
بحران کرونا و لزوم بازنگری در مدیریت شهر
جور دیگر باید دید

احمد مسجدجامعی _ عضو شورای شهر تهران
بیماری کرونا باعث شد به این موضوع توجه فراوان بهعملآید که شهر در شرایط بحرانی چگونه باید اداره شود؟ در این خصوص میتوان از زوایای مختلفی به این مسئله پرداخت که ارزیابی قوانین موجود شهری برای مقابله با بحران یکی از آنهاست و از اهمیت ویژهای نیز برخوردار است. در واقع باید گفت یکی از دستاوردها و نکات اساسی معضل کرونا، اندیشیدن دوباره به ضوابط و مقررات جاری در سطح کلان و حوزه شهرسازی و شیوه اداره شهر است. براساس قوانین شهرداری و شوراهای کشور ما؛ جلوگیری از امراض ساریه، شناخت نارساییها و برنامهریزی برای مدیریت آنها با همکاری ساکنان شهر و تشریک مساعی مؤسسات بهداشت از وظایف مدیریت شهری است. حال سؤال این است که چگونه میتوان شهری چون تهران را در برابر بیماری فراگیر امروز مدیریت کرد بدون آنکه مدیریت شهری نماد اصلی خدماترسان در ستاد مدیریت بحرانش نمایندهای رسمی داشته باشد.
این بیماری فراگیر بهتر نشان داد که شهرسازی خودرومحور و بیتوجه به کودکان، زنان، سالمندان، معلولان و گروههای خاص فاقد شاخصهای تابآوری است و فروشگاههای کوچک محلی کارآمدتر از فروشگاههای بزرگ هستند و در آنها بهتر میتوان فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کرد. چنانکه خانههای بدون طراحی فضای بازی کودکان، صرفا قوطیهای کبریت انباشتهشده روی هم و همان خانههای خوابگاهی است. اینگونه مسکن، خانه و منزل از معنای واقعی خود تهی شدهاند و انگار قالبی فیزیکی و سختاند که بیتوجه به نیازهای اساسی انسان طراحی و ساخته میشوند. وقتی برای هر واحد مسکونی، دستکم جایی برای یک خودرو پیشبینی میکنیم، آیا نمیتوان برای کودکان یک مجتمع مسکونی، حداقلی از فضای بازی و سرگرمی فراهم آورد؟ پیش از این در پاسخ به ضرورت پیشبینی فضاهای بازی کودکان گفته میشد که بوستانها و فضاهای عمومی شهر برای این امر کافی است. امروزه و با این تجربه اثبات شد که الگوهای شهر دوستدار کودکان و شهر دوستدار سالمند و مشابه آن از قابلیتهای اجتماعی بالاتری برخوردارند.
زیرا براساس نیازهای گروههای اجتماعی در مقیاسهای کوچک و قابل کنترل طراحی شدهاند. با توجه به آنکه پیشبینی میشود رقابتهای بین کشورها در شکل تهاجمات بیولوژیک در آینده احتمال وقوع دارد، بنابراین ضروری است ساختارها و فضاهای شهری متناسب با این واقعیت مورد بازنگری جدی قرار گیرند.
آنچه مهم است اینکه مدیریتهای شهری بهعنوان نمایندگان مردم لازم است به سازوکارهای تازهای بیندیشند و ضوابط و مقررات را براساس آن بازنویسی کنند. بهعنوان مثال گذاشتن مخازن تفکیک زباله درون ساختمانها و حتی دستگاه زبالهسوز و تاسیسات بازچرخانی فاضلاب در مجتمعها و محلهها از آن جمله است که با آن میتوان به مشارکت در مدیریت پسماند و کاهش زمان جمعآوری و جابهجایی زباله و تضمین سلامت شهر و شهروندان بهویژه در زمان بحران رسید. این کار، سابقهای تاریخی در کشور ما دارد و تهران نسبت به آن بیگانه نیست. در خاطرات یکی از رجال معاصر آمده است که تا همین چنددهه پیش مأموران شهرداری در محلات، اگر مقابل خانهای را کثیف میدیدند، در خانه را میزدند و از صاحبخانه میخواستند هرچه سریعتر به نظافت مقابل خانه خود بپردازد. در همان گزارش آمده است حتی در روزگاری که برق نیامده بود صاحبان خانه چراغی بر سردرخانه میآویختند و رفتگران محله از این روشنایی مواظبت میکردند. در مورد این چراغها نکته مهم همکاری و مشارکت مردم در آبادانی شهر بود. مثلا تامین سوخت چراغهای سردر منازل بهعهده صاحبخانه بود و روشن و خاموشکردن چراغ را مامور شهرداری بهعهده داشت که آن را با نردبانی که همراه داشت انجام میداد. بهعبارت دیگر تسهیل و زمینهسازی برای مشارکت مؤثر مردم یکی از درسهای کرونا برای تابآوری شهرها و امروز ماست. مواردی همچون رعایت بهداشت فردی، استفاده از پوششهای مناسب برای دست و دهان و بینی در وسایل نقلیه و فضاهای عمومی و چگونگی شرکت در مجامع و ضدعفونی کردن محیط پیرامونی نیز از این دستهاند.
در سالهای اخیر، سرمایهگذاری برای ایجاد فروشگاههای بزرگ تشویق شده و مجوزهای فراوانی صادر شده است. آیا وقت آن نرسیده که بر رونق کسبوکارهای محلی بیندیشیم و از سرمایههای کوچک حمایت کنیم؟ پیشترها توجه بیشتری به بازارچههای محلی داشتیم که در نسبت با بازار بزرگ شهر، خود را تعریف میکردند. جز آن این تجربه بار دیگر به ما یادآور میشود که پروژههای بزرگ شهری و محل اجتماعات عمومی باید دارای پیوست مدیریت بحران باشند. همانطور که پروژه عمرانی نیازمند پیوست زیستمحیطی است. چنانکه در دهه50 در برخی تاسیسات مسکونی مدرن شهر تهران اجرا شده و نمونه آن را در تهرانگردیها از نزدیک دیدهام.
یک مجتمع فروشگاهی بزرگ نیازمند پیوست مدیریت بحران است که در شرایط دشوار ضمن برآوردن نیازهای شهری امکان رعایت فواصل اجتماعی را فراهم آورد.
مدیریتهای شهری در دوره کنونی نمیتوانند همانند دورههای پیشین و شرایط معمول و عادی به شهرها بیندیشند و لازم است از روشهای جدید در اداره شهرها بهره گیرند. در غیر این صورت به شهرهایی میمانند که پر از ساختمانهای بهظاهر زیبا ولی از درون تهی با شهروندانی افسرده و نگران و اجتماعگریز خواهند بود.
در اوضاع کنونی لازم است تصمیمات و سیاستها با نگرش جدید و استفاده از تجربیات موفق محلی-ملی-جهانی در دستیابی به توسعه پایدار و توجه به سرمایههای اجتماعی با بهرهگیری از ظرفیت هوشمندسازی اتخاذ شوند و شهر دوستدار طبیعت و همگام با انسان جایگزین شهرهای خودرومحور و سودمحور شوند. بیشک موفقیت در این زمینه قبل از همه به افزایش مشارکت مردم در اداره شهر و اقناع آنها در شرایط بحرانی بستگی دارد.