کنترل نامحسوس یک نسل عصیانگر
بهگفته روانشناس کودک و نوجوان، دهههشتادیها همواره بهدنبال هویت هستند
فتانه احدی- روزنامهنگار
خیلیها معتقدند دهه هشتادیها برخلاف سایر نسلها چندان سیاستزده نیستند و بیشتر بهدنبال تغییر در سبک زندگی خود هستند؛ نسلی که تا چشم باز کرده با تبلت بازی کرده و موبایل بهدست گرفته و بهراحتی به اینترنت پرسرعت وصل شده؛ نسلی که اسیر آپارتماننشینی شده و از فضای بسته و کوچک پای به دنیای بزرگ گذشته است؛ نسلی که بهجای بازی با هم سن و سالانش کلشآفکلنز بازی کرده؛ نسلی که ارتباطات با دوستان هم سنش بعد از مدرسه تلفنی که نه، وایبر و واتساپ و تلگرامی بوده. این نسل معنی فیلترینگ را خوب میداند؛ نسلی که توی کوچه بازی کردن را حتی تصور هم نکرده؛ نسلی که حنا و هایدی و آن شرلی و جودی آبوت هم نداشته و نسلی که تقریبا اسیر تکنولوژی بوده و در این فضا قد کشیده. بهراستی بچههای این نسل چگونهاند؟ این نسل در همه امور عجیب و پیچیده بهنظر میرسد؛ از سبک و سیاق لباس پوشیدنشان گرفته تا ادبیات روزمرهشان. به آنها انتقاد میشود که لذتجو و خوشگذرانند، وقت خود را صرف امور بیهوده میکنند و از همه مهمتر اینکه مانند نوجوانان نسل قبل اغلب آرمان و اهداف بزرگی ندارند. علاوه بر این هرازگاهی هم دست به اقدامات گروهی عجیب و غریبی میزنند که نهتنها موجب شوک و نگرانی مسئولان سیاسی و تحلیلگران اجتماعی میشوند بلکه بسیاری از افراد جامعه را هم نگران و درگیر این پرسش میکنند که این نوجوانان که زنان و مردان آیندهساز دهههای آتی خواهند بود، چه سرنوشتی را برای خود و جامعه تدارک خواهند دید؟ برای اینکه در مورد این نسل بیشتر بدانیم با دکتر پریسا ارجمندی، روانشناس کودک و نوجوان به گفتوگو نشستهایم.
مختص یک دهه خاص بودن و در قالب آن دهه درآمدن چگونه صورت میگیرد؟
کسب هویت از اجتماعی که به محیطهای خاص وابسته است و این محیطها در نسلی که در حال بالیدن است و مدارس و حتی تکنولوژی آن دوره صورت میگیرد. فقط نوع و روش هویتیابی این افراد به محیطها بستگی ندارد بلکه نحوه قرار گذاشتن و جایی که ایشان گرد هم میآیند نیز وابسته به همان است. در واقع این شیوه هویتیابی جریان زندگی جدید و جذابتری را برای نسل نو آفریده که از خلال آن آزادی اجتماعی مورد توجهش را در فضای مجازی و در تودرتوی اینترنت نیز یافته است؛ زندگیای که به جوان آموخته هیچ اقتداری را نپذیرد و دخالت در زندگی و سبک زندگیاش را برای هیچ فردی حتی خانواده حق نداند. براساس آمارهای رسمی وزارت جوانان، دهه هشتادیها از دولت و بزرگترها تنها تسهیلات میخواهند و بس؛ تسهیلاتی که امنیت و آیندهشان را به جهت فراغت و لذت بیشتر در زندگی بسازد. نسلی که هرچند اجتماع نسلی را میپذیرند اما دغدغههایشان فعالیتهای اجتماعی و حضور در نهادهای مدنی را برنمیتابد.
نوجوانان دهه هشتادیچگونهاند؟
فضای مجازی و اینترنت، برای نوجوان اغلب ناراضی از وضع زندگی و اقتصادی، زندگی دوم را میسازد و البته استفادهای 70درصدی از اینترنت که بیشتر صرف ارتباطات اجتماعی و شبکههای اجتماعی شده تسهیلکننده آن است. طبیعی است که این درصد در شهرهای بزرگ، بیشتر هم خواهد بود. نسلی که در فضای مجازی از فیلترشکن استفاده میکنند (بیش از 90درصد) و این دنیا را بیشتر برای سرگرمی و تفریح (53درصد) و ارتباط متنوع و جدید (30درصد) میپذیرند، حتی اگر ارتباط حقیقی و حضوری فراگیر دارند، آن را در امتداد همان زندگی خویش یافتهاند. در فضای زندگی مجازی(Virtual Life)، سبک زندگی خاصی که هیچگاه رنگ و بوی واقعیت و تجسم مادی را بهخود نخواهد گرفت، شکل میگیرد. در این فضا که مرز هم نمیشناسد، همه به نوعی یک متعامل (interactor) بهحساب میآیند و هیچکس، بهخاطر آنکه از طبقهای خاص است، مورد بازخواست قرار نمیگیرد بلکه بیشتر بهخاطر آنچه هست، مورد توجه قرار میگیرد. میتوان چنین ارزیابی کرد که ریسکپذیری، انتقالی بودن احساسات و عواطف، دادن فرصت بازاندیشی، تقویت فردیت و استقلال عمل و انتخابی بودن، سیال ساختن هویت، ایجاد تعارض، دوسویگی و بحران در هویت، جبران کردن برخی کاستیهای فضای عمومی و حقیقی، خصوصیکردن دنیای زندگی، فراغتی ساختن رسانه و فردی ساختن هویت، پیچیدگی در هویت، زیباسازی زندگی روزمره، کسب سریع تجارب مربوط به بزرگسالی، جزجز کردن هویت، افسونزدایی از برخی جاذبههای زندگی غربی، ایجاد تمایز، ارزشمند کردن تمایز و اهمیت دادن به سبک زندگی ازجمله تأثیرات این فضا بر ارزشها، هویت و گرایشهای این جوانان بهحساب میآیند.
در مراجعه دهه هشتادیها چه اختلالی چشمگیر و شایع است؟
براساس مراجعههایی که به ما میشود، این نسل درگیر و درخطر ابتلا به اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای هستند. در واقع اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای از نوع بدرفتاریهای فزون کنشی است. بنابراین باید کمک کنیم این رفتارها با رفتارهای دیگر جایگزین شوند. طبق تحقیقات صورت گرفته، میانگین اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای 58/7است، در آسیا این رقم 53/6درصد است که 5درصد از میانگین جهانی کمتر است. در واقع آمریکای شمالی 90درصد است که بیشترین استفاده از اینترنت را دارد و ما خوشبختانه کمتر از میانگین جهانی هستیم.
چگونه متوجه اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای در کودکان و نوجوانان شویم؟
براساس آموزشهایی که داریم، از اینترنت میتوانیم برای حل کردن مسائل مهم زندگی کمکهای زیادی بگیریم و این در حد نرمال مشکلی ایجاد نمیکند اما وابستگی خطرناک است. وابستگی اینگونه اتفاق میافتد، اگر فرد رفتاری را انجام ندهد یا شخصی را نبیند یا غذایی را نخورد و...، دچار آشفتگی و بدرفتاری میشود؛ پس زمانی که وابستگی ایجاد شود و منجر به دگرگونی احوال و رفتار شود، آن وقت است که میگوییم اعتیاد است. در کتاب «دی اسام 5»، منبع و مرجع روانشناسان دنیا، ملاک تشخیص اختلال بازیهای اینترنتی در 12مورد تعریف شده است که 5مورد از آن حتما باید وجود داشته باشد تا مشخص شود که این اختلال و اعتیاد ایجاد شده است. ازجمله این موارد: اشتغال ذهنی به بازیهای اینترنتی، بروز نشانههای ترک که اضطراب اندوه و تحریکپذیری است، موقعی که به بازی اینترنتی دسترسی نداشته باشد، تلاشهای ناموفق برای مهار کردن شرکت در بازیهای اینترنتی، از دست دادن علاقه به سرگرمیها و تفریحات جز بازیهای اینترنتی، فریب دادن اعضای خانواده یا درمانگر درباره زمان پرداختن به این بازیها و از دسترفتن یا به خطر افتادن فرصتهای شغلی و تحصیلی و...بهخاطر پرداختن به این بازیها. این موارد در یک آزمون پرسشنامهای بررسی میشود که در نتیجه آن متوجه اعتیاد به بازیهای رایانهای خواهیم شد.
چگونه باید این اعتیاد را درمان کرد؟
بروز و حل و فصل این اختلال زمانبر است. ما میتوانیم زمان زمینه تفریح و گپ و گفت را فراهم کنیم. غر نزنیم، به بچهها پیله نکنیم. سرزنش نکنیم. آرام آرام بچهها را از این فضا دور کنیم. ما میتوانیم به آنها فقط اطلاعات دهیم و هیچ کنترلی روی آنها نداشته باشیم. در واقع میتوانیم بگوییم نرخ شیوع اعتیاد به اینترنت در دنیا 5درصد است؛ پس این نرخ خیلی پایین است اما بسیاری از والدین معتقدند کودکانشان معتاد شدهاند. بنابراین میتوان با قاطعانه، دوستانه و منصفانه رفتار کردن، بدون کنترلگری، زمان زیاد استفاده از اینترنت را کم کرد.