• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 10 آذر 1398
کد مطلب : 89128
+
-

آیا مزیت ایران در تعداد بالای تحصیل‌کرده، واقعی است؟

تحصیل کرده‌های غیرمتخصص

فعالان اقتصادی از چالش‌های جذب نیروی متخصص از میان دانش‌آموختگان می‌گویند

سمیرا مصطفی نژاد_روزنامه نگار

ایران بیش از 13میلیون فارغ‌التحصیل و مشغول به‌ تحصیل در دانشگاه‌های داخلی دارد که از این جمعیت بالا به‌عنوان مزیتی برای اقتصاد ایران نام برده می‌شود. ارتباط میان تحصیلات عالی و اشتغال در تمامی کشورهای جهان ارتباطی روشن و واضح است، هرچه میزان سرمایه‌گذاری روی آموزش و تحصیل در کشوری بالاتر باشد، درآمد و تولید ناخالص داخلی آن افزایش پیدا می‌کند و این یعنی رشد اقتصادی. اما در ایران این ارتباط روندی متفاوت در پیش گرفته‌ است. مدرک‌گرایی، گرایش به مشاغل دولتی و کوچک بودن بخش خصوصی و همچنین بی‌توجهی دانشگاه‌ها به پرورش مهارت و تخصص حرفه‌ای و کاربردی در دانشجویان باعث شده که فاصله میان آموزش و اشتغال در ایران بسیار بزرگ شود. این شکاف بزرگ از یک سو به شکل بیکاری فارغ‌التحصیلان را تحت فشار قرار می‌دهد و از سوی دیگر صاحبان کسب و کار و کارآفرینان را برای جذب نیروی متخصص و ماهر دچار مشکل می‌سازد. محمد مرتضوی، رئیس خانه صنعت و معدن ایران، این شکاف را ناشی از ضعف نظام آموزشی در کشور می‌داند. بهرام شکوری، رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق ایران، فاصله میان دانشگاه‌ها و صنایع و بی‌توجهی دانشگاه‌ها نسبت به نیاز در بخش نیروی کار متخصص را مقصر ایجاد این فاصله می‌داند و افشین کلاهی، رئیس کمیسیون کسب و کارهای دانش‌بنیان اتاق ایران، معتقد است که دانشگاه‌های ایران برای کشورهای خارجی نیروی کار تربیت می‌کنند.

فاصله تحصیل تا اشتغال حرفه‌ای، ‌حداقل یک سال است

محمد مرتضوی، رئیس خانه صنعت و معدن ایران،  معتقد است فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها در ایران معمولا آمادگی کافی برای شروع کار در خط تولید یا سمت‌های اداری  و یا تخصصی را ندارند و این موضوع صاحبان کسب‌وکار را برای جذب نیروی متخصص دچار مشکل ساخته ‌است. به گفته این مقام اقتصادی، این نیروها در دانشگاه‌ها برای پذیرفتن چنین مسئولیت‌هایی تربیت نمی‌شوند و آموزش آنها کاملا آکادمیک و غیرتجربی است و پس از فارغ‌التحصیلی و ورود به فضاهای کاری نیز آشنایی چندانی با ماموریتی که برای آن تحصیل کرده‌اند ندارند. این شکاف میان آموزش و مهارت تا اندازه‌ای است که می‌توان گفت از زمان جذب یک فرد لیسانسه یا فوق‌لیسانسه به محیط کار تا زمان رساندن او به مرحله‌ای از مهارت که برای آغاز کار و پذیرش مسئولیت به آن نیاز دارد، حداقل یک سال فاصله است و این یک سال باید صرف آموزش دوباره او شود. مرتضوی می‌گوید: «در گذشته شرایط متفاوت بود و نظام استاد و شاگردی برقرار بود. افراد با موقعیت‌های بسیار ساده در بنگاه‌ها مشغول به‌کار می‌شدند و کم‌کم مدارج استاد‌کار‌شدن را طی می‌کردند. شکلی دیگر از این نظام در کشورهای دیگر جهان، مانند کشورهای اروپایی همچنان پابرجاست. ما نظام استاد- شاگردی را تعطیل کرده‌ایم و جایگزین مناسبی برای آن و برای بازآموزی حرفه و مهارت نیافته‌ایم. اگرچه وضعیت کشور در تعلیمات آکادمیک بسیار خوب است و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌هایی مانند تهران، شریف یا امیرکبیر برای جذب شدن به دانشگاه‌های خارجی هیچ کم و کسری‌ای ندارند، اما در آن کشورها نیز این افراد باید زمان زیادی را صرف یادگیری مباحثی کنند که نظام آموزشی ایران در آموزش آنها ضعیف عمل کرده ‌است. درست است که در بعضی حوزه‌ها نبوغ و استعداد زیادی داریم، اما باید امکانات کافی نیز در اختیار داشته ‌باشیم. در واقع ما ساختار درونی و پایه اولیه را که تحصیلات آکادمیک است، داریم اما نتوانسته‌ایم نیروهای خود را روی این ساختار و متناسب با نیازهای کشور به‌درستی تعلیم دهیم». به گفته رئیس خانه صنعت‌ومعدن ایران در کشور شرایط اینگونه ‌است که تعداد زیادی صاحب مدارک دانشگاهی تربیت می‌شوند که لزوما قرار نیست در آینده به استادکار تبدیل شوند. مثلا امروزه تعداد زیادی از جوانان در رشته صنایع غذایی تحصیل می‌کنند و فارغ‌التحصیل می‌شوند و زمانی که پای عمل در خط تولید کارخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها می‌رسد، سطح مهارت و میزان آشنایی آنها با نوع کار به اندازه‌ای ناچیز است که عملا نمی‌توان مسئولیتی به آنها واگذار کرد. نظام آموزشی ایران متخصصان خوبی تربیت می‌کند، اما فاصله آنها تا ورود به فضای کسب و کار بسیار زیاد است؛ شکافی که از دوره دبیرستان به بعد ایجاد می‌شود و هنوز امکان از بین بردن آن به‌وجود نیامده‌ است.

آموزش در ایران کاربردی نیست

بهرام شکوری، رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق ایران، با تأکید بر ارتباط مستقیم میان آموزش و اشتغال می‌گوید: «بالا بودن تعداد فارغ‌التحصیلان در ایران درصورتی که بر کارایی نیروهای کار تأثیرگذار باشد و ایده‌های این نیروها بتواند قیمت تمام‌شده محصولات را کاهش دهد، می‌تواند برای کشور یک مزیت باشد. تحصیل و آموزش می‌تواند هم تولید را سامان ‌بخشد و هم اشتغال را افزایش دهد؛ اما کدام نوع از آموزش؟ درست است که ایران فارغ‌التحصیلان دانشگاهی زیادی دارد، اما این فارغ‌التحصیلان به‌دلیل اینکه دروس خود را صرفا به شکل آکادمیک و نه به‌صورت کاربردی و عملی آموزش دیده‌اند، قادر نیستند در حوزه‌ای که آموزش دیده‌اند، به فعالان بخش خصوصی خدماتی ارائه کنند که بخشی از این مشکل به نظام آموزشی کشور بازمی‌گردد. این فعال اقتصادی برای نمونه به تجربه‌ای اشاره می‌کند که سال‌ها پیش در جذب نیروی کار داشته‌است؛ «سال‌ها قبل گروهی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را در حوزه‌های الکترونیک، برق، مکانیک و دیگر رشته‌ها به‌کار گرفتیم. طبیعتا این گروه توانایی به‌عهده‌گرفتن مسئولیت‌هایی که برایشان درنظر گرفته شده بود را نداشتند. از این‌رو ما با مرکز آموزش شرکت هپکو قراردادی بستیم تا این نیروها به ‌مدت 3‌ماه دوره تئوری ببینند، در شرایطی که سرفصل‌های آموزشی را خود ما تعیین کردیم. پس از آن، 3‌ماه به‌صورت عملی در کارگاه‌های ما به‌صورت کاربردی آموزش دیدند و این دوره‌های سه‌ماهه آموزش تئوری و عملی برای 2سال ادامه یافت و در نتیجه آن، این گروه مهارت‌هایی باورنکردنی به‌دست آوردند. برای مثال در زمان تحریم‌ها دسترسی ما به باکت فکی شاول مخصوص استخراج معدن که ماشینی عظیم است، محدود شد و درنتیجه ما به کمک این گروه توانستیم آن را با هزینه‌ای بسیار پایین‌تر بسازیم. قیمت اصلی این ماشین 712هزار دلار بود و نیروهای ما توانستند آن را با 76هزار دلار بسازند.»
به گفته شکوری، چنین شکلی از آموزش که به کاهش قیمت تمام‌شده محصولات بینجامد و به توسعه کار و ایجاد شغل‌های جدید منجر شود، میان شرکت‌ها فضای رقابتی ایجاد خواهد کرد و درنهایت به توسعه کسب‌وکار و رشد اشتغال و اقتصاد منجر خواهد شد. این آموزشی است که صنایع و بخش کسب‌وکار به آن نیاز دارد. اگر دانشگاه‌های کشور بتوانند رابطه خود را با بخش صنعت و معدن نزدیک‌تر سازند، براساس نیاز این بخش‌ها به تربیت نیروهای متخصص بپردازند و دانشجویان را پس از گذراندن دوره‌های تئوری، برای کارآموزی به کارخانه‌ها و صنایع مختلف بفرستند، در نهایت این دانشجویان پس از فارغ‌التحصیلی در هر صنعت، کسب‌وکار و فضای کاری، جایگاهی ویژه خواهند‌ داشت.

تربیت نیروی تحصیل‌کرده برای کشورهای خارجی

افشین کلاهی، رئیس کمیسیون کسب و کارهای دانش‌بنیان اتاق ایران باور دارد که دانشگاه‌های ایران برای کشورهای خارجی نیروی جوان تحصیل‌کرده تولید می‌کند و عنوان بالاترین تعداد فارغ‌التحصیلان برای ایران در عمل کارایی چندانی ندارد. به اعتقاد او، بیشتر آموزش‌های دانشگاهی در کشور برپایه آموزش‌های علمی است و مباحث علمی که در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شوند، نسبت به دانشگاه‌های دیگر کشورها بسیار دشوارتر و پیچیده‌تر است و گاه حتی بار علمی آنها بیش از اندازه لزوم، زیاد است. اما متأسفانه برای دیگر جنبه‌های مهارتی و تخصصی جوانان کاری انجام نمی‌شود؛ چه در مدارس و چه در دانشگاه‌ها. به بیانی دیگر، در دوران مدرسه، کودکان تنها برای ورود به دانشگاه آماده می‌شوند نه برای زندگی و در دوران دانشگاه نیز تمرکز تنها بر اخذ مدرک است. حقیقت این است که جوانان در مدرسه و دانشگاه آماده زندگی و کار نمی‌شوند زیرا مهارت‌هایی که باید به‌عنوان کارفرما یا نیروی کار به آنها آموزش داده شود را نمی‌آموزند و این یکی از بزرگ‌ترین مشکلات کنونی کشور است.
به گفته این فعال بخش خصوصی، مشکل دیگر این است که آموزش‌های دانشگاه‌های کشور مبتنی بر مهارت نیست و تعداد بسیار محدودی مراکز آموزش بر پایه مهارت در ایران وجود دارد که آنها نیز سعی دارند پا جای پای دانشگاه‌ها بگذارند. گرایش شدید به مدرک‌گرایی و تمایل جوانان برای گرفتن لیسانس یا فوق‌لیسانس به جای دریافت فوق‌دیپلمی مهارتی، باعث شده‌است که این مراکز کارکرد واقعی خود را از دست بدهند و بیشتر بر اعطای مدرک متمرکز شوند تا آموزش مهارت. این روند باعث بالارفتن تعداد نیروی متخصص غیرماهر درکشور می‌شود، پس می‌توان گفت بالابودن تعداد فارغ‌التحصیلان در کشور، مزیت معناداری نیست و تنها برای کشورهای خارجی کاربری دارد.
رئیس کمیسیون کسب‌وکارهای دانش‌بنیان می‌گوید: « شکل خاص سیستم و ساختار اداری در کشور، بسته بودن دست مدیران در انجام برنامه‌های طولانی‌مدت، ترس از ضوابط و کوتاه‌مدت بودن زمان مدیریت مدیران، مانع از آن شده ‌است که طرح‌های تأثیرگذار طولانی‌مدت در این حوزه اجرا شوند و تنها اقدامات نمایشی و کوتاه‌مدت طرفدار دارند. همین روند باعث نقصان روند آموزش مهارت در دانشگاه‌ها و مدارس کشور شده ‌است. اصلاح این شکاف میان آموزش و اشتغال، نیازمند برنامه‌های بلندمدت و دشوار در حوزه تغییر سبک آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها، تحول محیط مدارس و تمرکز بر مسائل جدید است که متأسفانه ما در کشور کارهای دشوار و بلند‌مدت را انجام نمی‌دهیم».

این خبر را به اشتراک بگذارید