کلاهبرداری هنرپیشه سیاهیلشکر از دختران دمبخت
هدیه تولد دست سارق را رو کرد
دزد سابقهدار سالها قبل جزو سیاهیلشکر یکی از سریالهای تلویزیونی بود و هرجا میرفت خودش را هنرپیشه جا میزد، در نهایت نیز تصمیم گرفت با همین ادعا دست به کلاهبرداری از دختران دم بخت بزند. این خواستگار سارق حتی پس از سرقت با مالباختگان همدردی و برای دستگیری سارق تلاش میکرد تا اینکه دوربینهای مداربسته راز او را فاش کردند.
به گزارش همشهری، چند روز قبل دختری جوان و خانوادهاش به اداره آگاهی تهران رفتند و از پسری جوان که نقش خواستگار را بازی کرده و دست به سرقت از خانهشان زده بود شکایت کردند.
دختر دمبخت که دانشجوی یکی از دانشگاههای معتبر تهران است، گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با پسری به نام شهاب آشنا شدم. میگفت در حوزه سینما و تلویزیون فعالیت دارد. خودش را هنرپیشه جا زد و هروقت پیش من بود مدام با موبایلش صحبت میکرد و میگفت بازیگران مشهور پشت خطش هستند. طوری نقش بازی میکرد که اصلا به او شک نکردم. از طرفی اطلاعات زیادی درخصوص سینما و تلویزیون داشت و از زندگی شخصی بازیگران سرشناسی میگفت که مدعی بود از دوستانش هستند.
وی ادامه داد: پدر و مادرم هردو پزشک هستند و اصرار داشتند که من با فردی ازدواج کنم که در سطح خانوادهمان باشد. یکماه از آشنایی من با شهاب گذشته بود و او در این مدت مدعی شده بود که پدر و مادرش در کانادا زندگی میکنند و با یک خودروی شاسیبلند سر قرار میآمد و برای همین وقتی از من خواستگاری کرد، او را به خانهمان دعوت کردم تا با پدر و مادرم صحبت کند. او خیلی راحت توانست اعتماد پدر و مادرم را هم جلب کند و قرار شد بهزودی خانوادهاش به ایران بیایند و مراسم بلهبرون انجام شود تا اینکه چند روز پیش، وقتی در سفر بودیم، دزد به خانه ما زد و بیش از یکمیلیارد تومان طلا، تابلوفرش و لوازم باارزش سرقت کرد. ما به پلیس زنگ زدیم و مأموران وقتی پا در خانه ما که در شمال تهران است گذاشتند، گفتند که سرقت از سوی یک آشنا رخ داده است. همان لحظه شهاب زنگ زد و وقتی شنید دزد به خانه ما دستبرد زده ابراز ناراحتی و همدردی کرد اما وقتی قطع کرد به او مشکوک شدم. چون زمانی که ما در سفر بودیم به من زنگ زد و گفت باید به کانادا سفر کند چون برایش کاری پیش آمده است؛ در صورتی که تا قبل از اینکه ما به سفر برویم مدعی بود که بهزودی خانوادهاش به ایران میآیند تا مراسم بلهبرون و نامزدیمان را جشن بگیریم.
دختر جوان ادامه داد: همان لحظه سراغ دوربینهای مداربستهای که در ساختمان روبهرویی نصب بود رفتم و در بازبینی آن، تصاویری از سارق بهدست آمد. چهره او بهدرستی مشخص نبود و بهنظرم اصلا شباهتی به شهاب نداشت اما ساعتی راکه در دست دزد بود شناختم. همان ساعتی بود که چند وقت قبل روز تولدش به شهاب هدیه داده بودم.
دستگیری سارق
همین سرنخ باعث شد که راز این دزدی فاش شود و مأموران شهاب را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کنند. البته او اصرار داشت بیگناه است تا اینکه دختر دیگری هم او را شناسایی کرد و گفت شهاب با فریب وی، اعتمادش را جلب کرده و پس از مدتی از خانه آنها نیز سرقت میلیاردی شده است. همه اینها شواهدی علیه مرد جوان بود که نام واقعیاش اصغر بود و بررسیها نشان میداد مجرمی سابقهدار است. او که دیگر چارهای نداشت جز بیان حقیقت، به فریب دختران دم بخت و سرقت از خانههای آنها اقرار کرد و با دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی شاکیان احتمالی دیگر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
عاشق بازیگری بودم
میگوید که از کودکی عاشق این بود که آرتیست شود اما به آرزویش نرسید. با این حال چند سال قبل بهعنوان سیاهیلشکر در یک سریال نقش بازی کرده و مدعی است که استعداد خاصی در بازیگری دارد اما چون کسی استعدادش را کشف نکرد، سارق شد.
استعداد در فریب دختران و بازی کردن با احساسات آنها داری یا بازیگری؟
اشتباه کردم. هزار بار دیگر هم میگویم که اشتباه کردم. من احساسات آنها را نادیده گرفتم اما دوست داشتم نقش بازی کنم. از بازیکردن خوشم میآمد و فکر میکردم آنها خیلی پولدارند و سرقت مشتی طلا از ثروتشان کم نمیکند.
چطور از خانههایشان سرقت میکردی؟
وقتی بهعنوان خواستگار به خانههایشان میرفتم، در فرصتی مناسب کلید خانه را سرقت میکردم. پس از آن منتظر میماندم تا روزی که آنها به مهمانی یا سفر بروند. وقتی میرفتند با کلید وارد خانه میشدم و دست به سرقت میزدم.
فکر نمیکردی لو بروی؟
خودم را گریم میکردم. طوری که چهرهام واقعا تغییر میکرد. آنقدر لباس میپوشیدم که خیلی چاق بهنظر برسم. بعد طوری از مقابل دوربینها رد میشدم که چهرهام واضح نیفتد. در سرقت اول هم ماسک بهصورت داشتم و چهرهام را پوشانده بودم.
چند نفر را تا حالا فریب دادهای؟
فقط همین 2دختر. آنها خیلی پولدار هستند؛ البته خودشان نه، خانوادههایشان. یکی از آنها پدر و مادرش دکتر بودند و پولشان از پارو بالا میرفت.
واقعا در سریال نقش بازی کرده بودی یا این هم دروغ بود؟
نه. حقیقت داشت. سالها قبل سیاهیلشکر سریالی بودم و به طعمههایم میگفتم که بازیگر اصلی هستم و بهزودی فیلمهایم از شبکه خانگی پخش میشود. از طرف دیگر میگفتم بهزودی میخواهم کارگردانی و نویسندگی کنم.
شاکیان میگفتند با ماشین شاسیبلند سر قرار میرفتی. ماشین برای خودت بود؟
نه، اجاره کرده بودم تا اعتماد آنها را جلب کنم. خودم آه در بساط ندارم. تازه از زندان آزاد شده بودم.
به چه جرمی زندان بودی؟
3سال به جرم سرقت منزل در زندان بودم.
طعمههایت و خانوادههایشان به تو شک نمیکردند؟
گفتم که من استعداد خاصی در بازیگری دارم و خیلی خوب نقش بازی میکنم. آنقدر خوب صحبت میکردم که خانوادهشان شیفته من میشدند. البته کت و شلوارهای شیک هم میخریدم و وقتی به دیدن آنها میرفتم تیپ میزدم تا جذب من شوند.
خب چرا حقیقت را به آنها نگفتی؟ مگر نمیگویی آنها پولدار بودند و هر 2دختر عاشقت شده بودند؟
بهنظر شما خانوادهای که پولدار و تحصیلکرده هستند و دار و ندارشان یک دختر تحصیلکرده است، حاضر میشوند دخترشان را به یک دزد سابقهدار و بیپول بدهند؟ اعتیادم هم به کنار. هرازگاهی شیشه و حشیش میکشم. برای همین ترجیح میدادم که سرقت کنم تا حقیقت را بگویم.