تعطیلات خوشمزهى خوابآلود
سوگل اعصاری:
برای سهیل اولین روزهای سال نو فرصتی مناسب است برای دور شدن از درس و مشق و نیز استراحت کردن و لذت بردن از تعطیلات.
سهیل یک برنامهریزی حساب شده و دقیق میکند تا هم خودش از تعطیلات لذت ببرد و هم تعطیلات از او.
برنامهی سهیل به این شکل است که او صبح زود حدود ساعت11 با چشمانی خوابآلود و پف کرده، صدای گرفته و دماغ کیپ از خواب بیدار می شود و پتو را از روی خودش کنار میزند. بعد از یک دوش آب سرد و انجام دادن مراسم صبحگاهی (رفتن به دستشویی، مسواک زدن و خوردن صبحانه شامل یک تابه املت همراه با یک لیوان چای یا نوشیدنی خنک) کمی استراحت میکند تا خستگی از بدنش خارج شود. حالا تقریباً ساعت یک است و چشمهای سهیل منتظر خواب سر ظهر. او 45 تا021دقیقه میخوابد. حالا وقت خوردن ناهار است. در مسیر تختخواب تا آشپزخانه با خودش درباره مطالعهی چند کتاب در تعطیلات سال نو حرف میزند. (همین جا توی پرانتز بگویم که او عادت دارد با خودش مدام حرف
بزند و برنامهریزیهای مهم کند)
سهیل تا میتواند از ناهار لذت میبرد. هویج پلو با کشمش. بعد از اینکه از خوردن خسته شد، از سر میز آشپزخانه بلند میشود و به اتاق خودش میرود. الآن معدهاش کاملاً سنگین است و نیاز دارد کمی دراز بکشد تا معدهاش نفسی تازه کند. سهیل دراز میکشد و معده هم استراحت میکند!
بیدار که می شود، ساعت هشت است و سهیل کمی خسته و بدنش از استراحت زیاد کوفته است. بهتر است کمی راه برود تا هم خون در بدنش جریان پیدا کند هم شروع کند به مطالعهی یک کتاب خوب و مفید و آموزنده. سهیل خیلی هم نمیخواهد خودش را خسته کند. حالا یک نوشیدنی انتخاب می کند و لذتش را میبرد. بعد از نوشیدن، منتظر شام میماند. ولی چون احساس میکند خیلی خسته است، تا آماده شدن شام یک چرت کوتاه میزند.
بعد از خوردن شام از سر میز آشپزخانه بلند میشود و خودش را مشغول برنامههای متنوع تلویزیون میکند. خیلی دلش میخواهد مطالعه را شروع کند اما ساعت11 شب است و چشمهای سهیل سنگین شده و میخواهد بخوابد. امروز فرصت نشد کتابی مطالعه کند. فردا سهیل ساعت شش صبح هر چهقدر در تختخواب دست و پا می زند دیگر خوابش نمیبرد.
او از تختخواب بیرون می آید. تصمیم میگیرد چند حرکت ورزشی در اتاق انجام بدهد. عجیب اشتها آور است این سحرخیز بودن و ورزش کردن خیلی خوب است. بعد از یک ربع نرمش، سهیل به آشپزخانه میرود و برای خودش تخم مرغ املت میکند و با نان بربری میخورد. بعد دوباره برمیگردد توی تختخواب و تا نزدیک ظهر میخوابد و البته مطالعه... به نظر سهیل زندگی در تعطیلات حالا که بهخاطر کرونا و تعطیلی مدرسهها طولانیتر هم شده است یعنی ماندن در خانه و خوردن و خوابیدن.
او از این دو کار خیلی خسته و بیرمق شده است. دو روز اول تعطیلات سهیل اینطوری گذشت، منتظر میمانیم ببینیم روزهای دیگر را چگونه سپری می کند. آیا کتابی را که شروع نکرده تمام خواهد کرد؟