پس از کرونا، با تغییر سبک زندگی کدام بیماریهای روانی انتظارمان را خواهند کشید؟
قدمزدن در راه بیبازگشت
ساسانی، رواندرمانگر، به ما میگوید که چرا به دوران پیش از کرونا بازنمیگردیم
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
با چندماه زندگی در وضعیتی جدید، خیلی از مردم سبک زندگی متفاوتی در پیش گرفتهاند. برای روانشناسان روشن است که با شیوع ویروس کرونا، بیماریهای روانی جدیدی نیز گریبانگیر جامعه خواهد شد. اما چگونه باید با این تغییرات زندگی کرد؟ آیا باید در زندگی خود با این ویروس بجنگیم یا بهعنوان عنصری تازه قبولش کنیم و شیوههای جدیدی را برای زندگیکردن برگزینیم؟ آیا در این دوران آسیبهای جدی روانی به ما وارد شده یا میتوانیم امیدوار باشیم که به پیشاکرونا بازخواهیم گشت؟ درباره همه اینها و پیشبینی بیماریهای تازه روانی با کوروش ساسانی، رواندرمانگر، صحبت کردهایم.
عدهای از مردم، زندگی در ایام شیوع ویروس کرونا را مثبت میدانند. این دسته به زعم شما در چه گروهی قرار میگیرند؟
مطالعات نشان میدهند که ما در زندگی روزمره، نزدیک به 50درصد از فعالیتهایمان، کارهای عادتی است؛ یعنی تکرار فعالیتهای ثابتی در زندگی روزمره، که آنها را تبدیل به عادت کرده است. وقتی ویروس کرونا در شهرها و کشورهای دنیا شیوع پیدا کرد، یکی از تصمیماتی که اتخاذ شد، قرنطینه کامل یا نسبی مردم توسط دولتها یا قرنطینه خانگی براساس میل و امکان فردی بود. اما یکی از تبعات این تصمیم، این بود که بخشی از آن فعالیتهای عادیشده در زندگی که برایش انرژی زیادی صرف نمیکردیم، کارایی خود را از دست داد و ما نیاز پیدا کردیم آن بخش را دوباره با عادات جدیدی بازسازی کنیم. بهنظر میرسد آن دسته از مردم که چندان نیاز نبوده عادات روزمره و کاری خود را تغییر دهند، روزهای درگیری با کرونا برایشان پیامدهای مثبت بیشتری داشته است. ولی آنهایی که مجبور شدند بسیاری از عادات خود را تغییر دهند، در این روزها مشکلات و چالشهای بیشتری را تجربه کردهاند.
با رصدهایی که انجام دادهاید، بهنظرتان معضل بیشتر مردم در این روزها چه بوده؟
موضوعی که دنیا در این روزها بسیار با آن درگیر بوده و در ایران شاید بیشتر مردم چنین وضعیتی را تجربه کرده باشند، مسائل مالی و معیشتی است. از آنجا که دولت نخواست یا نتوانست کمک چندانی به مردم بکند و برنامهای برای آن نداشت، معیشت از دغدغههای مهم زیستی مردم در این مدت بود و هست و نگرانیهایی هم برای آینده ایجاد کرده است؛ چون غیر از تعداد محدودی از مشاغل، باقی شغلها در این روزها بهشدت از این وضعیت آسیب دیدند. حتی خیلیها از همان روزهای ابتدایی درگیری با ویروس کرونا بهدلیل تغییر شرایط محل کارشان تعدیل نیرو شدند که همه اینها مشکلات روانشناختی بسیاری برای مردم ایجاد کرده است. البته بسیاری هم نگران این هستند که شغلشان در آینده نزدیک تحتتأثیر وضعیت اقتصادی ناشی از شرایط فعلی قرار گیرد. از سوی دیگر شنیدن اخبار بد، آزاردهنده و ناگوار ناشی از شیوع ویروس کرونا، فاصله انسان دنیای امروز را با مرگ بسیار کم کرده است. این نزدیکی با مرگ حتی برای آن دسته که چندان گرفتار مسائل مالی نبودهاند، اضطرابهایی را شکل داده و سطح استرس مردم را بالا برده است. مشکل شایع دیگر در این روزها شرایط سختتر خانوادههایی است که بچههای کوچک و کم سن و سال دارند. از آنجا که درک این شرایط برای بچههای کوچک دشوار و متفاوت از بزرگسالان است، تحمل کردن این شرایط در بلندمدت برایشان اغلب سختتر از بزرگسالان است. این سختی به والدین بچه ها هم منتقل میشود و کار را برای آنها دشوارتر و پیچیدهتر میکند. به اینها اضافه کنید مشکلاتی که محصلان و دانشجویان درخصوص آموزش با آن مواجهند. نبود یا کمبود زیرساخت و امکانات لازم کار را برای این گروه از مردم جامعه نیز دشوار و مبهم کرده است.
پس از کرونا ما با چه بیماریهای روانیای مواجه خواهیم بود؟
از آنجا که اضطراب ناشی از شیوع بیماری تکرارپذیر شده و ما هر روز با آن درگیر بودهایم و همچنان هستیم، استرس و تنش در زندگیمان منتشر شده و بهصورت مزمن وجود دارد. این امر باعث ایجاد واکنشهایی در ما میشود که تحت عنوان «واکنشهای التهابی مزمن» آنها را میشناسیم. در این واکنشها فعل و انفعالات مغز تحت استرس زیاد و خارج از کنترل، باعث بسیاری از مشکلات روانشناختی خواهد شد. بهعنوان مثال، این موضوع کیفیت و الگوی خواب افراد را تحتتأثیر قرار میدهد. همچنین منجر به بروز مشکلات سایکوسوماتیک یا روانتنی میان افراد میشود. از سوی دیگر خلق و خو و رفتار افراد را تحتتأثیر قرار داده و ترسهای غیرمنطقی آنها را افزایش میدهد. به علاوه وسواس و الگوهای وسواسی نیز در میان افراد زیاد شده و زندگی روزمره آنها را با مشکلات زیادی روبهرو کرده است.
وضعیت فعلی جامعه بهگونهای است که هر تجمعی را نفی میکند؛ چه غم و چه شادی. کرونا با این قوانین تازهوضعشده، با روان جمعی ما چه خواهد کرد؟
این روزها امکان سوگواری در میان افراد محدود شده است. ما با حجم عظیمی از سوگهای بجا نیاوردهشده مواجهیم. البته پیش از درگیری مردم ایران با این ویروس، در آبانماه و همینطور دیماه نیز این فروخوردگی را تجربه کرده و نتوانسته بودیم این سوگها را بجا بیاوریم. مواجهه با موضوع فقدان و کنار آمدن با آن، به وسیله سوگواری بجا، بهاندازه و بموقع ممکن میشود. در واقع سوگواری به ما کمک میکند تا بار هیجانی فقدان را بهتر و بالغانهتر به دوش بکشیم و با آن سازگاری پیدا کنیم. وقتی اجازه و مجال سوگواری نداشته باشیم؛ چه فردی و چه جمعی، این فروخوردگی ما را با انباشت عاطفی و هیجانی روبهرو میکند. به زبان ساده، این انباشت عاطفی هیجانی در ساختار روانی ما رسوب خواهد کرد. این امر نیز ما را در معرض آسیب قرار داده است که در هر فرد به شکل متفاوتی نمایان خواهد شد. از نظر جمعی نیز وقتی امکان همدلی و حمایت اجتماعی با فرد داغدیده وجود نداشته باشد، این فرد احساس اضطراب شدیدتری میکند یا حس تنهایی و غربت بیشتری را تجربه میکند. یکی دیگر از مسائل این دوران و پس از آن، مشکلات مربوط به روابط بین فردی است؛ چه بین زوجها و چه رابطههای اجتماعی. البته حضور در جمعهای کوچک و بزرگ نیز به واسطه فاصلهگذاری اجتماعی، بسیار تحتتأثیر قرار میگیرد و پس از این ایام با شکل دیگری از روابط روبهرو خواهیم شد.
پس ماحصل کرونا برای ما چه بیماریهایی خواهد بود؟
در آدمهای مختلف بنا به شرایط زندگی، میزان تابآوری و ساختار روانی و... شدت و ضعف بیماری متفاوت است. اما شایعترین بیماریها شاید اضطراب، استرس و انواع بیماریهای خُلقی باشند و همینطور وسواس. در حوزه بینفردی، اختلاف بین زوجها و از منظر اجتماعی، خشم و پرخاشگری افزایش مییابد. در کنار آن، سوگهای بجا نیاوردهشده، با افسردگی یا استرس خود را نمایان میکنند. البته این موارد، هم میتوانند به تنهایی بیماری و اختلال محسوب شوند و هم میتوانند نشانهای برای مشکلات روانشناختی دیگر باشند.
در کنار این موارد، یکی دیگر از بخشهای مهم زندگی ما که در این ایام بهشدت تحتتأثیر قرار گرفته، آرزوها، برنامهها، هدفها و چشماندازه آینده ماست که بیشک تخریب و ویرانی آنها موجب افسردگی، خشم، اضطراب و مشکلاتی از این دست خواهد شد.
یعنی ما به دوران پیش از کرونا رجوع نمیکنیم؟
این روزها بارها این پرسش را میشنویم که چه زمانی به روزهای پیش از کرونا باز خواهیم گشت؟ واقعیت این است که همانگونه که پس از هر رخداد یا بحران فردی، هیچکدام از ما به آنی که بودیم بازنمیگردیم، از نظر جمعی نیز وضع بر همین منوال است. شاید بتوان اینطور به موضوع نگاه کرد که در این دوران، همه ما تحتتأثیر این شرایط و پیامدهای آن قرار گرفتهایم و به مرور آدمهای دیگری شدهایم و شکل زندگیمان نیز دگرگون شده است؛ بهعبارت دیگر، با یک تغییر و دگرگونی گسترده مواجهیم. موضوع دیگر، زود گذر کردن از این شرایط است، درحالیکه بهنظرم ما تا مدتها درگیر این شرایط و پیامدهای آن خواهیم بود. اینکه دولت تمایل دارد این شرایط را زودگذر نشان دهد در بهوجود آمدن این انتظار بیتأثیر نیست، اما زمان زیادی لازم است تا واکسن و دارویی برای این بیماری ساخته شود و در دسترس عموم مردم قرار گیرد. کاری که شاید این روزها بتوانیم انجام دهیم این است که بهدنبال شیوههای تازه و جدیدی برای سازگاری با چالشها و مسائل زندگیمان باشیم.
چه بیماریهای روانی پیشبینینشدهای انتظارمان را خواهد کشید؟
بهنظرم یکی از چیزهایی که در آیندهای نهچندان دور درگیرش خواهیم بود و امروز کسی آنچنان درباره آن صحبت نمیکند موضوع خشم است. همه فشاری که ما از نظر روانی، مالی یا اجتماعی تحمل میکنیم، از ما آدمهای حساستری خواهد ساخت که تبعات آن در مناسبات اجتماعی به شکل خشم و عصبانیت نمود پیدا میکند. البته موضوع دیگری که هنوز در ایران چندان به آن پرداخته نشده، موضوع خوابهای ماست. بررسیهای چند مرکز پژوهشی در زمینه خوابها نشان میدهد که در نقاط مختلف دنیا، محتوای خوابهای مردم در این چندماه رنگ اضطراب و انزوا بهخود گرفته و الگوی خوابهای افراد نیز در حال تغییر است. اینکه پیامدهای بروز و شیوع بیماری کرونا به شکل همهگیر در نقاط مختلف جهان به خوابهای بسیاری از انسانها راه یافته، نشان میدهد این ویروس به شکل سمبلیک و نمادین به ناخودآگاه ما نیز پا گذاشته و آن بخش از وجودمان را هم درگیر کرده است. در اصل ما در زمانهای زندگی میکنیم که به نوعی با همهگیری خوابهای مرتبط با ویروس کرونا مواجهیم. اما مسئله دیگر احساس بیهودگی است که انگار میزان آن در زندگی آدمها افزایش یافته و همین موضوع باعث شده سطح معنا و معنادار بودن زندگی انسان دنیای امروز بهصورت فزایندهای در زمینههای مختلف کاهش یابد.
ماآدمهای دیگری شدهایم
همانگونه که پس از هر رخداد یا بحران فردی، هیچکدام از ما به آنی که بودیم بازنمیگردیم، در این دوران، همه ما تحتتأثیر این شرایط و پیامدهای آن قرار گرفتهایم و به مرور آدمهای دیگری شدهایم و شکل زندگیمان نیز دگرگون شده است