بخشش زن هفتتیرکش پیش از محاکمه
زن جوان ایرانی که بهخاطر حضانت فرزندانش، شوهر عراقی خود را در تهران با شلیک گلوله به قتل رسانده بود با بخشش اولیای دم از چوبه دار نجات پیدا کرد. اولیای دم با این شرط از قصاص گذشتند که زن جوان پایش را در عراق نگذارد و حضانت بچههایش را درخواست نکند.
به گزارش همشهری، این جنایت نهم اردیبهشت سال 96در خیابان دولت رخ داد. زن 24ساله ایرانی که از مدتها قبل از جنایت، قصد جدایی از شوهر 38ساله عراقیاش را داشت، از سلیمانیه راهی تهران شد تا در دادگاه درخواست طلاق و حضانت دو فرزندش را بدهد اما فکرش را نمیکرد که سفر او با جنایتی هولناک همراه باشد. او با شوهرش در خیابان قرار گذاشت که درخصوص حضانت فرزندانشان صحبت کنند اما با هم بحثشان شد و ماجرا به تیراندازی مرگبار منجر شد. زن جوان چند ساعت پس از جنایت بازداشت شد و در بازجوییها گفت: پدرم تاجر است و در ترکیه زندگی میکند. چند سال پیش پدرم برای ماموریت کاری به سلیمانیه عراق رفت، من هم همراه او رفتم که در آنجا با مردی عراقی آشنا و به او علاقهمند شدم. سن او از من خیلی بیشتر بود و حتی شنیدم که همسر و 4فرزند دارد. پس از این دیدار او برای دیدن من قاچاقی به تهران آمد و گفت هرطور شده باید با یکدیگر ازدواج کنیم. میگفت عاشقم شده و اگر به او جواب مثبت ندهم خودش را میکشد. من هم به او علاقهمند شده بودم و وقتی شنیدم با همسرش دچار اختلاف شده و او را ترک کرده، موضوع را با پدرم درمیان گذاشتم. پدرم بهشدت مخالفت کرد و من بدون اطلاع او تصمیم به ازدواج گرفتم.
وی ادامه داد: پدر و مادرم 20سال پیش از هم جدا شدند. مادرم پس از جدایی به آلمان رفت و مجددا ازدواج کرد. پدرم هم در ترکیه زندگی میکرد و من پیش مادربزرگم در تهران بودم. به همین دلیل وقتی با مخالفت پدرم روبهرو شدم، پنهانی با مرد عراقی به سلیمانیه رفتیم و در آنجا عقد کردیم. مادربزرگم از این ماجرا خبر داشت و به پدرم حرفی نزد. چون پدرم خیلی کم به ایران میآمد و بیشتر وقتش سرگرم کار بود. با این حال هر وقت پدرم به ایران میآمد مادربزرگم به من اطلاع میداد و فورا خود را از عراق به ایران میرساندم.
وی گفت: از همسرم دو بچه دارم یکی دختر و دیگری پسر اما شوهرم مردی بداخلاق بود. او چندین بار من و دخترم را تا حد مرگ کتک زد. یکبار هم قصد داشت مرا خفه کند؛ با وجود این نمیتوانستم از او شکایت کنم چون در عراق حق را به او میدادند. زن جوان گفت: از این وضع خسته شده بودم. به همین دلیل به ایران سفر کردم تا در اینجا درخواست طلاق و حضانت بچهها را بدهم. بچههایم را نزد یکی از بستگان شوهرم سپردم و راهی تهران شدم. بعد از ورودم به ایران متوجه شدم که شوهرم نیز غیرقانونی به ایران آمده. روز حادثه با من تماس گرفت و در نزدیکی خانه مادربزرگم در خیابان دولت با هم قرار گذاشتیم. او با خود اسلحهای آورده بود و به من تحویل داد تا داخل کیفم بگذارم. او همیشه با خودش اسلحه حمل میکرد. آن روز وقتی همدیگر را دیدیم، خواست که به خانه برگردم که داخل خیابان با هم درگیر شدیم. اصرار داشت که به پدرم ماجرای ازدواجمان را بگوییم. اما من موضوع طلاق و حضانت بچهها را مطرح کردم. این را که شنید عصبی شد و گفت دیگر اجازه نمیدهد بچههایم را ببینم. در یک لحظه بهشدت عصبی شدم. من لیسانس حقوق دارم و دوران دبیرستانم را در کشور مالزی تحصیل کردم. مسلط به زبان انگلیسی هستم و پدرم برایم پول میفرستاد تا در مقطع دکتری حقوق درس بخوانم، اما در این 3سال، تمام خرج زندگی شوهرم را با پولی که پدرم میفرستاد داده بودم و شوهرم نه کاری داشت نه پولی. برای همین وقتی گفت که اجازه نمیدهد بچههایم را ببینم، چنان عصبانی شدم که اسلحه را از کیفم بیرون کشیدم و 3یا 4گلوله شلیک کردم. پس از آن فرار کردم اما از روی مدارکی که داخل کیف شوهرم بود شناسایی و دستگیر شدم.
آزادی از زندان با وثیقه 6میلیاردی
این زن پس از اعتراف به قتل، صحنه جنایت را بازسازی کرد و روانه زندان شد. برای تکمیل شدن پرونده باید اظهارات اولیای دم ثبت میشد تا اینکه مدتی بعد آنها از عراق راهی ایران شدند و زن جوان را بخشیدند. آنها حدود یک میلیاردتومان پول دریافت کرده و شرط گذاشتند که زن جوان پس از آزادی به هیچ عنوان پایش را در عراق نگذارد و سراغی از بچه هایش نگیرد.
به این ترتیب زن جوان از قصاص نجات پیدا کرد و با سپردن وثیقه 6میلیاردتومانی اززندان شد. پس از آن قاضی احسان زمانی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران کیفرخواست در این پرونده را صادر کرد. بهزودی زن جوان در دادگاه کیفری از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد.