مشکل حکایتی است که تقریر میکنند
خیانت خط قرمز سینمای دهه60 بود
شهاب مهدوی
در ملودرام خانوادگی دهه60، اختلاف میان زوجها معمولا ختم به خیر میشد. در سینمای پاستوریزه و به شدت کنترل شده آن دوران پرداختن به خیانت، خط قرمز بود و هیچ فیلمسازی نمیتوانست به این موضوع بپردازد.
اگر هم اشارهای به خیانت میشد موضوع در حاشیه قرار میگرفت. در ملودرام های خانوادگی دهه60، اخلاقگرایی به شیوهای تبلیغ میشد که امروز و با خوانشهای فمنیستی خیلی قابل دفاع به نظر نمیرسد. زنها در این ملودرامها اغلب در حاشیه بودند و با نگاهی که امروز مردسالارانه خوانده میشود تصویر میشدند.
مثلا در فیلم «گمشده» (مهدی صباغزاده 1364) از ملودرامهای پرفروش دهه60، اکرم (افسانه بایگان) پس از جر و بحث با همسرش مجید استواری (فرامرز قریبیان) که صندوقدار بانک است خانه را با حالت قهر ترک میکند و همه گرفتاریهای داستان از همین نقطه شروع میشود. زنان دهه60 اغلب در انتهای فیلم متنبه میشدند و مردان هم گرفتارتر از آن بودند که سر و گوششان در بیرون خانه بجنبد. در دهه60، خیانت مسئله خانوادهها نیست. آنچه در انتهای این دهه با یکی دو فیلم رخ میدهد هم استثناست؛ نه قاعده.
مثل فیلم «نوبت عاشقی» (محسن مخملباف1366) که در آن به شیوهای است که همین امروز هم چالش برانگیز به نظر میرسد. محسن مخملباف با کارت سبزی که در آن سالها در اختیار داشت فیلمی سهاپیزودی ساخت که در آن خیانت زن شوهردار به شکلی بیسابقه به تصویر کشیده شده بود.
در فیلم خوش عکس اما بیمایه مخملباف، کاراکترها در 3 موقعیت مختلف قرار میگیرند تا به دلمشغولیهای مثلا فلسفی فیلمساز پرداخته شود. نوبت عاشقیای که نه تنها توقیف شد بلکه به همراه همزادش «شبهای زایندهرود» موجی به راه انداخت تا برای اولین بار در سالهای پس از انقلاب، سینمای ایران موضوع تریبونهایی چون نمازجمعه شود.