توی خانه نشسته باشی، یا توی محل کار یا حین راه رفتن، همیشه کسی هست که زنگ بزند به تلفنات تا به تو بگوید فلان خدمات و فلان بیمه و فلان کار را با مثلا کمترین هزینه برایت انجام میدهد.
نشسته توی اتوبوس، هندزفری در گوشش و خیره شده به ناکجا. ایستادهام و دستم را به میله گرفتم تا ترمزهای یکدفعهای راننده عذابم ندهد. مدام عقب جلو میشوم و سعی میکنم توی هیاهوی کرونا، فاصله اجتماعی را هر چند اندک رعایت کنم.
ضیافت به نیمه رسیده است. یکی دلتنگ است برای افطار با خانواده و دیگری از سحریهای در تنهایی کلافه شده اما روزگار سر باز ایستادن ندارد و روزها از پی هم به شبها سنجاق میشوند و ایام میگذرد.
چهکسی است که نداند روزها میآیند و میروند و آدمها هم، اما در این آمد و شد به بهای زندگانی، گاهی یادبودها ختم میشود به یک نفرین و گاهی متصل خواهد شد به یک نام نیک.
بانگ جرس یا همان صدای زنگوله شترهای کاروان در ادبیات خاورمیانه نماد رسیدن لحظه هجرت و خداحافظی با زندگی است؛ اما همین صدای زیبای زنگ در یکی از روستاهای پاکستان برای زنی 27ساله و کودکان همسایهشان معنای جدیدی دارد.
در فروردینماه سال ۱۴۰۰، متوسط قیمت خرید و فروش یک مترمربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی شهر تهران، ۲۹۳.۲ میلیون ریال بود که نسبت بهماه قبل ۳.۱ درصد کاهش نشان میدهد.