• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
چهار شنبه 20 آذر 1398
کد مطلب : 90060
+
-

تاریخ با فضل‌فروشی تغییر نمی‌کند

فیلمسازان بزرگ سینمای ایران نه موظفند و نه می‌توانند همیشه شاهکار و فیلم‌های درخشان خلق کنند

تاریخ با فضل‌فروشی تغییر نمی‌کند

شاهین امین

کیمیایی 30سال است که دوره‌اش گذشته، پس چرا هنوز فیلم می‌سازد؟ در «قیصر»، «گوزن‌ها» و «دندان مار» گروه خوبی داشته که فیلم‌هایش درآمده‌اند، «سرب» متعلق به فیلمبردار و طراح صحنه است. فلسفه‌بافی‌های مهرجویی بی‌معنی شده، وقتی استاد دیگر تمرکز و حال ندارد، چرا فیلم می‌سازد؟ خسرو شکیبایی را از «هامون» بگیرید فیلم نصف می‌شود. شازده‌ها و روشنفکرها نباشند فرمان‌آرا سوژه‌ای برای کارکردن ندارد. چرا کسی از بازی‌های نمایشی بیضایی ایراد نمی‌گیرد؟ چرا کسی به زبان فیلم‌های بیضایی نمی‌گوید تصنعی؟ آخرین فیلم قابل دیدن مهرجویی و کیمیایی کی بوده است؟ فیلم‌هایشان مقوایی و اداست، در دنیای ذهنی خود گیر کرده‌اند، اگر یک مشت نویسنده و شیفته مرعوب نبودند، این قدر مطرح نمی‌شدند و.....
احتمالا از این نمونه حرف‌های بی‌مصداق و گذری که اغلب از موضع دانای کل و برای جلب توجه ادا می‌شود و بیشتر برای اظهار فضل است، همه ما شنیده‌ایم. حرف‌هایی که متأسفانه گاهی گویندگانشان هم آدم‌های شناخته‌شده‌ای بوده و هستند، در شبکه‌های تلویزیونی و فضای مجازی خیلی هم رواج دارد. البته معتقد نیستم بزرگان تنها به اتکای سابقه‌شان از نقد و انتقاد مصون باشند اما کمترین توقع از مدعیان فرهنگ، داشتن حافظه تاریخی و رعایت حداقل انصاف و استدلال در قضاوت‌هایشان است.
بزرگان به این دلیل بزرگ شده‌اند که کاری کرده‌اند و تأثیری داشته‌اند. اگر قرار است آنها را نقدکنیم، اولین و کمترین شرط حفظ احترام است. تاریخ با فضل‌فروشی کسانی که حمله به بزرگان را نشانه بزرگی می‌دانند تغییر نمی‌کند، شاید تنها مدتی فضا غبارآلود شود، برای آنهایی که نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند.
 به یاد بیاوریم، جنجال‌هایی که تعدادی از منتقدان هنگام نمایش «وقتی همه خوابیم» بهرام بیضایی در جشنواره فیلم فجر 1387 به راه انداختندکه بیش از نقد اثر، نمایش منتقدان به‌نظر می‌رسید. یا حرف‌های عجیب منتقد همیشه محبوب تلویزیون که آنچنان به ستاره شدن علاقه‌ دارد که گاهی نقدهای سال‌های پیش خود را هم از یاد می‌برد.
درست است که فیلم‌های اخیر مهرجویی آشفته است اما چه سینماگر دیگری را سراغ دارید که 35سال با «گاو»، «دایره مینا»، «اجاره‌نشین‌ها»، هامون، «لیلا»، «درخت گلابی» و «مهمان مامان» در اوج سینمای ایران باشد. کیمیایی قطعا بسیاری از دوستداران سینما را مدت‌هاست ناامید کرده، با وجود این، قیصر ، گوزن‌ها، سرب، دندان مار، حتی «گروهبان» و فصل‌هایی از «ضیافت»و «سلطان»، فراموش‌شدنی هستند؟ آیا سینمای ملی نمونه‌ای بهتر از «باشوغریبه کوچک» داشته‌است؟ حکایت غریب و ساختار درخشان روایی و بصری «مرگ یزدگرد» و «مسافران» یا سنجیدگی و دقت در اجزای«سگ‌کشی» دستاورد اندکی است؟ خلاقیت، پالودگی و هدفمندی غیرقابل تکرار کیارستمی در «مشق شب»، «کلوزآپ نمای نزدیک»، «زیردرختان زیتون»، «طعم گیلاس» و «کپی برابر اصل» یا تسلط تقوایی بر داستان‌گویی و فضاسازی در «ناخدا خورشید» و «ای ایران» و یا مرگ‌آگاهی در کنار شور زندگی تنیده شده در بافت«بوی کافور، عطریاس» و «خانه‌ای روی آب» فرمان آرا که با آشنایی به فضا و سبک زندگی روشنفکری آمیخته شده را می‌توان نادیده گرفت و کم اهمیت شمرد؟  با تمام این اوصاف حتما تمام فیلمسازان بزرگ و مؤثر تاریخ سینمای ایران قابل نقد هستند و باید نقد شوند اما نباید فراموش شود آنها نه موظفند و نه می‌توانند که همیشه شاهکار و فیلم‌های درخشان خلق کنند. مهرجویی، کیمیایی، تقوایی، کیارستمی و فرمان‌آرا کارهای‌شان را کرده‌اند و تأثیرشان را گذاشته‌اند و اگر نقدی هرچند تند و تیز هم بر آثار متاخر آنها وارد است، نباید جایگاه‌شان فراموش شود...؛ حتی اگر حرمت امامزاده را متولی نگه نداشته باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید