شیرجه

بومب! به خودم که آمدم، داشتم در عمق چهارمتری استخر، دست‌و‌پا می‌زدم. می‌دانست از آب می‌ترسم، اما انگار خوشش می‌آمد دست‌وپا زدنم را ببیند. کمی که جیغ می‌کشیدم و التماس می‌کردم، نجاتم می‌داد.