• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 17 دی 1399
کد مطلب : 121040
+
-

7سال استثنایی یک سیاستمدار

یادداشت یک
7سال استثنایی یک سیاستمدار

مصطفی تاجزاده_فعال سیاسی

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در طول زندگی خود، به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب، نقشی اساسی ایفا کرد؛ برخی از آنها بسیار مثبت بود و در مواردی به باور من تصمیماتی اتخاذ کرد که قابل نقد است. هر چند در مجموع نقش ایشان را مثبت ارزیابی می‌کنم به‌خصوص پس از سال۸۴ که جانب قدرت را خلاف گذشته تا حدودی رها و به سوی نزدیکی با مردم حرکت کرد و در مقاطعی سخنگوی مطالبات آنان شد؛ روندی که در سال۸۸ اوج گرفت و تا پایان حیات او ادامه داشت.

خدمات هاشمی
  قانون اساسی هاشمی: ازجمله اقدام‌های مثبت وی می‌توان به اصرارش بر برپایی رفراندوم در مورد قانون اساسی تهیه‌شده در پاریس و تکمیل و اصلاح‌شده در دولت موقت و شورای انقلاب در سال۵۸ اشاره کرد. او معتقد بود به تشکیل مجلس مؤسسان یا مجلس خبرگان نیاز نیست و همان پیش‌نویس را باید به همه‌پرسی عمومی گذاشت و اگر مردم به آن رأی دادند به‌عنوان قانون اساسی نظام نوپا به رسمیت شناخت. 
 خاتمه‌دادن به جنگ: دومین تصمیم بزرگ ایشان، ایفای نقش استثنایی در پذیرش صلح و خاتمه‌دادن به جنگ بود. او حتی بعدها در مصاحبه با محمدجواد مظفر تصریح کرد که شاید اگر ما تجربه امروز را داشتیم می‌توانستیم از وقوع جنگ جلوگیری کنیم.
  اصرار به انصراف آیت‌الله خمینی از استعفا: یکی دیگر از اقدامات آیت‌الله هاشمی که من به‌طور اتفاقی از آن در زندان آگاهی یافتم و متأسفانه هیچ بحثی درباره آن جریان در هیچ جایی قبل و بعد از آن ندیده‌ام، مربوط می‌شود به استعفای بنیانگذار نظام در سال۶۳ از رهبری. آقای هاشمی در منصرف‌کردن ایشان از این تصمیم نقش مهمی ایفا کرد. من این را به‌طور اتفاقی در زندان خواندم؛ در یادداشت‌های روزانه مرحوم هاشمی آمده که آیت‌الله خمینی در سال ۶۳ تصمیم به استعفا از رهبری گرفت. اصل موضوع برای بسیاری باورکردنی نیست کما اینکه من در چند جا که به آن اشاره کرده‌ام با انکار حاضران مواجه شده‌ام و وقتی به یادداشت‌های آقای هاشمی در سال۶۳ ارجاع داده‌ام، دوستان متوجه صحت آن شده‌اند که آیت‌الله خمینی می‌خواست استعفا کند. در یادداشت‌های روزانه آیت‌الله هاشمی ننوشته که با چه دلایلی ایشان را به انصراف از استعفا و تداوم رهبری مجاب کرد.
   قرارگرفتن در معرض انتخاب و تحول: از وجوه مثبت ایشان این بود که در انتخابات گوناگون شرکت کرد و بارها خود را در معرض رأی مردم قرار داد و در اغلب موارد هم توانست رأی اکثریت را کسب کند. هاشمی از این نظر، سیاستمداری استثنایی است و همین «در معرض رأی انتخاب مردم قرارگرفتن» باعث شد که پابه‌پای مردم، در تحولات، خود را نیز تغییر دهد و دیدگاه‌ها و مواضع و عملکرد خود را تا حدودی با مردم هماهنگ کند. 

اشتباه هاشمی
  کمک به تک‌صدایی در نیمه نخست دهه 70: هاشمی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش خدمات بسیاری به میهن و مردم کرد اما چند اشتباه بزرگ نیز مرتکب شد که خسارت آن را در عرصه ملی، مشاهده کرده‌ایم. نخستین خطا آن بود که با رضایت، شاهد حذف جناح چپ از قدرت بود و در این مسیر گام‌هایی هم برداشت. نتیجه این کار، حرکت جمهوری اسلامی به سمت تک‌صدایی بود. آیت‌الله هاشمی از این پروژه حذف استقبال کرد با این تصور که راه برای دولت او باز می‌شود تا بتواند به سازندگی بیشتر بپردازد غافل از آنکه چنین اقدامی موقعیت او را به‌طور استراتژیک متزلزل و جناح راست عملا او را کنترل خواهد کرد و مانع پیشرفت پروژه‌های او خواهد شد. این در حالی بود که آیت‌الله هاشمی فقط در صورت ایجاد موازنه بین دو جناح می‌توانست نقشی استثنایی ایفا کند و  پروژه‌های خود را پیش ببرد. هر جناحی هم فاتح می‌شد، هاشمی نمی‌توانست مطلوب جریان فاتح واقع شود. به همین‌خاطر دیر یا زود خود او هم حذف می‌شد. بقای هاشمی و پروژه او در گرو دو‌جناحه‌بودن جمهوری اسلامی بود. نمی‌دانم به چه دلیل خود ایشان در آن زمان متوجه این امر نشد و در انتخابات مجلس چهارم از حذف‌ها استقبال کرد و عملا با شورای نگهبان در جریان حذف به‌نام نظارت استصوابی همراهی کرد. این اشتباه استراتژیک باعث شد که در سال ۷۶ جناح راست تقریباً تمام نهادهای انتصابی و همینطور اکثریت را در مجلس در اختیار خود بگیرد و به فکر تصاحب قوه مجریه هم بیفتد. در آن صورت،راستگراها در صورت فتح پاستور تمام نهادهای انتصابی و انتخابی را در اختیار می‌گرفتند و عملاً جمهوری اسلامی به تک‌صدایی بیشتر سوق پیدا می‌کرد.

جبران اشتباه
   ایجاد موازنه قدرت: سرانجام هاشمی در سال76 متوجه این خطا و خطر شد و مسیر خود را تا حدود زیادی اصلاح کرد؛ به سمت ایجاد موازنه قدرت پیش رفت و راه را برای پیروزی آقای خاتمی در انتخابات دوم خرداد هموار کرد اگرچه خود به‌خاطر دوستی و رفاقت به آقای ناطق رأی داد. هاشمی از پیروزی آقای خاتمی خوشحال بود و تصور می‌کرد می‌تواند جایگاه ویژه‌ای را به‌خود اختصاص دهد. به باور من چنین هم شد؛ یعنی با توزیع قدرت، هاشمی توانست نقشی جدی‌تر در رتق و فتق امور پیدا کند.

درخشش در هفت سال پایانی
سخت‌ترین دوره زندگی آیت‌الله هاشمی بین سال‌های ۸۸ تا ۹۵ است که 7سال جانکاه بر او گذشت. در این سال‌ها او از یک طرف از سوی تندروها تحت فشار بود که مقابل معترضان به نتایج انتخابات ۸۸ بایستد و حرکت آنها را محکوم و حساب خود را از آنها جدا کند و از سوی دیگر می‌دید که طیف‌های وسیعی از مردم از او انتظار دارند که در کنار معترضان بماند و از حق اعتراض آنان دفاع کند و اجازه ندهد قدرت یکدست و یکپارچه شود. او در این زمینه، استثنایی عمل کرد؛ هیچ سیاستمداری مانند او نتوانست چنین نقشی را ایفا کند؛ اینکه تا آخر در عالی‌ترین سطوح قدرت ولو به‌صورت صوری باقی بماند و برای مثال همچنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد، اگرچه از ریاست خبرگان عملاً عزل شود اما در عین حال هرگز حرکت منتقدان و معترضان به انتخابات ۸۸ و نتایج آن را محکوم نکند و از آنها فاصله نگیرد و پناهگاهی برای آسیب‌دیدگان این حوادث باشد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید