یتیمان بزرگسال
«یتیمان بزرگسال» نوشته داریا بینیاردی را خشایار خدیو به فارسی برگردانده است. کتاب محصول دورانی است که نویسنده بهتازگی مادرش را ازدست داده. او در دل فقدانی عظیم، به زیبایی، از داشتههایش، از خاطرات شیرین خانوادگیاش، از همه کسانی که وجودش را ساختهاند، از عشق و زندگی و از مادرش میگوید. بینیاردی در شجرهنامهاش به دنبال رد پاهایی میگردد که کودکیاش را به بزرگسالیاش و او را به تکتک افراد خانوادهاش پیوند میدهند و در این میان منصفانه کاستیها و مشکلات زندگیاش را از نظر میگذراند. یتیمان بزرگسال اثری است تحسینبرانگیز و تاثیرگذار که به خوبی ضرورت نوشتن از خانواده و پیوندهای عمیق خانوادگی را نشان میدهد. داستان چنین شروع میشود: «تحمل رنج را در 24سالگی، از روزی که پدرم دنیای زندگان را ترک کرد یاد گرفتم. در واقع، از کمی قبلتر از آن، درست وقتی بعد از پایان امتحانات نهایی دبیرستان خبر بیماریاش را به من دادند و من با چشمانی خیس از آنجا گریختم. فقط به این دلیل دوباره به فرارا برگشتم که آخرین شب زندگیاش را در کنارش باشم، شبی که دوتایی با هم به صبح رساندیم.» یتیمان بزرگسال را انتشارات ققنوس در 192صفحه با شمارگان هزار و 100نسخه به بهای 21هزار تومان منتشر کرده است.