3روایت زنانه از زلزله بم
زمین زیر پای بم کشیده شد. بم ماند و آوار غم. خشت به جای ماند و اشک، اشکی و آهی، آهی و زنی؛ یکه. بم، خود زنی بود کمر خم کرده زیر بار زلزله. سرش، تنش، دلش لرزیده بود. بار 17ساله را بم به دوش کشید و 3هزار زن تنها مانده.
«مریم سرحدی» یکی از این 3هزار زن است؛ یکه. لابهلای آوار زلزله در ساعتی به بلندای 12ثانیه، همسرش برای همیشه رفت. 12ثانیه و بعد او ماند و یک پای آسیب دیده و 4بچه که از زلزله تا امروز به دندان گرفت و سر خانه و زندگیشان فرستاد.