پرندگان به میانکاله میروند و میمیرند
فریبا خانی ـ روزنامهنگار
ویروس کرونا جهان را ترسانده. کرونا یعنی تاج... کاربران ایرانی به سوپ خفاش فحش میدهند. عدهای در دفاع از سوپ خفاش عکسهای دلخراش کلهپاچه رو میکنند؛ دعوای هشتگی سوپ خفاش و کلهپاچه سر میگیرد. عدهای کباب دنبلان را متهم میکنند. بعد فلامینگوها و چنگرها در میانکاله میمیرند. سم بوتولیسم، متهم است. صیادان خشمگین غیرمجاز، متهماند. کمشدن شوری تالاب میانکاله متهم است. سدسازی و کمشدن حقابه میانکاله متهم است. هفته پیش باز خبرهای دلخراش دلآزردهمان کرد. دختر گلفروش در اطراف شهرری مورد حمله سگهای ولگرد قرار میگیرد. گلهایش نقش زمین میشود و تن مجروحش در بیمارستان بستری.
هزار پرنده میمیرد. دوهزار پرنده میمیرد. 6هزار پرنده میمیرد. پرندهها میمیرند. فلامینگوهای صورتی، چنگرهای منقارسرخ زیبارو. از منقار چنگرها زردابهای بیرون میریزد که معلوم است بدجور دستگاه گوارششان مورد حمله قرار گرفته است. میانکاله گورستان پرندگان میشود. بعضی میگویند منشأ این مسمومیت غذایی نوعی باکتری است که در پرندگان بهویژه از گونههای چنگر و فلامینگو که از جلبکها و پلانگتونها تغذیه میکنند، ایجاد میشود. فروش پرندگان شکاری ممنوع میشود. فاضلابهای خانگی و صنعتی، تالابخواران متهم هستند.
سالانه حدود ۷۰ تا ۸۰هزار بال فلامینگو بهعنوان یکی از پرجمعیتترین گروه از پرندگان مهاجر زمستان گذران به تالاب بینالمللی میانکاله در شرق مازندران کوچ میکنند. کتاب «پرندگان میروند در پرو میمیرند...» نوشته رومن گاری را خواندهاید؟ در این کتاب میخوانیم: «به نرده تکیه داد... و مشغول تماشای پرندگان شد که روی ماسه افتاده بودند. چند تا از آنها هنوز بال و پر میزدند؛ کسی هرگز نتوانسته بود توضیح بدهد که چرا پرندگان از جزیرههای میان دریا برمیخاستند تا بیایند روی این ساحل در 10کیلومتری شمال «لیما»، جان بدهند. هرگز نمیشد که بالاتر یا پایینتر بروند؛ درست روی همین حاشیه باریک شنی که طولش دقیقا 3کیلومتر بود... شاید اینجا برای آنها مکان مقدسی بود. مانند شهر بنارس در هند که مؤمنان برای مردن به آنجا میرفتند؛ پیش از آنکه جان از تنشان پرواز کند. میآمدند و لاشه خود را روی این خاک میانداختند.»
تالاب بینالمللی میانکاله در شرق مازندران ۴۰هزار هکتار مساحت دارد که سالانه ۱۵۰گونه از پرندگان مهاجر و بومی با جمعیت حدود ۱.۵میلیون بال از این تالاب تغذیه میکنند. باز به کشور پرو میروم، با مرد صاحب قهوهخانه در جزیره گوانا. دوباره به کتاب میروم: «بیرون آمد روی ایوان ایستاد و دوباره مالک تنهایی خود شد. تپههای شنی اقیانوس هزاران پرنده مرده در ماسه، یک زورق، یک موتور ماهیگیری زنگزده و گاهی چند علامت تازه استخوانبندی یک نهنگ به خشکی افتاده، جای پاها یک رج قایق ماهیگیری در دوردست آنجا که جزیرههای «گوانو» در سفیدی با آسمان همچشمی میکردند؛ قهوهخانه روی پایههای چوبی میان ماسهها بنا شده بود...»
در واتساپ و اینستاگرام هنوز کاربران درگیر سوپ خفاشاند، چرا مردم ووهان چین سوپ خفاش میخورند. به یاد دختر گلفروش میافتم. چرا کودکان کار و خیابان برای ما عادی شدهاند. سیل سیستان فراموش میشود. عدهای میگویند این ویروس یک ویروس آزمایشگاهی ترسناک است تا اقتصاد چین را نابود کند. صنایع ضعیف ما هم که وابسته به چین است آسیب میبینند. مادران دلواپس عضو گروههای مدرسه تا هفته پیش نگران کیکهای قرصی روانگردان بودند بعد نگران شیرهای سمی شدند و حالا کرونا جانشان را گرفته و توصیه پشت توصیه... کسی نیست بگوید این حجم اتفاقهای مشوشکننده اذهان عمومی از کجاست؟ این بازیها چه معنایی میدهد؟ چین در عرض چند روز یک بیمارستان مخصوص کرونا میسازد. هر روز قربانیان افزایش مییابند. وزارت بهداشت به همه پیامک میدهد؛ دست ندهید! روبوسی ممنوع! دستهایتان را بشویید!
آدمها با لباسهای ایزوله اجساد فلامینگوها و چنگرها را جمع میکنند. در هنگکنگ مردم به داروخانهها هجوم میآورند تا ماسک بخرند. سازمان بهداشت جهانی بهخاطر کرونا وضعیت فوقالعاده اعلام میکند. جهان وحشتزده و مبهوت کروناست.
هنوز پرندهها به میانکاله میروند و میمیرند.