• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 27 آبان 1399
کد مطلب : 115989
+
-

تغییر محل خاکسپاری استاد آواز ایران را از منظر معماری، حقوق و آیین‌نامه‌های مرتبط با ابنیه تاریخی بررسی کرده‌ایم

که از باد و باران نیابد گزند

فرزند مهدی اخوان ثالث درباره همسایه تازه پدرش می‌گوید آنها رونق این باغ‌اند

توپوگرافی محل خاکسپاری شجریان
که از باد و باران نیابد گزند


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار


وقتی حواسمان پرت آسمان بود و در آن آبی حزن‌انگیز، پاییز می‌خواست تن آن درخت کهن را با پرواز BAE146 ماهان راهی مشهد کند، ما در دل خود خوانده بودیم: انتظار خبری نیست مرا. ما عزادارانی سرگردان، تصورمان همان تصویر رایجی بود که قاصدک از توس می‌آورد؛ تصویر مبهم گودالی کوچک که می‌خواست ایران را در کنار امید مدفونش در خود بگنجاند. ما غافلان ضلع غربی آرامگاه، حواسمان جمع آن نقطه بود که ناغافل حوض‌ تصویر آن یار را از ما ربود. و آب، انعکاسی از عکس او را در جایی دیگر نمایان کرد. قوانین شکننده، حالا دستاوردهای تازه‌ای برایمان داشتند؛ دست آن یار که از دامن جا ماند.... دست بردار از این در وطن خویش غریب! 
وقتی قرار کردند محمدرضا شجریان را به مشهد ببرند، گفتند او ‌زاده خراسان است و خودش گفته فردوسی زبان را نجات داده و من موسیقی را! و چه دلیلی مهم‌تر از آنکه قرار است پیکر او در پناه حافظ زبان که خود بارها و سال‌ها مزارش از گزند در امان نبوده، مراقبت شود. چه شد که خراسان میزبان شد و ما میهمان، و نگران پیکر درختی که در خاک خود، جان تازه‌ای می‌گرفت؟ هرچند همچنان می‌خواند: قاصد تجربه‌های همه‌تلخ با دلم می‌گوید که دروغی تو دروغ که فریبی تو فریب. اما با هزاران صدای تازه هنوز سکوت رساتر است؛‌ گرچه مدفنش در توس، آواهای تازه‌ای از شهر بلند کرده؛ از همان آن نخست، تا همین امروز. اما چه بر سر پیکر ما خواهد آمد قاصدک!
ما در این فرصت، به چند نگاه مجهز شده‌ و به این ماجرا نظر انداخته‌ایم تا حواس حادثه را در این تاریخ شلوغ و پُرحرف، پرت کرده باشیم.

قاصدک هان چه خبر آوردی؟
بگذار از آنچه رفت بگوییم... فراهم‌کردن خاک در جایی که قرار بود پذیرنده نباشد تنها با دستورات سیاسی حاصل می‌شد. همین شد که نامه‌ای به تاریخ ۱۷ مهر از دفتری به دفتری دیگر رسید. از متن نامه‌ها هیچ درز نکرد و همه‌‌چیز محرمانه ماند تا تاریخ دست‌های پُرتری برای آیندگان داشته باشد. اما بگذارید به امروز برمی‌گردیم؛ آن نُه بند که هیچ‌یک با همه مقال‌ها برای شجریان صدق نکرد. توس با آن ارگ و برج و بارو سال۱۳۷۵ ثبت ملی شده و به سال۱۳۷۸ تعیین حریم و درسال ۱۳۸۴ تعیین حریم مجدد. عرصه و اعیانی با 9بند که هیچ‌یک اشاره‌ای به خاکسپاری در عرصه آثار تاریخی نکرده‌. اما اگر به ساخت‌وساز در کنار آثار تاریخی حساس شویم، پس انگار نباید آرامگاهی ساخته‌ و منظری مخدوش شود. گذشته از این، هیچ ایرادی بر پناه به حضرت فردوسی نیست. مثلا محمد سپنجی، از کارشناسان تعیین عرصه ‌و حریم ایران می‌گوید: «در این خاکسپاری، قوانین ثبت کاملا رعایت شده و اگر در آینده، سازه‌ای به منظر اثر آسیب نزند و ساخته نشود، مشکلی از نظر قوانین حریم ندارد. نباید فراموش کرد این عمل در عرصه انجام شده نه در اعیان اثر». یا ابوالفضل مکرمی‌فر، مدیرکل میراث‌فرهنگی خراسان رضوی می‌گوید: «جای جدید نزدیک 20 متر با جای قبلی فاصله دارد و دقیقا در همان محدوده است و قوانین را نمی‌شکند». اما یونسکو چه می‌شود؟ فرهاد نظری، مدیرکل سابق ثبت آثار تاریخی سازمان میراث‌فرهنگی و کارشناسی که نقش مهمی در پرونده‌های ثبت جهانی داشته، می‌گوید: «دفن استاد شجریان هیچ‌یک از قوانین و ضوابط میراث ‌فرهنگی جهانی را نمی‌شکند. ازجمله آثار ایران که می‌تواند در فهرست میراث جهانی ثبت شود آرامگاه‌های مشاهیر ایران مانند حافظ، سعدی و بوعلی است. در جوار آرامگاه این بزرگان، مزار دیگر مفاخر و مشاهیر ایران قرار دارد که بسیاری از آنها مفاخر معاصر هستند. خاکسپاری پیکر بزرگان فرهنگ و هنر در جوار آرامگاه مشاهیر از نظر یونسکو هم مهم است».

از نگاه معماری و میراث فرهنگی
خب! استاد را در پیاده‌راهی کنار حوض دایره‌ای با چشم‌انداز مجسمه حکیم و زیرسپیداری به خاک سپردند. کارشناسان میراث فرهنگی اما می‌گویند این پیاده‌راه‌ها همیشه در معرض تخریب و بازسازی و مرمت است و محل عبور تاسیسات. همین هم شد که جمعی از کنشگران میراث فرهنگی با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به علی‌اصغر مونسان، وزیر میراث ‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به خاکسپاری استاد آواز ایران در آرامگاه فردوسی که در مرحله ثبت جهانی است اعتراض کردند. آنها گفته بودند این مسئله را خلاف موازین میراث ‌فرهنگی در رعایت عرصه و حریم محوطه‌های تاریخی می‌دانند.

پاسخ اول: 
سیدعلیرضا قهاری؛ رئیس انجمن مفاخر معماری ایران 


سیدعلیرضا قهاری، رئیس انجمن مفاخر معماری ایران است. او صحبتش را اینطور شروع می‌کند که سنجش2 شخصیت ملی در کنار یکدیگر کار چندان ساده‌ای نیست؛ «شکی نیست که جانمایی اول برای خاکسپاری استاد شجریان مکان مناسبی نبود؛ مکانی کنار باغچه. با توجه به اینکه اخوان‌ثالث در آن مکان، خود صاحب مرکزیتی است، شاید دلیلی بود که خانواده شجریان را بر آن داشت مکان دیگری را برای استاد آواز ایران انتخاب کنند.» با این‌حال به‌نظر قهاری اگر قرار باشد تغییری در مزار استاد شجریان رخ دهد، او به‌عنوان معمار این مزار را خاکسارانه طراحی می‌کند؛ «با توجه به اینکه در محوطه، نصب تندیس ممکن است، اما لزوم چنین تصمیمی نیازمند دقت بیشتری است. اگر محوطه مزار استاد شجریان مستقل بود، یا در آینده مستقل بشود شاید بتوان برای او مقبره‌ای طراحی کرد. اما با توجه به شناخت و سابقه ذهنی که از استاد در اذهان مردم ایران است، تصور نمی‌کنم که اگر خود او هم زنده بود، چنین درخواستی می‌کرد. هنرمندی که خود را خاک پای مردم ایران می‌دانست، حتما چنین نظری هم به فردوسی بزرگ داشت. اگر به‌عنوان معمار بخواهم برای او سازه‌ای طراحی کنم، سراغ گنبد و گلدسته یا آرامگاه نمی‌روم، بلکه طرحی الهام گرفته از خُلق خاکسار محمدرضا شجریان نسبت به مقام فردوسی خواهم کشید. شاید تنها یک صفحه که کرنشی باشد به فردوسی بزرگ. و شاید خطی کافی باشد تا این کرنش را نمایندگی کند.»

پاسخ دوم:
 اسکندر مختاری؛ باستان‌شناس و کارشناس میراث فرهنگی


اسکندر مختاری، باستان‌شناس، مرمتگر و کارشناس میراث فرهنگی است. او تعریف می‌کند که شکل‌گیری آرامگاه فردوسی روایتی طولانی دارد و تا امروز حداقل 2 بار این آرامگاه تغییر کرده تا به شکل امروزی رسیده. این آرامگاه ازجمله مکان‌هایی بوده که انجمن آثار ملی اقدام به یادمانی‌سازی در محل مقبره کرده و چه خوب که این تغییر شمایل مقبره‌ها و ایجاد یادمان‌ها، مورد قبول مردم قرار گرفته است. کسانی که در ساخت این آرامگاه‌ها تلاش کردند با مقام شاعر، معماری و فرهنگ ایران کاملا آشنایی داشتند؛ «با احترام فراوان به مقام استاد شجریان، مقبره فردوسی، اثر هنری کاملی است. هرگونه تغییری در این اثر هنری، یکپارچگی آن را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. حتی به‌نظر تدفین شاعر بزرگ، مهدی اخوان ثالث نیز نوعی تغییر و دستکاری در این اثر بوده. برای روشن‌شدن این موضوع به تابلویی هنری فکر کنید؛ اثری ارزشمند که در آن دست برده شود. این را فقط با اتکا به نگاهی به اثر می‌گویم نه اهمیت شخصیت‌ها و درجه اعتبار هنرمندان. شاید خارج از این، هیچ مسئله‌ای نباشد که هنرمندانی از دیار خراسان کنار هم قرار بگیرند.» مختاری می‌گوید که کار روی مزار استاد شجریان و برنامه برای معماری آن مثل آن است که قصد کنیم روی تابلوی نفیسی نقاشی خودمان را بکشیم. به‌نظر او هنوز این تابلو از منظر بصری تحت‌تأثیر قرار نگرفته، هر چند بنیان آن گذاشته شده است. اما این امر نیاید مبنایی برای آسیب بیشتر به این اثر شود؛ «اگر برای مزار محمدرضا شجریان مونومانی ساخته شود، ممکن است، به ساخت مقبره‌ای برای اخوان نیز فکر شود. بنابراین این تابلو مرتب در مخاطره است».  مختاری به خاطره‌ای از استاد شجریان در دوره‌ای اشاره می‌کند که مسئول نظارت بر عرصه میراث فرهنگی در پروژه بازسازی بم بوده. وقتی بم و منظر فرهنگی آن، ثبت جهانی شد و منیر بوشناکی، معاون مدیرکل یونسکو برای پرده‌برداری از لوح، به ایران آمد، مردم جمع بودند و ما برای زنده‌کردن امید میان آنها تلاش می‌کردیم تا این اثر به بهترین شکل ثبت شود. در آن دوره استاد شجریان هم برای ساخت باغ هنر بم، در این شهر حضور داشت. گویا از او دعوت شده بود در مراسم شرکت کند، اما امتناع کرده بود. من با لباس‌های خاکی به هتل رفتم و به او توضیح دادم که مسئول پروژه‌ام. اما گفت در مراسم رسمی شرکت نمی‌کند. به او توضیح دادم این مراسم به آن معنا رسمی نسیت و مردم نیاز دارند بدانند که صاحب اثری جهانی هستند تا تالمات‌شان کمی تسکین یابد. وقتی فهمید مراسم همان روز است خودش آمد و بعد از پرده‌برداری هم رفت. او با دقت متوجه رفتار خود بود. از این روست که می‌گویم شجریان نیازی به بهره‌بردن از فردوسی نداشت، چون خودش یک فردوسی بود.


از چشم همسایه
زمانی که شاعر زمستان «م. امید» را هم در جوار فردوسی به خاک سپردند، مسئله ثبت ملی توس مطرح بود. آن زمان، مخالف سرسخت مقبره‌سازی در آرامگاه فردوسی، عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی بود. هرچند محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پادرمیانی کرد و از رهبر انقلاب مجوز خاکسپاری‌ را گرفت. اما چه شد که اخوان را در آرامگاه فردوسی به خاک سپردند و حال، خانواده او چه احساسی درباره این همسایگی دارند؟

پاسخ زردشت اخوان ثالث؛ فرزند مهدی اخوان ثالث: 


زردشت اخوان ثالث، پسر اخوان و مدیر نشر زمستان می‌گوید که نخستین‌بار ایران اخوان‌ثالث، همسر اخوان و مادر او، پیشنهاد خاکسپاری شاعر در محوطه آرامگاه فردوسی را مطرح کرد؛ «مادرم خواست تا پدرم در کنار فردوسی به خاک سپرده شود. او نخستین کسی بود که در آن خاک، کنار فردوسی به خاک سپرده شد و سنتی شد تا هنرمندان اهل خراسان یکجا کنار هم جمع شوند. این اتفاق خوشایند آن آرامگاه را مأمنی کرد برای دوستداران بزرگان هنر این کشور آرامگاهی برای زیارت اهل هنر.» هرچند وصیت اخوان به شکل شفاهی مطرح شده بود، اما همسرش این خواست او را مطرح می‌کند. پسر اخوان‌ می‌گوید که پدرش گفته بود دوست دارد کنار خیام یا فردوسی آرام بگیرد؛ «در آن زمان شرایط برای حضور در مقبره خیام مهیا نشد. البته پس از اخوان نیز این اجازه به دیگران داده نشد تا در آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شوند و مکانی بیرون از محوطه ایجاد شد تا دیگر بزرگان و هنرمندان خراسان آنجا، در مقبره‌الشعرا، آرام گیرند.» او می‌گوید از آنجا که استاد شجریان نیز به بزرگی و منفردبودن شهره است، در آن محدوده به خاک سپرده شد؛ «مهم این است که آنجا محلی برای زیارت اهل شد. هر کجای آن باغ انسان‌هایی چون اخوان و شجریان آرام گیرند، رونق باغ است.»

از منظر حقوقی
با اینکه کامبیز نوروزی، حقوق‌دان معتقد است این ماجرا بحث حقوقی نمی‌طلبد، اما می‌توان برای نگرانی‌های کارشناسان میراث فرهنگی به 9بندی پرداخت که برای این نگرانی‌ها ادله شده‌اند. گذشته از اینکه آرامگاه فردوسی هیأت مدیره‌ سختگیری دارد و در این سال‌ها اجازه دفن هیچ شخصی در آنجا صادر نشده، اما این ۹ مورد ممنوعیت عنوان‌شده درباره عرصه و حریم اثر ملی در میراث فرهنگی چیست؟
یک: هرگونه احداث بنا در محدوده عرصه ممنوع باشد.  دو: هر اقدامی که منجر به تخریب عرصه و اعیان اثر شود هم ممنوع است.  سه: هر فعالیت عمرانی، ساماندهی برای حفظ و کشف ارزش‌های فرهنگی- تاریخی از مرمت، بازسازی، توسعه و ایجاد فضای سبز، تعمیر یا تغییر کاربری در همه یا قسمتی از محدوده عرصه و اعیان اثر پس از تهیه و ارائه طرح و تصویب نهایی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری معتبر و قابل اجراست.  چهار: حفر چاه و احداث زیرزمین در محدوده عرصه و اعیان اثر ممنوع است، مگر اصل بنای تاریخی زیرزمین یا چاه داشته باشد که در این صورت فقط در حد موجود قابل حفظ است.  پنج: تفکیک، تغییر کاربری، تغییر نما و دخل و تصرف در کالبد بناهای قدیمی موجود و تعریض معابر در بافت ممنوع است.  شش: ملحقات، دخل و تصرف‌هایی که در جداره بافت به‌وجود آمده و با معماری تاریخی- فرهنگی جداره هماهنگی ندارد در نماها و کالبد بناهای قدیمی موجود براساس طرح مصوب سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باید بازپیرایی شود.  هفت: ارائه خدمات زیربنایی تاسیساتی و رفاهی از قبیل آبرسانی، برق‌رسانی، آب و فاضلاب، ایستگاه تلفن و نظایر آن پس از تهیه طرح ویژه و تصویب نهایی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری معتبر و قابل اجراست.  هشت: هر فعالیت پژوهشی، باستان‌شناسی، کاوش و گمانه‌زنی علمی و نظارت بر همه طرح‌ها پس از تهیه طرح در انحصار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. نه: دیوارها باید با مصالح سنتی و بومی منطقه مرمت شوند و به‌کاربردن هر نوع مصالح با اندودهای دیگر در نماها و دیوارهای خارجی همه ساختمان‌ها ممنوع است.»

پاسخ نعمت احمدی؛ حقوق‌دان: 

نعمت احمدی، حقوق‌دان می‌گوید که در قانونی که سال73 تصویب شده به محدوده میراث اشاره می‌شود و اینکه در این محدوده نباید هیچ نوع حفر و ساختی صورت بگیرد. اما محدوده میراث باید تعریف شده باشد. از آنجا که استاد شجریان وصیتی مبنی بر اینکه حتما باید کنار اخوان‌ثالث دفن شود، نداشته، بنابراین هر آنجا که در محدوده میراث نباشد می‌تواند دفن صورت گیرد. این قوانین باید محدود به مقبره باشد و نه محوطه. ایرادگیری‌هایی در زمان حیات استاد وجود داشت و پس از مرگ او نیز ادامه پیدا کرده. احمدی می‌گوید: «به‌عنوان ایرانی و کسی که به شجریان عشق می‌ورزم معتقدم روزی برای او مقبره‌ای آمیخته از شعر و موسیقی ساخته خواهد شد که نه‌تنها به بنای فردوسی آسیبی نمی‌رساند که این شهر را از مهجوربودن خارج می‌کند. با حضور شجریان، توس احیا شده. باید خوشحال بود که پس از سال‌ها فردوسی از غربت بیرون آمده. ورودی‌ها به مقبره نشان از این رونق دارد. به مدد انفاس و صوت داوودی او، توس به‌عنوان منطقه‌ای پربازدید خواهد شد. میراث باید به فکر این باشد که بدون آسیب به مقبره فردوسی شرایطی مهیا کند تا مقبره شجریان نیز ساخته شود. از نظر حقوقی هیچ اشکالی در این نیست».

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :