هشدار درباره هجوم مشاورنماها به شبکههای اجتماعی به بهانه حل مسائل روحی و روانی مردمی که از کرونا یا مسائل اقتصادی و عاطفی آسیب دیدهاند
بازار مکاره مشاورههای مجازی
دکترحمید پورشریفی: این روزها فضا برای سوءاستفاده افرادی فراهمشده که اصلا روانشناس نیستند
یکتا فراهانی ـ خبرنگار
وقتی معدهدرد میگیریم، زانویمان درد میگیرد یا سردرد داریم حتما به فکر برطرفشدن درد و تسکین بیماری خود هستیم و فکر میکنیم باید چارهای بیندیشیم و درصورت لزوم باید به متخصص مراجعه کنیم. اما وقتی حال دلمان خوب نیست، مدتهاست از تهدل نخندهایم، نمیتوانیم از رابطهای که میدانیم دیگر هیچ تلاشی برای ادامه آن فایده ندارد بیرون بیاییم، رابطه خوبی با فرزندانمان نداریم، گفتوگو با همسرمان اغلب تبدیل به بحث و مشاجره میشود و... نمیدانیم چه کاری باید انجام دهیم. شاید هم فکر میکنیم همه همینطور هستند، معمولا شروع به غرزدن و گله و شکایت از زمین و زمان میکنیم و در نهایت هم با سرزدن به چند آدرس در فضاهای مجازی با توصیههای خوش آب و رنگی مواجه میشویم که حتی از صحت و سقم نقلقولهایی که شده هم اطمینان نداریم. در چنین مواقعی چه باید کرد؟ چه کسانی صلاحیت مشاورهدادن در چنین زمینههایی را دارند و چگونه باید سره را از ناسره تشخیص داد؟ در این خصوص با دکتر حمید پورشریفی، روانشناس سلامت و دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی گفتوگو کردهایم.
این روزها افراد بسیاری در جامعه بهخاطر کرونا یا مسائل اقتصادی ، بیکاری و... استرسهای زیادی تحمل میکنند. شما سالهاست در حوزه روانشناسی سلامت فعالیت میکنید، تحلیل شما از وضعیت بهداشت روانی جامعه چگونه است؟
آمار نشان میدهند وضعیت بهداشت روانی مردم در کشور ما در محدوده خطر یا وضعیت قرمز است و این موضوع در آخرین مصاحبه قبل از شیوع بیماری کرونا وزیر بهداشت هم تأیید شده است. همچنین با توجه به بررسیها و مطالعات انجام شده البته قبل از شیوع بیماری کرونا، براساس آمار23.6 درصد از شهروندان ایرانی از مشکلات روانشناختی رنج میبرند؛ بهگونهای که وزیر بهداشت هم از آن بهعنوان وضعیت قرمز یاد کرده است. بنابراین بهنظر میرسد باید برای این موضوع فکری اساسی کرد. البته هماکنون و با توجه به استرسهای ایام کرونا و مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم، مسائل دیگری به موضوع دامن زده و وضعیت را بدتر و دشوارتر کرده است. قرارگرفتن در چنین شرایطی باعثشده وضعیت بهداشتروان مردم بدتر و بر میزان مشکلات در این خصوص هم افزوده شود. با توجه به اینکه مدل استرس آسیبپذیری، تعیینکننده تعداد افراد دارای اختلالات روانشناختی است این موضوع به این معناست که چنین مدلی در واقع بیان میکند ممکن است افراد به اندازهای از آسیبپذیریهای روانشناختی رنج ببرند که در مواجهه با استرس بیشتر، این آسیبپذیریها هم بیشتر شوند. براین اساس انتظار میرود که مشکلات روانشناختی بیشتر از قبل بروز و ظهور کند و این موضوع ضرورت بهرهگیری از خدمات روانشناسان و مشاوران را دوچندان میکند.
نکته مهم اما خطرناکی که اکثرا مردم ما با آن درگیر هستند عدماستقبال از خدمات مشاورهای سلامتروان است. انگار مردم از انگ درگیرشدن با مسائل روانی هراس دارند؟
البته شرایط موجود باعثشده میزان استقبال از خدمات مربوط به سلامتروان و روانشناختی و چگونگی حل مشکلات در این خصوص بیشتر شود و این در حالی است که مشکلات اقتصادی مانع از دسترسی به چنین خدماتی میشود. به همین دلیل بسیاری افراد نمیتوانند به متخصصان معتبر و روانشناسان واجد صلاحیت آنگونه که لازم است مراجعه کنند و از خدمات آنها برخوردار شوند. این موضوع باعث شده میزان مراجعه افراد برای دریافت کمکهایی در این خصوص یعنی مراجعه به خدمات روانشناختی موجود در فضای مجازی بیشتر شود. در چنین شرایطی فضا برای سوءاستفاده افراد سودجو و بدونصلاحیت فراهم شده است. این افراد میتوانند شامل کسانی باشد که اصلا روانشناس نیستند و فقط به واسطه دورهها و آموزشهای کوتاهمدت یا تنها در حد خواندن چند کتاب، خود را صاحب صلاحیت و روانشناس مینامند و شروع به ارائه خدماتی در این زمینه میکنند. این افراد سودجو برای مشاوره حداقل مدرک کارشناسیارشد هم در زمینه روانشناسی را ندارند، فاقد پروانه و اجازه فعالیت هستند و صلاحیت آنها برای دادن مشاوره بررسی نشده است.
آیا خدمات غیرتخصصی در زمینه روانشناسی محدود به فضای مجازی است؟
هماکنون بیشترین فضا برای اینکه بتوان بدون نظارت خدمات روانشناسانه ارائه کرد، فضاهای مجازی است. البته احتمال اینکه روانشناسنماها در فضاهایی غیرفضاهای مجازی هم خدماتی ارائه دهند و فعالیت داشته باشند هم وجود دارد. گاهی بعضی شواهد دال بر این موضوع دیده میشود؛ مثلا در سطح دانشگاهها هم دیده شده که این افراد سخنرانی میکنند. هماکنون چهرههایی بهعنوان روانشناس شناخته و مشهور شدهاند که اصلا روانشناس نیستند. اما بهدلیل عدمامکان نظارت در فضای مجازی این موضوع حالت وسیعی پیدا کرده است. باتوجه به اینکه حرفه روانشناسی با روان افراد در ارتباط است حرفه بسیار حساسی بوده و اگر خدماترسانی مربوط به آن، درست و حرفهای انجام شود میتواند بسیار اثربخش و تأثیرگذار باشد اما اگر مداخلات بجا، درست، حرفهای و اخلاقی انجام نشود ممکن است آسیبهای جدی را به افراد وارد کند؛ آسیبهایی که گاه تأثیر آن سالها و شاید تا پایان عمر هم باقی بماند. بر همین اساس لازم است همه افراد در مورد اینکه چه کسانی واقعا صلاحیت دارند یعنی روانشناس و متخصص هستند و باید از چه کسانی در این خصوص کمک بخواهند اطلاعات لازم را بهدست آورند و آگاه شوند.
چطور میتوانیم تشخیص دهیم چه افرادی برای مشورتگرفتن در زمینههای مختلف روانشناسی صلاحیت دارند؟
توجه داشته باشیم مردم باید مراقب 2گروه از افرادی باشند که امکان دارد در این زمینه فعالیت کنند و آسیبرسان باشند؛ روانشناس نماها و روانشناسان بدون صلاحیت که هر دو میتوانند مشکلآفرین باشند. اینگونه افراد میتوانند هم در فضای مجازی و هم در فضای غیرمجازی فعالیت داشته باشند اما عرصه اینگونه فعالیتها معمولا در فضای مجازی بیشتر است. علتش هم آن است که در چنین فضاهایی امکان بررسی صلاحیت افراد کمتر است. همچنین عواملی مانند راهبردهای اکتشافی که حین قضاوت ناخواسته دچار آن میشویم و خطا میکنیم نیز ازجمله دلایلی هستند که امکان فعالیت افراد سودجو را در فضاهای مجازی بیشتر میکند. یکی از راهبردهای اکتشافی که بهخاطر کمبود وقت تصمیمگیریهای ما را تحتتأثیر قرار میدهد خطایی است به نام خطای اکتشافی «معرفبودن». این خطای اکتشافی بیان میکند که افراد براساس بعضی شباهتهای قابل مشاهده تصمیم میگیرند. مثلا اگر جنسی گران باشد چون در ذهنشان قبلا نتیجهگیری شده که اجناس گران خوب هستند، بنابراین فکر میکنند که هر جنس گرانی که عرضه شود حتما جنس خوبی است. همین اتفاق در فضای مجازی به شکل دیگری رخ میدهد؛ یعنی بعضی افراد معمولا جذب گروههایی میشوند که فالوئر یا طرفداران زیادی (ولو با خرید فالوئر و غیرواقعی) داشته باشند چون فکر میکنند کسی که مخاطبان زیادی دارد حتما میتواند برای گرفتن مشاوره هم قابلقبول و اطمینان باشد. این موضوع یکی از مواردی است که میتواند درفضای مجازی باعث خطای شناختی و اشتباه در انتخاب مخاطبان برای گرفتن مشاوره با روانشناس متخصص شود. توجه داشته باشیم افراد سودجو بیشتر کلیگویی میکنند و منبع مشخصی برای گفتار خود ندارند؛ درصورتی که افراد متخصص خیلی با احتیاط حرف میزنند و بنا بر شواهد و منابع علمی اظهارنظر میکنند.
افراد سودجو چگونه میتوانند مخاطبان خود را جذب کنند؟
بعضی مخاطبان از کلیگویی، کلام محکم و هیجانی استقبال میکنند و چون اغلب در اینگونه گفتارها از روشهایی استفاده میشود که بتواند قابل نفوذ باشد با اثر فوری و البته مقطعی، جذب این موارد میشوند. البته ممکن است افراد با این روشها در کوتاهمدت حالشان خوب شود اما با توجه به اینکه آسیبهای روانشناختی افراد با صحبت گذرا و بهاصطلاح سرپایی و مداخله فوری بهطور ریشهای و عمقی حل نمیشود این افراد معمولا بعد از مدتی دوباره حالشان بد میشود و به این ترتیب فکر میکنند شرایط ما به قدری جدی است که چنین متخصصی هم با آن همه طرفدار نتوانست حال ما را بهبود ببخشد.
چطور میتوان از متخصصبودن روانشناسان اطمینان حاصل کرد؟
نخستین چیزی که باید در این حوزه به آن توجه داشته باشیم آن است که بدانیم متخصصی که میخواهیم به او مراجعه کنیم از چه سوابق تحصیلی واقعی برخوردار است، آیا پروانه تخصصی از سازمان نظام روانشناسی یا سازمان بهزیستی و همچنین مجوز برای فعالیت در این زمینه را دارد یا خیر. توجه داشته باشیم در تعاملات انسانی«اثر تقدم» یعنی«برخورد اولیه مراجعه با مشاور» بسیار مهم و نقشآفرین است. به همینخاطر روانشناسان کارآزموده میدانند در جلسه نخست ضمن اینکه باید به خوبی اطلاعات فرد را دریافت کنند، در عین حال نیز باید به نیازهای فوری مراجع خود هم توجه داشته باشند تا بتوانند با همدلی با او جلسه را بهگونهای پیش ببرند که نه صرفا غیرعلمی و فقط در راستای رفع نیازهای فوری فرد باشد و نه بهاصطلاح بهگونهای کتابی خدمات ارائه دهند. فراموش نکنیم افراد متخصص هیچگاه نصیحت نمیکنند و به جای فرد برای او تصمیم نمیگیرند بلکه روشهای درست تصمیمگرفتن را بهخود فرد یاد میدهند. اما گاهی صرف داشتن تحصیلات، پروانه و مجوز فعالیت هم دلیل قاطع و کافی برای انتخاب درست نخواهد بود، بنابراین مداخلههای روانشناسی فقط نمیتوانند به فضاهای مجازی و اینستاگرامی و حتی گفتوگو در اینگونه فضاها محدود شوند؛ در واقع مشاوره روانشناسی حتما باید از فضای لازم و واقعی هم برخوردار باشد؛ نه صرفا در فضایی مانند اینستاگرام. البته شاید در شرایط مقطعی مانند شیوع بیماری کرونا روانشناسان مجبور به مشاورههای غیرحضوری هم باشند اما این موضوع نمیتواند همیشه اینگونه پیش برود. مشاورههای غیرحضوری در شرایط خاص میتواند تلفنی یا آنلاین مثلا با استفاده از اسکایپ برگزار شود اما حتما باید بهطور حرفهای انجام شود. منظور از حرفهای هم آن است که حتما باید از طریق وقتدهیهای قبلی اتفاق بیفتد، نه اینکه خود مشاور بدون درنظرگرفتن استانداردهای لازم در این خصوص اقدام کند، با مراجع خود زود صمیمی شود و رفتار غیراخلاقی و غیرحرفهای داشته باشد. همچنین متخصصان حتما باید بهطور کامل در فضای مجازی برای مخاطبان قابل شناسایی باشند و حتی مجوز فعالیتهای خود را هم در چنین فضاهایی در اختیار مردم قرار دهند. مشاور حتما باید رازدار مراجع خود باشد و ملاحظات اخلاقی را که البته شامل موارد زیادی میشوند رعایت کند. مراجعان هم باید به حقوق خود در این خصوص واقف باشند و بدانند که حق دارند از مشاور خود بپرسند چه تحصیلاتی دارد، رویکرد درمانیاش چیست، از کجا مجوز گرفته و تقریبا در چند جلسه میتوان به نتیجه قابلقبولی رسید. در عین حال هم هر زمان احساس کردند مشاور از چارچوبها و استانداردهای درنظر گرفته شده خارج میشود باید نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند. ضمن اینکه توجه داشته باشیم سازمانهای حرفهای مانند سازمان نظام روانشناسی در این زمینه وجود دارد که بخشی را به بازرسی همین موارد و طرح شکایات مردم اختصاص داده است. در واقع وظیفه شهروندی ما ایجاب میکند که نسبت به انعکاس مشکلاتی که برای خودمان بهوجود میآید هم خودمان آگاه باشیم و هم دیگران را نسبت به آن آگاه کنیم.
چطور میتوان با مراجعه به روانشناسان از بروز مشکلات پیشگیری کرد؛ یعنی با جاافتادن فرهنگ مراجعه به مشاور، قبل از داشتن مشکل از بروز آن جلوگیری کرد؟
وقتی صحبت از فرهنگ میشود باید بپذیریم که این موضوع در طول زمان و با مجموعه اقدامات وسیع هم از طرف دولت و هم خود مردم و رسانهها اتفاق خواهد افتاد. در واقع ما زمانی میتوانیم فرهنگ چیزی را در جامعه ایجاد کنیم که بستر مناسب آن هم فراهم باشد. مثلا اگر بدانیم بهراحتی و با صرف هزینه کم و مناسب میتوانیم از خدمات مشاوره خوب و واجدشرایط استاندارد استفاده کنیم، احتمال اینکه چنین کاری را در سبد هزینههای ضروری خود قرار دهیم هم خیلی بیشتر خواهد شد. براین اساس، موضوع بیمه خدمات روانشناختی هم یکی از موارد بسیار مهم است که میتواند بستر لازم را در این خصوص بهوجود آورد. سازمان نظام روانشناسی باید متخصصان خود را در این زمینه تفکیک کند و هر مشاوری بداند بهتر است در چه زمینهای فعالیت داشته باشد. در عین حال از طریق استفاده از مکتوبات و رسانهها و مطبوعات، اطلاعات لازم در اختیار مردم قرار گیرد تا آنها هم آگاه شوند چرا، چگونه و چه زمان بهتر است به مشاور و روانشناس مراجعه کنند. بهترین زمان میتواند قبل از بروز مشکلات فردی، کاری، شغلی یا در روابط باشد؛ چون در زمینه سلامت روان هم مانند سلامت جسم پیشگیری حتما بهتر از درمان خواهد بود زیرا درمان هم سختتر است، ضمن اینکه نیاز به هزینه و زمان بیشتری هم خواهد داشت. متأسفانه گاهی افراد به نیازهای خود و دیگران واقف نیستند. مثلا وقتی در فرزندپروری مشکل داشته باشیم باید حتما برای این کار از متخصصان و مشاوران کمک بگیریم. تربیت و پرورش بچهها کار بسیار حساسی است که نمیتوان بیتفاوت از کنار آن گذشت و در بسیاری از موارد نمیتوان به تنهایی و بهخوبی از پس آن برآمد. مهمترین چیز باور این موضوع است که اگر به مشاور و روانشناس مراجعه میکنیم حتما نباید بیمار باشیم یا مشکل خاصی داشته باشیم بلکه ما به مشاور و روانشناس متخصص مراجعه میکنیم تا مشکلات کمتری داشته باشیم و بتوانیم بهتر زندگی کنیم چون برخورداری از زندگی خوب حق ماست. برای رسیدن و دستیابی به این منظور بسیاری از بخشها و سازمانهای دولتی ازجمله سازمان آموزش و پرورش باید همکاری لازم را با همدیگر به عمل آورند. حفظ سلامت روان افراد یک جامعه میتواند در موفقیت افراد آن جامعه در بسیاری از زمینهها مؤثر واقع شود. آموزشهای عمومی برای والدین و کودکان و نوجوانان در مقاطع مختلف میتواند تأثیرگذار باشد. از طرف دیگر وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی هم میتواند همکاریهای لازم را در این خصوص به عمل آورد. در مجموع میتوان گفت که فرهنگ استفاده از مشاوره و مراجعه به متخصص و روانشناس نیازمند تسهیلات، تدوین قوانین و دادن آگاهی و اطلاعات به افراد است.
هماکنون از چه عواملی میتوان بهعنوان ریشه بهوجودآمدن روانشناسنماها نام برد؟
ریشه بهوجودآمدن چنین افرادی و چنین فضاهایی در عالم مجازی یا غیرمجازی را میتوان ترکیب2 عامل دانست؛ نخست احساس نیاز شدید مردم به خدمات روانشناسی و مشکلات زیاد در زمینههای روانشناختی و مقبولیت روانشناسان در حل مشکلات آنهاست و از طرف دیگر هم ویژگیهای افراد روانشناسنماست که میتواند شامل موارد گوناگون غیراخلاقی و اجتماعی باشد و البته اولویت افراد به نیازهای فردی و توجهنداشتن به رفتار حرفهای و ملاحظات اخلاقی افراد سودجو در این زمینه است.
تدارک امکانات نسبی برای مردم در زمینه خدمات روانشناسی
دولت با درنظرگرفتن یارانههایی میتواند کمکردن بودجه را از جاهای دیگر آغاز و به حل مشکلات مردم درخصوص خدمات روانشناسی بیشتر توجه کند. یکی از مشکلات هماکنون و با توجه به لزوم مراجعه کمتر مردم به محل کار و قرنطینه، بروز مشکلات در خانوادههاست؛ مشکلات در روابط والدین با فرزندانشان یا همسران با یکدیگر مشکلاتی نیستند که به سادگی بتوان از کنارشان گذشت و حتما باید جدی گرفته شوند. ضمن اینکه وقتی گرانیهای غیرقابل پیشبینی هم بر چنین مشکلاتی در خانوادهها اضافه میشود تبعات زیادی بهدنبال خواهد داشت و به این ترتیب میتوان شاهد مشکلات رفتاری در سطح جامعه بود که برای کاهش آن میتوان اقداماتی به عمل آورد و به راهحلهایی دست پیدا کرد. مثلا در ایام شیوع کرونا میتوان یارانههایی را به مراکز مشاوره اختصاص داد که با توجه به آنها بتوانند مشاورههای بیشتری را پوشش دهند. مراکز دولتی هم باید در عین حال که از افراد باصلاحیت استفاده میکنند هزینه کمتری هم از مراجعان دریافت کنند. درنظر گرفتن بیمه یا یارانه و بیشتر کردن مراکز دولتی فقط چند راهحل در این زمینه است و حتما راهحلهای زیاد دیگری هم در این خصوص میتوان یافت. هماکنون ما گزینهای به نام «1480» داریم که امکانی است برای دریافت مشاوره تلفنی و رایگان و البته خدمات جانبی سازمان بهزیستی که افراد با استفاده از آن میتوانند به جای جست وجو در فضای مجازی و گیرافتادن در دام افراد سودجو از مشاوره با کارشناسان معتبر بهرهمند شوند. متأسفانه مردم گاهی از روی ناآگاهی ترجیح میدهند در فضاهایی مانند اینستاگرام صرفا با روانشناسنماهایی که صفحات پربیننده و خوش آب و رنگی دارند دردل کنند تا اینکه به مرور و بهتدریج با صبر و حوصله بیشتر با مشاوره با متخصصان معتبر در این زمینه بهطور ریشهای درمان شوند. رسانههای تصویری و شنیداری و مطبوعات هم میتوانند در دادن اطلاعات کافی در این خصوص به مردم بسیار تأثیرگذار باشند.
فرق روانشناس متخصص با روانشناس تجربی
فراموش نکنیم افراد متخصص هیچگاه نصیحت نمیکنند و به جای فرد برای او تصمیم نمیگیرند بلکه روشهای درست تصمیمگرفتن را بهخود فرد یاد میدهند. اما گاهی صرف داشتن تحصیلات، پروانه و مجوز فعالیت هم دلیل قاطع و کافی برای انتخاب درست نخواهد بود، بنابراین مداخلههای روانشناسی فقط نمیتوانند به فضاهای مجازی و اینستاگرامی و حتی گفتوگو در اینگونه فضاها محدود شوند؛ در واقع مشاوره روانشناسی حتما باید از فضای لازم و واقعی هم برخوردار باشد؛ نه صرفا در فضایی مانند اینستاگرام
دنیای جذاب فالورهای مجازی
بعضی افراد معمولا جذب گروههایی میشوند که فالوئر یا طرفداران زیادی (ولو با خرید فالوئر و غیرواقعی) داشته باشند چون فکر میکنند کسی که مخاطبان زیادی دارد حتما میتواند برای گرفتن مشاوره هم قابلقبول و اطمینان باشد. این موضوع یکی از مواردی است که میتواند درفضای مجازی باعث خطای شناختی و اشتباه در انتخاب مخاطبان برای گرفتن مشاوره با روانشناس متخصص شود