کودکی دور از خانه
تغییر سبک زندگی مردم و چندشغلهشدن والدین، تنور فعالیت مهد کودکها را داغتر از هر زمان دیگری کرده است
حمیدرضا بوجاریان _روزنامه نگار
آمارها نشان میدهد حدود 15هزار مهدکودک زیر نظر سازمان بهزیستی فعالند که به نسبت سالهای گذشته از رشد چشمگیری برخوردار بودهاند. تغییر سبک زندگی، دوشغله بودن والدین و نبود آنها در منزل برای نگهداری کودک، ارائه آموزش و اجتماعی بارآوردن کودکان در مهدکودکها، پرورش استعدادهای کودک، امید به افزایش موفقیت کودک در سنین بالاتر، چشم و همچشمی و برخی مسائل دیگر سبب شده تنور مهدکودکها از هر زمان دیگری داغتر شود. حالا کمتر خانواده صاحب کودکی را میتوان پیدا کرد که فرزند خود را به مهد کودک نفرستاده باشد؛ مهدکودکها ی که بسته به نوع خدمات و آموزشهایی که میدهند، هزینههای متفاوتی از والدین دریافت میکنند.
بسته خدمات؛ تعیینکننده هزینه مهد
پرسوجو از چند مهد کودک عمدتا شمال شهری نشان میدهد بیشتر مهدکودکها قیمتهایشان با توجه به پکیج خدمات ارائهشده به بچهها فرق دارد؛ هزینههای مهدکودکهای معمولی از یک میلیون و 500هزار تومان شروع میشود و به 3میلیون و 500هزار تومان هم میرسد. بسته پیشنهادی مهدکودکها هم با یکدیگر فرق دارد. در یکی از مهدها، آموزش موسیقی، ژیمناستیک، خلاقیت، طراحی، شعرخوانی و بازی از یکمیلیون و500هزار تومان به بالا برای والدین کودک آب میخورد به شرط اینکه والدین راس ساعت 16کودکشان را از مهد تحویل بگیرند. در همین مهد، اگر کودکی بالای 3سال داشته باشید، بسته پیشنهادی زبان انگلیسی و اسپانیایی هم اضافه میشود که قیمت خاص خود را دارد. مهد کودک دیگری نیز در نیاوران این آمادگی را دارد تا کودک یک سالونیمه تا ششساله شما را پذیرش کند. در این مهد مربی «جذب» مستقر است و حتما باید کودکتان را همراه خود به مهد ببرید تا مربی جذب در دیدار با کودکتان، او را قانع کند تا به جای بودن در خانه پیش همسالانش، بماند و کنار آنها خوش بگذراند. برای علاقهمندشدن فرزندتان به مهد، 3- 2 روز رفتوآمد شما و کودکتان به مهد نیاز است تا با ترفندهایی کودک به آمدن مهد علاقهمند شود. آموزش زبان انگلیسی و فرانسه همراه با صبحانه و نهار از ساعت 8 تا 16 برایتان در این مهدکودک بیشتر از 3میلیون تومان هزینه دارد. البته باید برای کودکتان نیمچاشتی که مسئولان در قالب برنامه غذایی اعلام میکنند تهیه کنید تا کودک در مهد، تغذیهای مناسب داشته باشد. آنطور که مسئول پاسخگوی مهد میگوید تعداد بچهها در هر کلاس براساس استانداردی است که سازمان بهزیستی اعلام کرده و نباید نگران شلوغبودن کلاسهای مهد بود. اگر تعداد بچهها بیشتر شود، کلاس تازهای راهاندازی شده و برای کلاس تازه، مربیان جدید استخدام میشوند.
مهدکودکی برای خاصها!
با اینکه بستههای ارائهشده خدمات از سوی مهدکودکها با هم فرق دارد اما برخی مهدها هستند که اصولا همه امور در آنها با مهدهای دور و اطرافش متفاوتتر است. مهدکودک معروفی در شمال شهر، همه امور خود را به زبان فرانسه پیگیری میکند و کلمات فارسی در آن رد و بدل نمیشود. شاید این موضوع دلیلی شده تا شهریه بالای 6میلیون تومانی که در آن از والدینی که عموما سودای مهاجرت در سردارند گرفته میشود. بهنظر میرسد پرداخت چنین شهریهای برای بسیاری از والدین در ظاهر مشکلی ندارد؛ چرا که این مهدکودک همواره مملو از تقاضا برای پذیرش کودک است. اینطور که اولیای یکی از کودکان مدعی است در این مهدکودک زبان فرانسه صرفا در حد آموزش بیان چند جمله یا اسامی میوهها و اشیا خلاصه نمیشود بلکه بچهها با دستور زبان فرانسه آشنا و واقعا این زبان را یاد میگیرند. شرایط اینچنینی باعث شده که والدین حاضر باشند شهریهای که از سوی متولیان این مهدکودک درخواست میشود به روشهای مختلف پرداخت کنند تا تیغ نظارتی سازمان بهزیستی نتواند رد آن را بزند و مشکلی برای گردانندگان مهد ایجاد کند.
چارهای جز مهد نیست
سؤال اساسی اینجاست که چرا والدینی که اغلب آنها خود تجربه بودن در مهد کودک را نداشتهاند تا این اندازه به فرستادن خردسالان خود به مهد کودک علاقه دارند. فتانه رضایی از مادرانی است که 2کودک خردسال خود را در مهد کودک ثبتنام کرده است. او درباره دلیل انتخاب مهد کودک برای نگهداری فرزندانش میگوید: «من و همسرم کارمندیم. صبح ساعت8ونیم باید سرکارمون باشیم. پدر و مادرم شهرستان هستن و مادرهمسرم هم سن و سالی ازش گذشته و نمیتونه دو تا بچه کوچیکو تر و خشک کنه. مجبوریم بچههارو بذاریم مهد تا هم ازشون درست و حسابی مراقبت کنن و هم چیزایی که لازمه یادشون بدن. خیلیهای دیگه هم هستن که مثل ما بچههاشونو ساعت 30/7-7 میآرن مهد و بعد ازظهر از سر کار میآن و میبرنشون خونه». او از هزینههایی که مهد کودک بچههای 4و 5سالهاش به خانوادهشان تحمیل کرده است میگوید: «تقریبا دوسومه حقوقم رو برای مهد میدم. کار دیگهای نمیتونم انجام بدم. با اینکه هزینه مهد بالاس اما راه دیگهای نیس که بتونیم با هزینه کمتری از بچهها نگهداری کنیم. سال دیگه دخترم که 5سالشه میره مدرسه و یه کم هزینهها کمتر میشه. اون موقع باید فکر دیگهای برای دخترم بکنم».
زندگی آپارتمانی، بازی را از بچهها گرفته
رضا مسلمی، پدر حانیه چهارساله است. حانیه بانمک است و با دلبریهایش، دل پدر را با خود برده. کیف کوچکی که به گفته پدرش داخلش را با منوی غذایی مهد پر کردهاند بارسنگینی روی شانههای نحیفش است. حانیه مشتاق است تا زودتر از پدر جدا و وارد مهدکودکش شود. رضا بعد از بدرقه دخترش میگوید: «ما تو نیاوران داخل یه آپارتمان زندگی میکنیم. همسایه طبقه پایین ما صاحبخونه است و ما مستأجریم. بچهم بیچاره از وقتی که دنیا رو فهمیده نتونسته یه دل سیر تو خونه بدوبدو کنه. تا یه کم سرو صدا میشه، همسایه طبقه پایین زنگ میزنه یا میآد بالا و شروع میکنه به اعتراض کردن. شاید اونم حق داشته باشه بالاخره حق دارن که تو خونشون راحت باشن اما بچه منم حق داره بچگی کنه و توی خونهش بازی.» او که خود را مهندس شرکت نفت معرفی میکند، ادامه میدهد: «بچهم افسرده شده بود و تا توی خونه راه میرفت میترسید که دعواش کنیم که چرا سر و صدا کرده. با خانومم مشورت کردم و قرار شد حانیه رو بیاریم مهدکودک تا یه دل سیر بازی کنه. برای همینه که دخترم وقتی قراره بیاد مهد سر از پا نمیشناسه. غیر از بازی، دوستای تازهای پیدا کرده و نقاشی و زبانم یاد گرفته و برامون توی خونه درس انگلیسیشو که یاد گرفته تکرار میکنه». او هزینه مهد را زیاد میداند اما میگوید هزینهای که برای این کار پرداخت میکند، نوعی پسانداز برای آینده دخترش است؛ «درسته که فرستادن بچه به مهد برامون هزینه داشته اما من و همسرم از اینکه الان دخترم خوشحاله و داره چیزای جدیدی یاد میگیره راضی هستیم. ما خیلی وقت نمیکنیم به حانیه زبان یاد بدیم و خودمونم خیلی زبانمون خوب نیست. دنیای آینده، دنیای زبان و علمه و خوبه که الان تو مهد دخترم با زبان بینالمللی آشنا میشه و میتونه آیندهای بهتر از من و مادرش برای خودش درست کنه».
مهد کودک بخشی از زندگی امروز
بعضی والدین، امکان اینکه کودکان را در خانه مراقبت کنند دارند. کارنکردن مادر و یا وقت آزاد بیشتر پدر و حضورش در خانه این فرصت را فراهم میکند تا بچهها به جای اینکه در مهد بزرگ شوند، کنار کانون خانواده باشند. اما هستند برخی والدینی که با وجود داشتن فرصت کافی برای نگهداری از فرزند خردسالشان کنار خود، میکوشند بچه را در مهد ثبتنام کنند و هزینه آن را به جان بخرند. بیشتر این والدین دنبال یافتن مهدکودکهایی هستند که هزینه کمتری از آنها بخواهد. مریم، مادر رضای 5ساله است که 2سالی میشود به مهدکودک نزدیک خانهشان در محله ساعی میرود. او خانهدار است و بیشتر اوقات را در خانه به رتق و فتق امور میگذراند. مریم درباره چرایی فرستادن پسرش به مهدکودک میگوید: «وقتی با همسایهها حرف میزنم، همشون از اینکه بچشونرو میفرستن مهد حرف میزنن و از مزیتهایی که داره. خب منم دیدم که همه دارن بچشونرو میفرستن مهد به شوهرم گفتم که خوبه ما هم پسرمون رو بفرستیم مهد. همسرم علاقهای به این کار نداشت و میگفت که نه پولشو داریم و نه مهد خوبی هست که بچهرو بسپریم دستشون. همسرم میگفت که من باید تربیت بچهرو خودم انجام بدم. دلیل میآورد که از بچهای که تو مهد کودک بزرگ میشه، چیزی در نمیآد». اصرارهای مریم به همسرش و جفتوجورکردن هزینههای مهد، بالاخره همسرش را راضی میکند تا رضا در مهد ثبتنام شود؛ «همه بچههای همسنوسال پسرم الان تو مهد هستن. خب اونا وقتی از مهد میآن شروع میکنن به تعریف کارایی که توی مهد کردن بچهم دلش میخواد با بچههای همسن و سال خودش باشه و دلم نمیخواست وقتی بزرگ شد عقده اینرو داشته باشه که تو مهد نبوده و خاطره خوبی از بچگیش نداره. فکر میکنم مهد، امروز برای همه بچهها واجبه و باید اونا رو فرستاد همچین جاهایی تا حداقل برای خودشون خاطرهای از بچگی داشته باشن».
پدربزرگها و مادربزرگها ضرر کردند
«دلمون خوش بود که نوهدار شدیم و میتونیم یه وقتایی رو باهاشون خوش بگذرونیم یا دستشون رو بگیریم ببریم پارک. الان مهدکودک جای مارو گرفته. بچهها، وقتی از مهد برمیگردن اینقدر خستهشدن که حالو حوصله بازیکردن و پارک اومدن و کل کل کردن با ما روندارن. اگه وقت هم داشته باشن دلشون میخواد برن زبان خارجی تمرین کنن و نقاشی بکشن. درکل خیلی به ما کاری ندارن. واقعا میگم؛ دلم لک زده برا اینکه نوههام دور و برم باشن و دفتر نقاشی و کتاب و این چیزا جلوم باز نکنن و بشینیم و با هم بازی کنیم.» این حرفهای مهدی جان بزرگی، پدربزرگی است که همراه با همسرش جلوی مهد کودک آمده که نوهاش را با خود به خانه ببرد. میگوید کار هر روز او و همسرش است چرا که پدر و مادر نوهاش جایی دورتر از محل مهد کودک نوهشان کار میکنند و نمیرسند که دنبال بچه بیایند و این ماموریت در 9ماه گذشته به آنها محول شده است. او میگوید: «موقعی که ما بچه بودیم، اصلا مهدکودک و این حرفا نبود. یاد قدیما بخیر. پدر خدا بیامرزم برادرا و خواهرای زیادی داشت. هر کدومشون چند تا بچه داشتن و ما و بچههای دیگه هر وقت میتونستیم میرفتیم سراغ پدربزرگ و اونم برامون قصه میگفت. الان دیگه اینطوری نیس. دلخوشی منم و زنم اینه که وقت تعطیلشدن نوهام از مهد بشه و بیایم دنبالش تا یه ساعتی باهاش باشیم. چندبار به پسرم گفتم که بچهت رو بذار پیش ما اما نه خودش نه خانومش موافق نبودن و میگفتن که ما حوصله اینکه مراقب بچه باشیمو نداریم. میدونم دارن رعایت حال ما رو میکنن اما نمیدونن که ما دلمون برای نوهمون تنگ میشه اما چه کنیم زندگی اینطوری شده دیگه». ساعت نزدیک 16شده و در مهد باز میشود. مرد سن و سال داری از مهد بیرون میآید و دور و اطراف را نگاه میکند. غیر از پدربزرگ و مادربزرگی که دنبال نوهشان آمدهاند، خیلیهای دیگر که در ماشین خود منتظرند پیاده میشوند تا بچه را از مهد تحویل بگیرند. در یک لحظه سرو صدای زیادی شنیده میشود و بچهها از مهد بیرون میآیند و هر کدام دنبال کسی میگردند. والدین، فرزندان خود را پیدا میکنند و خیلی زود سوار ماشین میشوند. پدر بزرگ و مادربزرگ هم نوهشان را پیدا کرده و او را در آغوش گرفتهاند. پسر بچه خوش سر و زبان از دیدن پدربزرگ و مادربزرگش خوشحال شده است و از آنچه در مهد برایش اتفاق افتاده حرف میزند؛ آنقدر حرف دارد که سر پدربزرگ و مادربزرگش را تا رسیدن به خانه گرم کند.
هزینه مهد
هزینههای مهدکودکهای معمولی از یک میلیون و 500هزار تومان شروع میشود و به 3میلیون و 500هزار تومان هم میرسد. بسته پیشنهادی مهدکودکها هم با یکدیگر فرق دارد. در یکی از مهدها، آموزش موسیقی، ژیمناستیک، خلاقیت، طراحی، شعرخوانی و بازی از یکمیلیون و500هزار تومان به بالا برای والدین کودک آب میخورد به شرط اینکه والدین راس ساعت 16کودکشان را از مهد تحویل بگیرند. در همین مهد، اگر کودکی بالای 3سال داشته باشید، بسته پیشنهادی زبان انگلیسی و اسپانیایی هم اضافه میشود
حق بازی بچهها
ما تو نیاوران داخل یه آپارتمان زندگی میکنیم. همسایه طبقه پایین ما صاحبخونه است و ما مستأجریم. بچهم بیچاره از وقتی که دنیا رو فهمیده نتونسته یه دل سیر تو خونه بدوبدو کنه. تا یه کم سرو صدا میشه، همسایه طبقه پایین زنگ میزنه یا میآد بالا و شروع میکنه به اعتراض کردن. شاید اونم حق داشته باشه بالاخره حق دارن که تو خونشون راحت باشن اما بچه منم حق داره بچگی کنه و توی خونهش بازی