مشق عشق
گفتوگو با معلمانی که «فداکاری» را برای دانشآموزانشان بخش کردند
«هفته پیش، 30تا از بچهها را بردیم آرایشگاه، خیلیهایشان نخستینبار بود که میآمدند همچین جایی و روی صندلی شیک و تمیزی مینشستند که موهایشان کوتاه شود، تا قبل از آن یک ماشین صورتتراشی خانگی بوده و پدر و برادری که با نمره صفر یا بالاتر بسته به تابستان یا زمستان موهایشان را میزدند اما حالا با چشمهای خوشحال رد قیچی و شانه آرایشگر را روی موهایشان در آینه روبهرو دنبال میکردند، وقتی با قلممو از پشت گردنشان زلفهای کوتاه شده پاک میشد، غشغش میخندیدند و زمانی که از روی صندلی بلند میشدند انگار شاهزادهای خودش را در آینه ببیند، ژستهای جدی میگرفتند.»