جامپ کات
شکست در اکران
در ژوئیه 1939 قاعده بازی در پاریس اکران شد. اکران فیلم جنجالهایی آفرید. واکنش تماشاگران به قاعدهبازی خشمگینانه بود. ظاهرا هنگام اکران فیلم در پاریس برخی تماشاگران که متعلق به طبقه اشراف بودند، با پرتاب و حتی مشتعلکردن روزنامه و کاغذ به سوی پرده نسبت به فیلمی که اخلاقیات طبقهشان را به نمایش میگذاشت واکنش نشان دادند. واکنشها نسبت به قاعده بازی آنقدر تند بود که بعد از 3هفته فیلم از پرده پایین آورده شد. در نتیجه برخلاف «توهم بزرگ» (1936) دیگر فیلم رنوار که در فرانسه اکران بسیار موفقی داشت، قاعده بازی در گیشه شکست خورد.
حمله منتقدان
منتقدان و روزنامهنگاران فرانسوی دشمن سرسخت قاعدهبازی در اولین اکرانش بودند. درک نشدن فیلمی که بعدها به پانتئون منتقدان راه یافت و سالها در فهرست بهترینهای تاریخ سینما حضور داشت، یکی از اتفاقهای جالب توجه سینمای فرانسه در آن دوران بود. نقدها و یادداشتهایی که مطبوعات فرانسه درباره قاعده بازی منتشر کردند، اغلب لحنی بسیار منفی و در مواردی استهزاآمیز داشتند. هیچ کدام از فیلمهای رنوار در اکران اولشان، به اندازه قاعده بازی زیر سوال نرفتند و در جبران مافاتی تاریخی هیچ اثری از این سینماگر، در سالهای بعد این میزان از سوی منتقدان ستایش نشد.
ژان رنوار: سینما هنر است؟
ژان رنوار در دهه70 میلادی خاطرات و دیدگاههایش را در قالب کتابی به نام «زندگی و فیلمهایم» نوشته است. این کتاب پس از انقلاب 2بار به فارسی ترجمه شد.
انتشارات پارت به ترجمه فرخ خردمند این کتاب را منتشر کرد و انتشارات سروش هم به ترجمه بهروز تورانی زندگی و فیلمهایم را روانه بازار نشر کرد که ترجمه دوم چند باری تجدید چاپ شده و شهرت و اعتبار بیشتری هم دارد. اولین بار اما، سال1356 پرویز دوایی با نام مستعار پیک، بخشی از کتاب رنوار را به فارسی برگرداند.
بخشی معروف که رنوار تعریفش از سینما به عنوان هنر را بیان میکند؛«جواب من به این سوال که «سینما هنر است یا نه؟» ایناست: «چه فرقی میکند؟» آدم میتواند فیلم بسازد یا باغبانی کند. این هر دو کار به همان اندازه حق دارند هنر قلمداد شوند که شعری از «ورلن» یا تابلویی از «دلاکروآر». اگر فیلم یا باغ آدم خوب از کار دربیاید معنیاش این است که آدم به عنوان کسی که به کار فیلم یا باغبانی مشغول است حق دارد خود را هنرمند بداند. شیرینیپزی که کیک خوبی درست میکند هنرمند است. برزگر وقتی که با خیش کهنه مزرعه را میکاود اثر هنری ایجاد میکند. هنر حرفه نیست، نحوه پرداختن به آن، همچنین شیوه انجام هر فعالیت انسانی، هنر است. هنر به تعریف من یعنی ساختن و ایجاد کردن، هنر شاعری یعنی شعر ساختن، هنر عشق یعنی عشق بازی کردن. پدرم، هیچ وقت با من از هنر حرف نمیزد. یعنی طاقت تحمل کلمه هنر را نداشت. اگر فرزندانش میخواستند به نقاشی، موسیقی یا بازیگری رو بیاورند آزاد بودند ولی هرگز تحمیلی در کار نبود. به نظر او نیاز به نقاشی آنقدر قوی بود که نشود در برابرش مقاومت کرد. پدرم در مورد موتسارت که میپرستیدش، میگفت: او موسیقی میساخت چون که نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد... به نظر پدرم شیوه بیان اهمیتی نداشت، موستارت اگر آهنگ نمیساخت شعر میگفت یا باغبانی میکرد.»
حضور ثابت در فهرست بهترینهای تاریخ سینما
قاعده بازی از معدود فیلمهای تاریخ سینماست که در همه ادوار نظرسنجیهای مجله سایتاندساوند در فهرست 10فیلم برگزیده حضور داشته است. در اولین دوره رایگیری برای انتخاب بهترینهای تاریخ سینما در سال 1952 هنوز نسخه کامل قاعده بازی در دسترس نبود با این همه فیلم رنوار به همراه «برخورد کوتاه»(دیوید لین) و «میلیون» (رنه کلر) در رتبه دهم قرار گرفت.
10 سال بعد منتقدان چنان شیفته نسخه کامل قاعده بازی شدند که این فیلم در جایگاه سومی بهترینهای تاریخ سینما پس از «همشهری کین» (اورسن ولز) و «ماجرا» آنتونیونی) حضور یافت. در رایگیریهای 1972 و 1982 قاعده بازی دومین انتخاب منتقدان بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما بود. در سالهای 1992و 2002 فیلم رنوار در رتبه سوم قرار گرفت و در آخرین رایگیری انجام شده توسط سایتاندوساوند فیلم به رده چهارم رسید.
در طول ششدهه فیلمهای زیادی به فهرست بهترینهای تاریخ سینما راه یافتهاند و بعد فراموش شدهاند. مثل «دزد دوچرخه» که در نظرسنجی 1952 بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته شد و در دهههای بعد جای خود را به فیلمهای دیگری داد. یا ماجرای آنتونیونی که از دهه 80 به بعد از شهرت و اعتبارش کاسته شد و از تاپتن منتقدان بیرون رفت. ولی در همه این سالها قاعده بازی از دایره بهترینهای تاریخ سینما بیرون نرفته و به نظر میرسد از جایگاهی تثبیت شده و خدشهناپذیر برخوردار است.