![استرس کرونا](/img/newspaper_pages/1398/12%20ESFAND/13/rooye/1609.jpg)
استرس کرونا
![استرس کرونا](/img/newspaper_pages/1398/12%20ESFAND/13/rooye/1609.jpg)
فرورتیش رضوانیه _ روزنامهنگار
به محض آنکه داخل اتومبیلتان مینشینید داشبورد را باز میکنید و محلول ضدعفونیکننده دست را از داخل آن برمیدارید. خیلی نگران کرونا هستید. استارت میزنید. وقتی میخواهید از پارک خارج شوید، با اتومبیل جلویی برخورد میکنید. بلافاصله پیاده میشوید و میبینید که چراغ عقب آن خودرو شکسته و گلگیر عقب هم فرو رفته. دلتان نمیخواهد با فرار از آنجا، هزینه خسارت را به صاحب خودرو تحمیل کنید. پشت فرمان مینشینید تا یک تکه کاغذ بردارید و شماره موبایلتان را روی آن بنویسید و زیر برفپاککن خودروی آسیبدیده بگذارید اما ناگهان یک مرد خودش را روی کاپوت اتومبیلتان پرتاب میکند و درحالیکه فریاد میزند «ماشینم را داغون کردی؛ کجا میروی؟ فرار کرد... بگیریدش!» از رهگذرها کمک میخواهد. سریع پیاده میشوید و میگویید: «فرار نکردم! دنبال کاغذ و قلم میگشتم»! مرد درحالیکه بهشدت عصبانی است، میگوید مادرش به کرونا مبتلاست و باید دنبال درمان او باشد؛ برای همین فرصت ندارد اتومبیلش را درست کند اما اگر این کار را نکند هم پلیس بهدلیل خراببودن چراغ عقب، جلویش را میگیرد و چپ و راست جریمه میشود. سپس با گریه میگوید که از این زندگی خسته شده. شما سعی میکنید دلداریاش دهید. او میگوید میتواند با یک صافکار تماس بگیرد و از او بخواهد تا برای ارائه نظر کارشناسی به آنجا بیاید. شما قبول میکنید. چند دقیقه بعد صافکار با یک موتورسیکلت به آنجا میآید و میگوید که هزینه درستکردن چراغ و گلگیر ۷۰۰ هزار تومان میشود. فرد خسارتدیده از شما خواهش میکند پول نقد به او بدهید. با هم داخل شعبه بانک میروید و اسکناسها را به آن فرد میدهید، سپس با خیال آسوده سوار اتومبیلتان میشوید و میروید. از اینکه انصاف و وجدان را رعایت کردهاید، خوشحال هستید. چند روز بعد یک احضاریه به دستتان میرسد. شما یک شاکی خصوصی دارید که به اتهام فرار پس از تصادف از شما شکایت کرده است. فردی که روی کاپوت شما پریده و داد و بیداد کرده، فقط یک رهگذر شارلاتان بوده که شما را تیغ زده و صاحب اتومبیل خسارتدیده، فرد دیگری است که حالا باید خسارت او را بپردازید.