مسبوق بهسابقه
مروری بر چند فیلم که در سالهای قبل از انقلاب طعم توقیف را چشیدند
شهاب مهدوی_روزنامه نگار
خبر توقیف فیلمهای این سالها معمولا به شکلی از سوی برخی شبکههای فارسیزبان پوشش داده میشود که گویی این اتفاق تنها محصول این دوران است و در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، فیلمسازان، آزادی کامل برای فعالیت داشتند. در حالی که مسأله ممیزی در سینمای ایران، امری مسبوق به سابقه است. آنچه درگذر سالها تغییر کرده برخی از مصادیق ممیزی است وگرنه درگذشته هم اکران فیلمهایی به صلاح دانسته نمیشده. از «قاصد بهشت» ساموئل خاچیکیان گرفته که به گفته سازندهاش 5 بار سانسور شد و هر بار با اعتراض گروهی نمایشاش متوقف میشد تا «جنوب شهر» غفاری که بعد از چند روز اکران توسط شهربانی توقیف و با جرح و تعدیل چند سال بعد با نامی دیگر به نمایش درآمد. داستان توقیف در سینمای قبل از انقلاب را با روایت آنچه بر سر چند فیلم شاخص آمد، دنبال کردهایم.
جنوب شهر
فرح غفاری1337
«جنوب شهر» بهعنوان یکی از اولین کوششهای جدی برای ساختن فیلمی متفاوت در سینمای ایران از دوم آذر 1337 روی پرده سینماها آمد. فرخ غفاری، کارگردان جنوب شهر از معدود تحصیلکردگان و فرنگدیدههای سینمای ایران در آن سالها بود که اولین فیلمش را با لحن و رویکردی متفاوت از سینمای فارسی متداول کارگردانی کرد. جنوبشهر چند روزی روی پرده بود و هوشنگ کاووسی هم نقد تند و تیزی علیه فیلم در مجله فردوسی نوشت تا جواب نقد غفاری بر فیلم «هفده روز به اعدام» او را داده باشد. جنوب شهر اما زمان زیادی بر پرده دوام نیاورد و توقیف شد. علت توقیف فیلم ظاهرا تصویری بود که غفاری از جنوب شهر ارائه میداد اما مشکل بزرگتر حواشیای بود که عدهای علیه غفاری آفریدند. اینکه او گرایش تودهای دارد و فیلمش با ایدههای چپگرایانه ساخته شده است؛ «فردی بود که با من دشمنی داشت و پشتسر من تهمت زده بود و فیلم را به تودهایگرایی متهم کرده بود. در جلسهای خصوصی که درباره فیلم من برگزار شده بود این شخص گفته بود«مثل اینکه فرخ غفاری سرش بوی قورمهسبزی میدهد.» اصطلاح قورمهسبزی را به این معنی به کار برده بود که القا کند من گرایشهای چپی دارم و شعارهای چپی در فیلم دادهام... از آنجا که اداره سانسور توضیحات درستی نمیداد من استنباطهایی را که شخصا از مجموع گفتهها و بیشتر از حالتهایی که در آقایان سانسورچی در زمان نمایش فیلم میدیدم (از نمایش خصوصیای که برای سانسورچیها ارائه شد) از اینها برآیندی را دریافت کردم و گفتم که فلان صحنه، فلان صحنه و فلان صحنه را بیرون میآوریم.»(روزگار فرخ، سعید نوری، انتشارات روزبهان، 1396) جنوب شهر توقیف شد و 4 سال بعد با مساعدت اسماعیل کوشان، غفاری صحنههایی را مجددا فیلمبرداری کرد تا جایگزین سکانسهای حذف شده شود. نسخه جدید با نام «رقابت در شهر» در آبان 1343 در 2 سینما اکران شد. نسخهای که غفاری آن را مخدوش میدانست و امروز هم تنها همین نسخه از فیلم موجود است.
قیصر
مسعود کیمیایی 1348
فیلم تاریخساز مسعود کیمیایی وقتی در آذر 48 آماده نمایش شد به اداره کل امور سینمایی برای دریافت پروانه نمایش ارائه شد. هیات نظارت، فیلم را با این تفسیر که تم اصلی فیلم را زیانبخش و بدآموز برای جامعه است توقیف کرد. به این ترتیب «قیصر» توقیف شد ولی با تلاش عباس شباویز و اعتراض او به حکم توقیف، فیلم مجددا بازبینی شد.
کیمیایی بعدها درباره توقیف فیلمش گفت:«میخواهید بدانید قیصر چرا مدتی در توقیف ماند؟... آنها نمیگفتند قیصر چه اضافاتی دارد. میگفتند چرا کم دارد؟ رقص و آواز و قناعت به قناعت. چرا قاتلش زباندرازی میکند؟ چرا پاشنه کفششرا ورمیکشد و دنبال متجاوز میگردد؟ چرا به دادگستری نمیرود؟ چرا اصلا تا به آخر میرود؟ اصلا دشمنی از آنجا آغاز شد که قیصر تا به آخر رفت. جا زدهها که کم نبودند. از این نگران بودند. آنها میخواستند، قیصر یک جایی ببرد و برود سراغ نظمی که آنها بر کرسیهایش نشسته بودند. همانهایی که آمده بودند، نظم تازهای ایجاد کنند و بعد عقبنشینی کردند. اینجوری بود که قیصر را سیاسی دیدند و خب حق با آنها بود. فقط این نبود که قیصر، قاتل خواهر و برادرش را از میان بردارد. او با آن نظم ساختگی در افتاد و این به مذاق خیلیها که حتی مسئول دولتی هم نبودند، اما تابع نظم بودند، خوش نیامد. من محکوم شدم که از مملکت قانون، شهر هرت ساختهام. من ساختم؟ نبود؟»(یک اتفاق ساده / احمد طالبینژاد/ موسسه فرهنگی هنری شیدا، بهار 73).
در نهایت قیصر به شرط کوتاه شدن چند تکه از آن، توانست پروانه نمایش بگیرد و از توقیف رهایی یابد. حکم اداره ممیزی در انتهای آذر48 به تهیهکننده قیصر اعلام شد. فیلم جرح و تعدیل شد و از دیماه روی پرده آمد و مسیر سینمای ایران را عوض کرد.
گاو
داریوش مهرجویی1348
برخلاف قیصر که توسط بخش خصوصی تهیه شده بود، فیلم «گاو» تهیهکننده دولتی داشت. دومین فیلم بلند سینمایی داریوش مهرجویی محصول وزارت فرهنگ و هنر بود. وقتی مهرجویی گاو را کارگردانی کرد. مسئولان وزارتخانه از فیلم خوششان نیامد و آن را برای نمایش عمومی مناسب ندیدند. مشکل اصلی مسئولان وزارت فرهنگ و هنر، عقبافتادگی روستا و فقری بود که از سر و روی فیلم گاو میبارید. چنین نمایشی از فقر و فلاکت برای سرزمینی که متولیانش آن را در مسیر پیشرفت و تمدن میدیدند، مناسب نبود. گاو براساس داستانی از غلامحسین ساعدی، نویسنده شاخص دهه 40 ساخته شده بود که از مخالفان رژیم پهلوی بود. کلا فضای روشنفکری آن سالها، مخالف پهلوی بود و فیلم گاو هم از دل این فضا بیرون آمده بود. این روایت مهرجویی از آن دوران است:«فیلم ساخته و آماده نمایش شد و طبق معمول در جلسهای خصوصی برای روسای فرهنگ و هنر نمایش داده شد و از همان جلسه، مشکلات شروع شد. ابتدا یواش یواش و بعد بلند بلند که فیلم میخواهد فقر را نشان بدهد و ایرانی را که دارد سریع به سمت «دروازههای تمدن بزرگ» جلو میرود، عقب رفته نشان میدهد. بعد شروع کردند به نمایش آن برای این و آن. کار به جایی رسید که اغلب وزرا و وکلا و روسای ادارات و مقامهای مسئول آمدند و دیدند و چون همه با پیشفرض قبلی آمده بودند، نظر قبلیها را تأیید میکردند خلاصه فیلم افتاد در کش و قوس ظن و بدگمانی و تردید.» (یک اتفاق ساده) آنچه گاو را از محاق نجات داد حضورش در فستیوال ونیز و تحسین منتقدان از فیلم بود. این از معدود مواردی بود که فیلمی از سینمای ایران به یک فستیوال معتبر جهانی میرفت و مورد توجه قرار میگرفت.
همین موضوع باعث شد تا مسئولان وزارت فرهنگ و هنر کمی نسبت به فیلم نرم شوند و با اضافه شدن جملهای با این مضمون به ابتدای تیتراژ که وقایع این فیلم در 40سال قبل میگذرد، گاو پروانه نمایش گرفت و اکران شد.
آرامش در حضور دیگران
ناصر تقوایی1349
«آرامش در حضور دیگران» براساس داستانی از غلامحسین ساعدی تقریبا همزمان با قیصر و گاو فیلمبرداری شد. با این تفاوت که تقوایی برای فیلمبرداری یک سکانس از فیلمش (سکانسی که سرهنگ با بازی اکبر مشکین گویی از رژه سربازان سان میبیند) صبر کرد تا در فضای برفی فیلمبرداریاش کند ولی مشکلات مالی باعث شد سال نو از راه برسد و در بهار این سکانس گرفته شود. آرامش در حضور دیگران، محصول مشترک رادیو و تلویزیون ملی و تعاونیای بود که تقوایی و دوستانش به راه انداخته بودند. وقتی فیلم آماده نمایش شد به مشکل برخورد. حال و هوای روشنفکرانه آرامش در حضور دیگران که شاعران مشهوری چون محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در آن بازی کرده بودند و مضمون سیاسیاش دردسرساز شد.
آرامش در حضور دیگران، توقیف شد و حتی نمایش در جشن هنر شیراز هم کمکی به حل شدن مشکلش نکرد. باوجود تلاشهای عدهای از مدیران تلویزیون، وزیر وقت فرهنگ و هنر، مخالف نمایش فیلم بود. آرامش در حضور دیگران تا سال 52 در توقیف ماند. ظاهرا راه یافتن فیلم به هفته فیلمهای ایرانی در پاریس، باعث شد مسئولان فرهنگ و هنر کوتاه بیایند و آرامش در حضور دیگران سال 52 در سینما کاپری تهران اکران عمومی شد. فیلم 11 روز روی پرده بود و به گفته تقوایی فروش خوبی هم داشت ولی به بهانه اعتراض پرستاران، آرامش... از پرده پایین آورده شد. مدتی بعد و در حالی که به نظر میرسید مشکل شکایت پرستاران حل شده، فیلم در سینما ادئون اکران شد ولی 2روز بعد آرامش در حضور دیگران برای همیشه توقیف شد.
با توقیف آرامش در حضور دیگران پرونده فیلم ساختن ناصر تقوایی در سالهای قبل از انقلاب هم بسته شد و او برای تلویزیون سریال «داییجان ناپلئون» را ساخت.
گوزن ها
مسعود کیمیایی1354
«گوزنها» اولین بار در شرایطی روی پرده آمد که ساواک در اوج اقتدار به سر میبرد و تقریباً همه گروههایی که مبارزه مسلحانه میکردند را سرکوب کرده بود.
6 آذر 53 تماشاگران سومین جشنواره جهانی فیلم تهران، تماشاگر فیلمی شدند که با مشی مسلحانه همدلی میکرد. اولین نمایش فیلم در تالار رودکی با شور و هیجان فراوان تماشاگران (که اغلب دانشجو بودند) همراه شد؛تماشاگرانی که در پایان گوزنها پا بر زمین کوفتند و عوامل سازنده فیلم را سردست از تالار رودکی به بیرون بردند. این شور و اشتیاق شب بعد در سینما پارامونت هم تکرار شد. طبیعی بود چنین فیلم ملتهب و معترضی با واکنش سازمان امنیت مواجه شد. نتیجه نه فقط توقیف گوزنها که احضار و بازجویی کارگردان فیلم بود. گوزنها پای مسعود کیمیایی را به ساواک باز کرد. در بازجوییها کیمیایی متهم شد که کاراکتر قدرت (با بازی فرامرز قریبیان) براساس امیر پرویزپویان از رهبران چریکهای فدایی خلق که در درگیری با ماموران ساوک کشته شد، طراحی شده است. مشکل اصلی هم پایان فیلم بود. جایی که قدرت و سید در برابر هجوم مأموران مقاومت کرده و کشته میشدند. 8 بهمن 54 نسخهای از گوزنها روی پرده رفت که فصل پایانیاش دستپخت ساواک بود. نکتهای که کیمیایی به تازگی دربارهاش حرف زده و مشخص شده فیلمنامه،دیالوگها و حتی دکوپاژ و کارگردانی سکانس پایانی نسخه سانسور شده گوزنها توسط ساواک انجام شده است. ظاهرا این تنها راه برای نجات فیلم از توقیف بوده است. در پایانبندی نسخه سانسور شده که چندی پیش در فضای مجازی منتشر شد، قدرت به سید شک میکند که او را به مأموران لو داده و با شلیک گلوله زخمیاش میکند و بعد تسلیم شده و به سید قول میدهد وقتی از زندان آزاد شد با هم سراغ یک کار آبرومندانه بروند؟ گوزنها بهعنوان صریحترین فیلم معترض دهه50 و با وجود سانسور و تغییر سکانس پایانی باز هم آنقدر جذاب و تماشایی بود که تماشاگران پرتعدادی بیابد.
دایره مینا
داریوش مهرجویی 1353
اقتباس داریوش مهرجویی از قصه «آشغالدونی» نوشته غلامحسین ساعدی به یکی از پرحاشیهترین فیلمهایش تبدیل شد. «دایرهمینا» با موضوع خرید و فروش خون از همان ابتدا واکنشهایی از سوی نظامپزشکی در پی داشت و بعد از کلی اما و اگر فیلمنامه تصویب شد و مهرجویی سال 53 آن را کارگردانی کرد: مشکلات اصلی فیلم بعد از آماده نمایش شدنش شروع شد. «بعد از پایان فیلم، نظامپزشکی مجددا بحثهای تازهای را پیش آورد. عدهای موافق نمایش آن بودند و عدهای هم مخالف. این جریان سه یا چهار سال طول کشید تا اینکه سرانجام با نمایش فیلم موافقت کردند شاید نه به خاطر کیفیت فیلم بلکه به این خاطر که تعداد بیشماری کتاب و فیلم ممنوع شده بود و نمیخواستند این لیستها با فیلم دایره مینا طولانیتر شود!...» (تاریخ سینمای ایران/ جمال امیدی به نقل از سینما58، شماره37، فروردین و اردیبهشت58). دایره مینا یکی از مشهورترین فیلمهای توفیقی دهه50 بود؛ شهرتی که از اعتبار و جایگاه سازندهاش میآمد. حساسیتی که نسبت به دایره مینا وجود داشت آنقدر بالا بود که وقتی نشریه «سینما» عکسی از دایره مینا را روی جلدش برد، آن شماره توقیف شد و امکان رفتن به روی دکه را پیدا نکرد. دایره مینا را باید جزو آثاری دانست که رفع توقیفشان را بیشتر مدیون فضای باز سال 57 هستند؛ دورانی که رژیم پهلوی تصور میکرد با کاهش برخی محدودیتها و رفع توقیف از آثار فرهنگی میتواند آب رفته را به جوی بازگرداند. دایره مینا با تأخیری چهارساله، سرانجام رنگ پرده را به خود دید و موضوع توقیف البته به نوشتههای مطبوعات هم راه یافت. چنانکه هوشنگ گلمکانی در انتهای نقدش بر دایره مینا به موضوع توقیف بیجهت فیلم اشاره کرد؛«سازمان نظامپزشکی با یک دلیل کودکانه، موجب 4سال تأخیر در نمایش فیلم میشود. این همان دلیل خندهآوری است که هر صنف و اتحادیه و سازمانی با توسل به آن میتواند هر فیلمی را توقیف کند...» (ستارهسینما2، اردیبهشت57).
توقیف برای همیشه
آرامش در حضور دیگران، توقیف شد و حتی نمایش در جشن هنر شیراز هم کمکی به حل شدن مشکلش نکرد. باوجود تلاشهای عدهای از مدیران تلویزیون، وزیر وقت فرهنگ و هنر، مخالف نمایش فیلم بود. آرامش در حضور دیگران تا سال 52 در توقیف ماند. ظاهرا راه یافتن فیلم به هفته فیلمهای ایرانی در پاریس، باعث شد مسئولان فرهنگ و هنر کوتاه بیایند و آرامش در حضور دیگران سال 52 در سینما کاپری تهران اکران عمومی شد. فیلم 11 روز روی پرده بود و به گفته تقوایی فروش خوبی هم داشت ولی به بهانه اعتراض پرستاران، آرامش... از پرده پایین آورده شد. مدتی بعد و در حالی که به نظر میرسید مشکل شکایت پرستاران حل شده، فیلم در سینما ادئون اکران شد ولی 2روز بعد آرامش در حضور دیگران برای همیشه توقیف شد