شما فاتح قلبهای ما بودید
دانیال معمار ـ روزنامهنگار
سردار عزیز! مبارکتان باشد. شهادت وعده صادقی بود که برایش سالها مجاهدت کردید، شب و روز زحمت کشیدید، بیخواب شدید و حالا به آرزویتان رسیدید و مزد این مجاهدت را گرفتید. این حداقل پاداشی بود که لیاقتش را داشتید. این لباس برازنده قامتتان بود. صورتهای بهتزده و خیس ما را جدی نگیرید، ما هم انتظاری غیر از شهادت برایتان نداشتیم. این خاصیت خبر است که مثل پتکی سنگین بر سر آدم فرود میآید، مگر نه همان موقع که فرماندهتان دعا کرد خدا عاقبت شما را شهادت قرار بدهد، ما هم همگی زیر لب آمین گفتیم.
سردار عزیز! چه بهموقع دستمان را گرفتید. داشتیم راه را گم میکردیم، خسته و مردد شده بودیم، حس میکردیم همه درها بسته شده است، داشتیم زیر فشارها متفرق میشدیم و هر کدام به یک سو میرفتیم، خواب چشمانمان را گرفته بود و چاره نهایی کار را در سازش میدانستیم اما شهادت شما مثل یک نورافکن دوباره این صراط مستقیم را روشن کرد. حالا همه بیدارتر و متحدتر شدهایم. دیگر تردیدی نداریم که هیچ راهی جز ایستادگی و مقاومت و مبارزه با شیطان بزرگ وجود ندارد. هیچ راه دیگری نمیتواند حساب ما و آمریکاییهای جنایتکار را صاف کند. حالا بیدارتر از همیشه هستیم و راه اصلی را روشنتر از همیشه در مقابلمان میبینیم. حالا خوب میفهمیم کلام آن پیر دوستداشتنی جماران را که فرمود: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود.»
سردار عزیز! هلهله شادی دشمنان تو و این انقلاب و نظام را داریم رساتر از همیشه میشنویم، این هلهله برایمان آشناست، این هلهلهها تجسم روضههایی است که در همه این سالها شنیدهایم. یزیدیان زمان همان اشتباهی را کردند که اسلاف پلیدشان ۱۴۰۰ سال قبل مرتکب شدند. فکر کردند که با ترور، فاتحه اسلام خوانده میشود و میتوانند جلوی سیل استکبارستیزی را بگیرند اما نمیدانستند که هر خونی ریخته شود، این سیل قدرتمندتر و ویرانگرتر خواهد شد.
سردار عزیز! بیانصافی است اگر فقط برای امنیت خود و بچههایمان در این سالها، سپاسگزارتان باشیم. ما و بچههایمان تا زندهایم مدیون راهی هستیم که شما نشانمان دادهاید، راهی که اگر نبودید شاید فراموش میکردیم. شما آرزوی شهادت داشتید اما حیف بود این آرزویتان بهدست داعش و تکفیریهای دیگر رقم بخورد، شهادت شما باید بهدست خالقان این جرثومههای شیطانی اتفاق میافتاد تا حجت برای ما و مسئولان ما تمام و حق و باطل برای همگان پیشتر از گذشته معلوم شود. مطمئن باشید دلمان از امروز تا تحقق انتقام سختی که رهبر انقلاب وعده دادند، آرام نخواهد گرفت.
حاج قاسم عزیز! اشک امانمان را بریده است، به ما حق بدهید، شما قبل از اینکه سردار جبههها باشید، فاتح قلبهای ما شدید. اما همین اشکها، عزم ما را برای انتقام سخت محکمتر میکند. نیت کرده بودم که این نوشته را با گفتن از غم عمیق و اصیلی تمام کنم که از سحرگاه دیروز راه گلویم را گرفته است اما حالا دوست دارم با تمام وجود بگویم که مبارکتان باشد، نه فقط بهخاطر شهادت و بهشتی که درهایش را به رویتان باز کرده، این ایستادگی مبارکتان باشد. ایستادگی شما، جان دوبارهای در این ملت دمید. شهادت حسنختامی بود که کمتر از آن را برایتان تصور نمیکردیم. پیمودن ادامه این راه و ایستادگی را به ما و نسلهای بعد ما بسپارید و برایمان دعا کنید. دیدار به قیامت حاج قاسم عزیز.