• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
شنبه 24 اسفند 1398
کد مطلب : 97210
+
-

17 آذر 1398

استراماچونی از ایران رفت

استراماچونی از ایران رفت


باورکردنی نبود، از آن هم بدتر، مضحک بود. وقتی استقلال در هفته چهاردهم لیگ برتر مقابل پیکان در ورزشگاه آزادی بازی را شروع کرد، روی نیمکت‌اش هیچ‌کس به‌عنوان مربی (سرمربی، دستیار مربی، مربی بدنساز، هر چی) وجود نداشت. روز 17 آذر خبری باورنکردنی روی خروجی خبرگزاری‌های ایران قرار گرفت: «استراماچونی با استقلال فسخ قرارداد کرد». این خبر مثل این بود که کسی شوخی‌اش گرفته باشد و با باتوم برقی کوبیده باشد پشت ران‌های آدم. لااقل برای دیوانه‌های استقلال چنین حسی داشت. تکان‌های این شوک خیلی سریع به فضای مجازی و حتی خیلی واقعی (مثل محل باشگاه استقلال و وزارت ورزش و جوانان) کشیده شد. هواداران خشمگین در پارکینگ باشگاه را شکستند، شیشه‌ها را خرد کردند و معاون باشگاه را هم کتک زدند. در فضای مجازی، حرف‌های سانسوری برای مدیرعامل و هیأت مدیره و بالاتر و پایین‌ترشان نوشتند.
3روز پیش از این انفجارها، استقلال پس از قرن‌ها صدرنشین لیگ برتر شد. در واقع هواداران استقلال اصلا یادشان نمی‌آمد آخرین بار چه زمانی صدرنشین لیگ و مدعی اصلی قهرمانی بودند. از آن روزهای تمام آبی فوتبال ایران خیلی گذشته بود و عاقبت این انتظار طولانی با برد استقلال مقابل شهرخودرو مشهد در ورزشگاه آزادی به پایان رسید. البته این عصر خوش با حرف‌های استراماچونی در نشست بعد از بازی طعم زهرمار به‌خود گرفت. او گفت با این وضعیت قادر به ادامه همکاری با استقلال نیست. روز بعد با لباس شخصی در تمرین حاضر شد و روز بعدترش اصلا نیامد. روز بعد از آن روز نه خودش آمد و نه از دستیارانش خبری شد و... روز 17 آذر خبر آمد: استراماچونی با استقلال فسخ کرد. از آن روز تا یک و‌ماه اندی بعدترش، همه‌‌چیز عین فیلم خرابی گذشت که روی 2‌دیالوگ گیر کرده باشد:  
- مدیران استقلال (یک صدا و هماهنگ): پول استراماچونی پرداخت شد، او فردا برمی‌گردد.
- استراماچونی: مدیران استقلال دروغ می‌گویند، با این شرایط برنمی‌گردم.
چه فیلم خرابِ مضحکی! بیچاره آنهایی که به‌خاطر استقلال ناچار به تماشا بودند. کاش آدم می‌توانست فوتبال را هم ترک کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید