلاف سریال قبلی این کارگردان که ماه رمضانی بود سنخیتی با این ماه مبارک نداشت و فضایی تاریخی داشت. این سریال، زندگی غیاثالدین جمشید کاشانی، اخترشناس و ریاضیدان ایرانی را از زادروزش تا کشتهشدنش بازگویی میکرد، اما در مناسبت ماه رمضان روی آنتن رفت که به عقیده لطیفی با این کار در حق سریالش اجحاف شد و نتواست بهخوبی مخاطب را جذب کند. 4سال بعد از ساخت نردبام آسما،ن لطیفی بعد از 2سریال جدی که ساخته بود تصمیم گرفت یک سریال مناسبتی کمدی هم در کارنامهاش ثبت کند که البته 3سال بعد در سال95 نیز این تجربه را با «پادری» تکرار کرد. داستان «دودکش» در یک قالیشویی میگذشت و هنرنمایی هومن برق نورد، بهنام تشکر و امیرحسین رستمی در این مجموعه و شیرینکاریهایشان باعث شد تا تکیهکلامهای آنها تا مدتها در کوچه و خیابان شنیده شود.
سیروس مقدم
وقتی مدینه با اغما
به پایتخت رسید
سیروس مقدم با ساخت 5سریال، نامش بهعنوان پرکارترین کارگردان مناسبتیساز ماه رمضان مطرح شده است. او نخستین سریال مناسبتیاش را با عنوان «عروج» در ماه رمضان سال81 ساخت. این سریال داستانش درباره فردی بود که بعد از اختلاس، همسر خود را رها میکند و به خارج از کشور میرود. بعد از چند سال که به ایران میآید، قاچاقچیان بهدنبال او هستند. مقدم در سال86 دومین مجموعه مناسبتیاش را به نام «اغما» کارگردانی کرد. این سریال روایتگر زندگی دکتر طه پژوهان فوقتخصص جراحی مغز و اعصاب بود. موفقیت نسبی اغما باعث شد تا برای سال بعد نیز این کارگردان سریال «روز حسرت» را با موضوعی اجتماعی برای شبکه یک بسازد. بعد از 6سال دوری از ساخت سریال مناسبتی، مقدم دوباره با سریال«مدینه»، ماه رمضان مهمان خانهها شد. این سریال درباره زنی به نام مدینه بود که پس از فوت همسرش میخواهد به همراه پسرخواندهاش کارخانه همسرش را به بهترین شکل ممکن اداره کند. روند ساخت سریالهای اجتماعی و ملودرام سیروس مقدم سال94 با ساخت «پایتخت 4» شکسته شد تا داستان نقی و ارسطو و خانوادهشان دوباره لبخند بر لبها بنشاند.
علیرضا افخمی
در یادها ماند
چون او یک فرشته بود
سریال«او یک فرشته بود» علیرضا افخمی را با داستان ماورایی اغلب به یاد داریم؛ سریالی که در سال84 با نگاهی متفاوت، قصه شیطان و فرشته را به تصویر کشید و مخاطبان زیادی را جذب کرد. افخمی یک سال بعد سراغ ساخت سریالی در ژانری کاملا متفاوت با عنوان «زیرزمین» رفت؛ سریالی که با وجود داستان تقریبا جدی و تاحدودی اجتماعیاش؛ در فضایی طنز جلو میرفت. سال88 افخمی «پنجمین خورشید» را با حضور حمید گودرزی و شبنم قلیخانی کارگردانی کرد، اما این داستان فانتزی جزو سریالهای پرمخاطب آن دوره نبود. تا اینکه او در سال90 یک مجموعه ماه رمضانی دیگر با همان حال و هوای گردش در زمان، اما این بار با داستانی متفاوت که روح و این ماجراها هم واردش شده بود را کارگردانی کرد. او «5کیلومتر تا بهشت» را ساخت که داستان روحی بود که به مکانهای مختلف سرک میکشید و داستانهایی برای خودش داشت. نکته جالب درباره این سریال حضور پریناز ایزدیار، بازیگری که حالا در سینما مطرح شده است در نقش روح یک دختر جوان به نام مینا بود که خودکشی کرده و حالا روحش سرگردان بود.
رضا عطاران
خانه به دوش
هنوز هم پرطرفدارتر
انصافا بعد از گذشت 16سال از ساخت سریال «خانه به دوش» به کارگردانی رضا عطاران، این سریال هنوز هم دیدنی و پرمخاطب است؛ مجموعه طنز تلویزیونیای که درونمایهای اجتماعی داشت و به مقایسه 2طبقه فقیر و غنی میپرداخت. این سریال عطاران در نظرسنجیها یکی از پربینندهترین و پرطرفدارترین سریالهای ماه رمضان در دهه80 بود. بعد از استقبالی که از خانه به دوش شد، ماه رمضان سال بعد، یعنی سال84 یک سریال دیگر را ساخت که از شبکه سه پخش شد. «متهم گریخت» هم مثل سریال قبلی فضایی خانوادگی داشت و داستان زندگی پرپیچوخم هاشمآقا و خانوادهاش را با زبان طنز روایت میکرد که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکردند. آخرین سریال رضا عطاران برای تلویزیون «بزنگاه» بود که سال87 از شبکه سه پخش شد. این سریال هم گرچه شاید نتوانست به اندازه خانه به دوش یا متهم گریخت موفق شود، اما مخاطبان زیادی را پای تلویزیون نشاند و در آن سالها جزو پربینندههای تلویزیون شد. بزنگاه ماجرای دعوای ارث و میراثی خانواده حاج احمد روایت میشد.
حسن فتحی
میوه ممنوعه
70سال عبادت بر بادرفته
نام حسن فتحی را باید در میان نخستین کارگردانهای مناسبتیساز تلویزیون قرار داد که در سال72 سومین سریال مناسبتی ماه مبارک رمضان را کارگردانی کرد. او تا اواسط دهه 80 سریال دیگری برای ماه رمضان نساخت؛ البته سریال پرمخاطب و ماندگار «شب دهم» از دیگر کارهای مناسبتی این کارگردان برای ماه محرم بود. فتحی سال86 «میوه ممنوعه» را برای شبکه2 ساخت؛ سریالی که بهخاطر روایت داستان عشق نامتعارف حاج یونس فتوحی -که فردی متدین و خانوادهدار بود- به یک دختر جوان، سر و صدا کرد. روایت متفاوت و در عین حال جذاب فتحی و البته دیالوگهای بهیادماندنی علیرضا نادری، میوه ممنوعه را به سریالی ماندگار در دهه80 تبدیل کرد که هنوز هم از آن بهعنوان یکی از آثار متفاوت تلویزیون یاد میشود. «در مسیر زاینده رود» سریال بعدی فتحی برای ماه رمضان سال89 بود که از شبکه یک پخش شد. داستان این سریال که در اصفهان میگذشت و قصه زندگی یک فوتبالیست را روایت میکرد نتوانست اقبالی که 2سریال قبلی این کارگردان بهخصوص میوه ممنوعه در جذب مخاطب به دست آورد را تکرار کند.