میخواهی نویسنده شوی اما نمیدانی داستانت را از کجا شروع کنی؟ حتی نمیدانی چهطور ادامهاش بدهی؟ لابد این را هم نمیدانی که چهطور تمامش کنی! اشکالی ندارد! چون یک نفر، نه نه ببخشید، دو نفر هستند که برای این چند سؤال و خیلی از سؤالهای دیگر تو در زمینهی نویسندگی جوابهای معرکهای دارند.
قصه این است: «کاپی»، موجودی خیالی است که سیارهاش توسط پسماندها نابود شده است. او با امید به کمک ما انسانها و کرهی زمین، مجبور است در کنار نوجوانی بهنام «سام» و خانوادهی عجیبش زندگی کند.
چهکسی بهیاد میآورد اولین لبخندی که دید، لبخند چهکسی بود؟ ما روزهای بسیاری پیش از زمانی را که به یاد میآوریم، زندگی کردهایم و بارها و بارها، بینهایتبار، لبخند او را دیدهایم؛ اگرچه امروز آن را به یاد نمیآوریم.
وقتی نمیدانیم چگونه باید کسی را صدا زد، استعاره میسازیم. وقتی میخواهیم با خودمان حرف بزنیم، آینه در دست میگیریم. گاهی هم که با آدمهای بیشماری طرف هستیم و نمیشود برای جلب توجه همه، فقط اسم یک نفر را صدا زد، نامی را انتخاب میکنیم که مخاطبش هم بیشمار باشد.
تا همین دو سه سال قبل فکر میکردم عروس دریایی موجوداتی زیبا و دوستداشتنی هستند که اگر شانس بیاوری و یکیشان را توی دریا ببینی، میتوانی از خوشحالی بروی دست بیندازی دور گردنشان برای یک عکس یادگاری!
یک سال از آنروز میگذرد. میدانم دنیا را تکان دادهام. فیلمهاوانیمیشنها ساخته شد،کتابها نوشته شد، بی خبر از آنکه قرار است واقعاً چه اتفاقی رخ بدهد.
گرمای زیر پتو و یک نوشیدنی گرم، از بهترین لذتهای تماشای فیلم و سریال در شبهای طولانی و سرد زمستان است. آپاراتچی این هفته هم به سراغ سایتهای پخش آنلاین «فیلیمو» و «نماوا» رفته و برای سرگرمشدن در این روزهای قرنطینه، دو پیشنهاد تماشایی آماده کرده است.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .