سردار بازسازی جنگ ۱۲روزه
عبدالله گنجی؛ استاد دانشگاه و روزنامهنگار
در زمانهای که بسیاری از مسئولان از انجام وظایف ذاتی خود طفره میروند و متهم به ترک فعل هستند، سزاوار نیست آنهایی راکه علاوه بر مسئولیتها و وظایف ذاتی و قانونی بهصورت داوطلبانه امور دیگری را به دوش میکشند، نستاییم و قدردان نباشیم. در جنگ ۱۲روزه بیش از ۹۰درصد اماکن مسکونی آسیبدیده خاص تهران بود. طبیعی بود که مردم آسیبدیده در فردای جنگ از دولت همه آنچه تخریب شده بود را بخواهند. اسکان موقت، تهیه مجدد لوازم زندگی آینده، تعمیر منزل آسیبدیده، بنای منزل نابود شده و...امکاناتی بود که مردم آواره به آن نیاز داشتند و بعضا در عین آوارگی به سوگ عزیزان هم نشسته بودند. در این میان دولت توانست اقلام اساسی و سوخت مردم را در جنگ تهیه کند، اما محدودیت منابع و نبود مرجعی که در شهر میدانداری کند باعث شد شهردار و شهرداری تهران همه مسئولیت را بدون اخذ هرگونه کمک از دولت به دوش بگیرند و انجام دهند و با عشق به استقبال این مأموریت مقدس بروند؛ این در حالی بود که هیچ وظیفه سازمانی قانونی و حاکمیتی بر عهده شهرداری نبود. شهرداری ضمن تدفین سریع شهدا و حذف بوروکراسیهای زائد بینبخشی برای تدفین آنها نظیر پزشکی قانونی، پلیس، سیستم درمان و بیمارستان، توانست همه آسیبدیدگان را در هتلها اسکان دهد و اغذیه آنها را بر عهده بگیرد. الزام در هتل بودن را نیز اجبار نکرد و کسانی را که میخواستند منزل اجاره کنند نیز آزاد گذاشت و هزینه رهن و اجاره را پرداخت کرد. بلافاصله بازسازی منازلی که آسیب اساسی ندیده بودند را طی چند روز بهسامان رساند و هزینه مستقل برای خرید اقلام اصلی منزل را در اختیار آسیبدیدگان قرار داد. چنان خدماترسانی با سرعت انجام شد که امروز حتی یک خانواده در هتل ساکن نیست و همه در منازل استیجاری یا منازل بازسازیشده خود مستقر هستند. این تجربه حتی در جنگ ۸ساله اتفاق نیفتاده بود.
شهرداری تهران در طول دفاعمقدس ۸ساله چنین مسئولیتی را برعهده نداشت. از نزدیک شاهد بودم که انجام این ماموریت داوطلبانه و ایثارگرانه چه روح معنویتی در مدیران شهر تولید میکرد. شهردار تهران در جلسات معاونان و مدیران میگفت که کار برای مردم و خدا ربطی به مرزها و مسئولیتهای اداری و سازمانی ندارد و ما بهدنبال باقیاتالصالحات هستیم. این فرصت ذیقیمت شاید هیچ موقع فراهم نشود. هنر آن است که وظایف فراسازمانی بدون منت انجام شود و نوعی معامله با خدا صورت گیرد. لبخندی که بر لب مردم جنگزده و آسیبدیده مینشست درواقع انگیزه مضاعفی تولید میکرد و هر مشکلی را میتوانست حل کند. بازسازی ۸۰۰۰ منزل بدون هرگونه گلایهای از سوی آسیبدیدگان پیش رفت که البته طبیعی است ساخت منازلی که به کلی تخریب شده است در این فرجه زمانی به انجام نمیرسد، اما فرایند آن انجام شده است و در بدترین حالت همه آن تا سال ۱۴۰۵ به انجام میرسد. البته روحیه استقبال از حل مشکلات فراسازمانی فقط در بازسازی نمیگنجد؛ شهردار تهران برای حل معضل آب تهران نیز به کمک دولت آمد و 4همت برای این مهم به دولت پرداخت کرد تا مردم پایتخت زودتر به آرامش نسبی در موضوع آب برسند. خطکشهای سازمانی در این الگو به هم ریخت و برای حل مشکلات مردم آغوش داوطلبانه باز شد و در قبال آن هیچ توقعی هم نداشت. این الگوییاست که در نظام جمهوری اسلامی بهشدت به آن نیاز داریم؛ تلاشی که نمونه آن در دوران حاج قاسم عزیز اتفاق افتاد که او در عین حال که در منطقه بود نیروی قدس و حشد الشعبی را وارد خوزستان کرد و به کمک سیلزدگان خوزستان شتافت؛ درحالیکه چنین مسئولیتی نداشت؛ بنابراین جناب آقای دکتر زاکانی، شهردار تهران توانست این الگوی داوطلبانه و فراسازمانی را در این مهم استمرار دهد و امیدواریم که این الگو برای آینده ایران اسلامی در همه زمینههایی که مردم با مشکلات ناخواسته و پدیدههای نوظهور مواجه میشوند، حفظ شود.