اول شخص مفرد
آری به اتفاق، جهان میتوان گرفت
جواد رسولی|پژوهشگررسانه و روزنامهنگار:
ماجرای آیسان ادیب، دختربچه 8ساله اردبیلی را حتما در این چند روز دنبال کردهاید. او برای حضور نمادین در مسابقات وزنهبرداری جام فجر در اهواز به آنجا رفته بود اما با حضورش روی صحنه موافقت نشد و تصویر اشکهایش ناگهان شبکههای اجتماعی را در زمانی کوتاه تسخیر کرد. این تکثیر خبر و ظهور تصویر آیسان در گوشیهای موبایل میلیونها نفر در کشور و دیدن اجحافی که داشت از سوی چند نفر تنگنظر، در حق این بچه میشد سرانجام منتهی شد به آمدن او روی صحنه و زدن وزنه و حضور (هرچند نمادین) در سطح بالای ورزشی که او آن را دوست دارد. شبکههای اجتماعی در این مورد تأثیر شگرفی داشتند و به سرعت تصمیم نادرستی را وادار به اصلاح کردند. دوست و همکار قدیمیام نفیسه مرشدزاده کمتر از یکماه پیش در حساب توییتریاش خبر داد که چطور سازمان بهزیستی 4ماه است به مرکز توانبخشی معلولان ذهنی و جسمی یارانه نداده و این گروه مظلوم و خانوادههایشان به این ترتیب تحتفشار و سختیاند. سرعت تکثیر این توییت، شگفتانگیز بود و ظرف همان روز میشد این خبر را که نه از یک منبع رسمی و خبرگزاری دولتی، که از سوی کسی که سالهاست با این مرکز در تعامل است و در نقش مادر دختری که درگیر معلولیت است، سالهاست مشکلات آنها را میشناسد و با نگاه رئوف و هنرمندش مدتهاست که توجه ما را به زندگی این بچهها جلب کرده، در بسیاری از کانالهای تلگرامی پربیننده و در شبکههای اجتماعی مختلف دید. نتیجه؟ 2 روز بعد معاون اول رئیسجمهور از مرکز بازدید کرد و قول رفع مشکل را داد. مشکل البته (مثل اغلب مشکلات مربوط به رسیدگی دولتی) به این زودی برطرف نشد. خانم مرشدزاده اما پیگیر این قضیه ماند تا اینکه سرانجام همین 6 روز پیش در توییتر او خواندیم که مطالبات مربوط به یکماه از 4ماه پرداخت شده است.
نظیر این مثالها را فراوان میتوان شمرد. مشکلاتی که از سوی چشمهای ناظر بیرون از شبکه رسانههای رسمی رصد میشوند و به زبان میآیند و بعد شبکههای اجتماعی قدرتشان را به رخ میکشند. از یک صبح تا ظهر، خبر همه جا میرود و از سوی کسانی که تأثیرگذارند چون مخاطبان بالا دارند، بازنشر میشود، کار به بحث و جدل و اظهارنظر در فضای عمومی شبکههای اجتماعی میکشد و باعث کنش و عکسالعمل میشود. در این ستون و مجموعه یادداشتهایم، تا به حال در نقد عملکرد شبکههای اجتماعی، این پدیده حیرت انگیز و نوظهور و قدرتمند بارها نوشتهام. درباره حبابهای ناامیدی که حول بعضی خبرها شکل میگیرد و بزرگتر میشود، درباره افزایش بیاعتمادی به مراجع و مسئولین کشور، هجوم بیامان فیک نیوزها یا همان اخبار جعلی و خیلی موارد دیگر. اما عادلانهتر آن است که درباره آن روی دیگر این رسانه هم حرف بزنیم؛ درباره آن بخشی از قدرت شبکههای اجتماعی که به مسئولین نشان میدهد در دوران تازهای به قدرت رسیدهاند. دورانی که در آن میلیونها چشم نظارهگر عملکرد آنها هستند و درباره این عملکرد قضاوت میکنند و حرف میزنند. دورانی که در آن دیگر نمیشود ناکارآمدیها و بیکفایتیها را زیر کلمات قشنگ و کلیگویی پنهان کرد.
امروز دیگر هیچکسی از نگاه ریزبین شبکههای اجتماعی مصون نیست. این قدرت به کاربران هم نشان میدهد که میتوانند چیزهایی را عوض کنند. برخلاف فضای ناامیدی که از سوی عدهای مدام بازتولید میشود، تجربههای اخیر نشان میدهند که کاربران شبکههای اجتماعی میتوانند اسباب تغییر باشند و جلوی فسادها و بیکفایتیهایی را بگیرند. تغییر میتواند از چیزهای کوچک شروع شود تا به اتفاقهای بزرگ برسد. شبکههای اجتماعی نشان دادهاند که میتوانند چیزهایی را تغییر دهند و این البته تازه ابتدای یک راه طولانی است.