سارقان خودشان را مأمور بهزیستی جا زدند و به بهانه اینکه مرد طلافروش مبتلا به کروناست او را ربودند
قتل طلافروش برای سرقت 7کیلو طلا
3مرد جوان، خودروی ون را تبدیل به ماشین اورژانس اجتماعی کردند تا یک طلافروش را به بهانه ابتلا به بیماری کرونا گروگان بگیرند و دست به سرقت طلا و جواهر بزنند اما نقشه آنها به جنایت ختم شد.
به گزارش همشهری، ساعت14 بیست و یکم اسفندماه بود که اهالی خیابانی درحوالی نبرد چشمشان به یک خودروی ون اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی افتاد که مقابل ساختمانی پارک کرد. 3نفر داخل ماشین بودند که بهنظر میرسید منتظر فردی هستند. شاهدان احتمال دادند که آنها قصد انتقال بیماری را دارند که همان لحظه مرد طلافروشی از ساختمان مقابل خارج شد. سرنشینان ون با دیدن او از ماشین پیاده شدند و مرد طلافروش را سوار ون کردند و راه افتادند.
آدمربایی
ساعتی بعد از این اتفاق، خانواده مرد طلافروش که هرچه با او تماس میگرفتند پاسخی دریافت نمیکردند به کلانتری نبرد رفتند و گزارش ناپدید شدن وی را اعلام کردند. با این گزارش مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و دریافتند که طلافروش 36ساله آخرین بار از خانهاش خارج شده بود که به طلافروشیاش برود اما ناپدید شده بود. مأموران در ادامه به تحقیق از همسایهها پرداختند و دریافتند که پس از خروج طلافروش از خانهاش، سرنشینان خودروی اورژانس اجتماعی سراغ وی رفته و با این ادعا که او مبتلا به کروناست، وی را به زور سوار بر ون کرده و با خود برده بودند. همسایهها این موضوع را زمانی فهمیده بودند که متوجه بگومگوی سرنشینان ون با مرد طلافروش شده و حرفهای آنها را شنیده بودند. این درحالی بود که خانواده طلافروش میگفتند وی مبتلا به کرونا نبوده و در صحت کامل بوده است؛ این یعنی احتمالا مرد طلافروش گرفتار آدمربایان شده بود.
سرقت از طلافروشی
در گام بعدی مأموران به سمت مغازه طلافروشی مرد ناپدید شده حرکت کردند. چراکه فرضیه سرقت از مغازه او قوت یافته بود و احتمال داشت که آدمربایان با انگیزه سرقت از طلافروشی اقدام به ربودن این مرد کردهاند. وقتی مأموران به مغازه وی رسیدند دریافتند که حدسشان درست بوده و مغازه مورد دستبرد قرار گرفته است. در این شرایط مأموران به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته مغازه پرداختند و به سرنخی دست یافتند. یکی از سارقان با در اختیار داشتن ریموت دزدگیر در را باز کرده و وارد مغازه شده بود. او پس از ورود همه طلاهای موجود در مغازه را داخل ساکی ریخته و دقایقی بعد آنجا را ترک کرده بود.
دستگیری
با دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران، گروهی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مأمور شدند تا معمای این پرونده را رازگشایی کنند. نخستین سرنخ، تصویر بهدست آمده از یکی از متهمان بود که در دوربین مداربسته مغازه طلافروشی ثبت شده بود. دومین سرنخ شماره پلاک خودروی ون بود که در تحقیق از شاهدان و بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته ساختمانها بهدست آمده بود. اما در بررسیهای بیشتر مشخص شد که پلاک ماشین مسروقه و متعلق به یک خودروی پراید است.
با این حال تلاش تیم تحقیق نتیجه داد و آنها با پیگیری سرنخها موفق به شناسایی یکی از اعضای باند سارقان به نام جابر 35ساله شدند. مأموران وی را 25اسفندماه دستگیر کردند و در بازرسی از مخفیگاه وی، مقداری طلاهای مسروقه بهدست آمد.
جنایت 6میلیاردی
اگرچه یکی از متهمان دستگیر شده بود و مأموران مطمئن بودند کسی جز او سارق نیست اما او منکر سرقت و آدمربایی بود. مأموران که تمام هدفشان پیدا کردن گروگان بود به بازجویی از مرد دستگیر شده ادامه دادند. متهم دستگیر شده پس از 2ساعت سرانجام به سرقت و ربودن طلافروش اعتراف کرد اما اعترافات او هولناک بود و مسیر پرونده آدمربایی را تغییر داد. مرد سارق اقرار کرد که با همدستی 2نفر از آشنایانش، طلافروش را به قتل رسانده و جسدش را دفن کردهاند. او اقرار کرد که قصدشان از ربودن طلافروش، سرقت از طلافروشیاش بوده اما وی بر اثر تزریق آمپول بیهوشی جانش را از دست داده است و خود آنها نیز پس از سرقت متوجه قتل شده و به همین دلیل جسد طلافروش را حوالی کهریزک دفن کردهاند.
با افشای این حقیقت، مأموران بازداشت 2متهم فراری را در دستور کار خود قرار دادند. طولی نکشید که مخفیگاه آنها در یکی از شهرهای شمال شرقی کشورشناسایی شد و در یک عملیات پلیسی هردو متهم دستگیر شدند. در بازرسی از مخفیگاه آنها نیز حدود 4کیلو طلا کشف شد. به گفته سردارعلیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی پلیس پایتخت، از 3سارق دستگیر شده طلاهای مسروقه به ارزش 6میلیاردتومان کشف شده است. متهمان نیز با دستور قاضی جنایی برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
گفتوگو
قصد قتل نداشتیم
یکی ازمتهمان دستگیر شده از اقوام مرد طلافروش است و 2نفر دیگر از آشنایان او. متهم اصلی میگوید قصدشان از گروگانگیری سرقت بوده و هرگز نقشه جنایت نکشیده بودند.
مقتول شما را میشناخت، به همین دلیل او را به قتل رساندید و اینکه ادعا میکنی قصد جنایت نداشتی کمی عجیب است.
واقعا نمیخواستیم او بمیرد. نقشهمان این بود که طلافروش را گروگان بگیریم و از مغازهاش سرقت کنیم. او هرگز مرا ندید چون کلاه به سر داشتم و ماسک زده بودم. جوری لباس پوشیده بودم که مرا نشناسد. این روزها بهخاطر شیوع بیماری کرونا معمولا همه ماسک و دستکش دارند. ما هم که مثلا سوار ماشین اورژانس اجتماعی بودیم، ماسک زدنمان کاملا عادی بود.
نقشه را تو طراحی کردی؟
بله. وقتی فکر سرقت به سرم زد موضوع را با 2نفر از دوستانم به نام وحید و رحیم در میان گذاشتم آنها هم قبول کردند. اطمینان دادم که شناسایی نمیشویم. چون مقتول آن 2نفر را هم میشناخت. برای اجرای این نقشه یک خودروی ون سفید رنگ اجاره کردم، پلاک مسروقهای که یکماه قبل دزدیده بودم را روی آن نصب کردم. بعد با جعل علائم سازمان بهزیستی خودروی ون را شبیه بهخودروهای اورژانس اجتماعی کردم. روز حادثه هم به مقابل خانه مرد طلافروش رفتیم و رحیم بهعنوان کارشناس اجتماعی با او صحبت کرد. گفت شما مبتلا به بیماری کرونا هستید و باید سوار ماشین شوید تا تست کرونا بدهید.
او شک نکرد؟
نه چون هم ماشین، مانند اورژانس اجتماعی بود و هم ظاهر ما. لباس مخصوص پوشیده بودیم به همراه ماسک و دستکش. او هم تصور کرد که از سوی بهزیستی مأمور شدیم تا از افراد مختلف تست بگیریم برای تشخیص بیماری کرونا.
بعد چه کردید؟
او سوار ماشین شد و من به بهانه اینکه میخواهم از او تست بگیرم آمپولی که آغشته به داروی بیهوشی بود را به او تزریق کردم. طلافروش که بیهوش شد به سرعت راه افتادیم به سمت مغازه او. دوستم وحید کلید و ریموت مغازه را برداشت و برای سرقت وارد آنجا شد. همان لحظه متوجه شدم که طلافروش فوت شده است. قصد ما به هیچ عنوان کشتن او نبود. میخواستیم پس از سرقت او را رها کنیم اما ناگهان قلب او از تپش ایستاد.
بعد از قتل چه کردید؟
وقتی متوجه شدیم فوت شده است تصمیم گرفتیم جسد را پنهان کنیم. به همین دلیل حرکت کردیم به سمت کهریزک و در همان محدوده جسدش را در بیابان دفن کردیم. در آخر طلاها را هم بین هم تقسیم کردیم.
چقدر طلا دزدیدید؟
حدود 7کیلو. میخواستیم بعداز عید زمانی که آبها از آسیاب افتاد طلاها را بفروشیم اما خیلی زودتر از آنچه تصور میکردیم گیر افتادیم.