• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
سه شنبه 23 مهر 1398
کد مطلب : 85327
+
-

گفت‌وگو با علی ناظمی معاون سرمایه‌گذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست‌جمهوری

ایران چاره‌ای غیر از مسیر استارتاپی ندارد

ما بالغ بر ۱۰ مورد تسهیلات داریم که به شرکت‌های دانش‌بنیان پرداخت می‌کنیم؛ از نمونه‌سازی شروع می‌شود تا سرمایه در گردش و ساخت. در این فضا، صندوق خوب عمل ‌کرده است اما سرمایه‌گذاری به‌معنای شریک‌شدن در سود و زیان شرکت‌هاست

ایران چاره‌ای غیر از مسیر استارتاپی ندارد

شاید چند سال قبل خیلی‌ها با مفهوم استارتاپ آشنا نبودند اما این سبک و‌کارها حالا بخشی از زندگی روزانه مردم ما در شهرهای مختلف شده‌اند. زمانی، شاید حرف از اکوسیستم نوآوری با خنده بعضی مقام‌ها مواجه می‌شد اما حالا جلسه‌ای نیست که حرف از ظرفیت‌های استارتاپ‌ها زده نشود. علی‌ناظمی، معاون سرمایه‌گذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست‌جمهوری در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: ایران مانند هر کشور دیگری برای رشد اقتصادی و توسعه، چاره‌ای جز قدم‌برداشتن در مسیر اکوسیستم استارتاپی ندارد. او در این گفت‌وگو از مدل‌های جدیدی می‌گوید که دولت از آنها برای حمایت و رشد استارتاپ‌ها استفاده می‌کند. به گفته او تنها در فضای استارتاپی است که یک نفر می‌تواند در رقابتی سالم از صفر به کسب‌و‌کاری صد میلیاردی برسد و تبدیل به یک کارآفرین موفق شود.

از ابتدای سال۹۸ شیوه سرمایه‌گذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست‌جمهوری تغییر جدی کرده است. براساس اکوسیستم نوآوری و استارتاپی کشور تصمیم به این تغییر مدل اساسی گرفتید؟
الگوی سرمایه‌گذاری صندوق قبلا به این نحو بود که به‌صورت مستقیم وارد سرمایه‌گذاری می‌شد؛ یعنی اگر کسی تقاضای سرمایه‌گذاری می‌کرد صندوق به‌صورت مستقیم وارد می‌شد و با گرفتن بخشی از سهام دست به سرمایه‌گذاری می‌زد. البته با این شیوه تنها 2 طرح موفق به جذب این سرمایه به میزان ۴۰درصد سهام‌شان شده بودند که در میانه راه هم متوقف شدند. علتش هم مشخص بود؛ فرایند جذب سرمایه این طرح‌ها حدود یک تا ۲سال طول کشیده بود. گام اول این بود که متوجه شویم مشکل کجاست که قضیه مشخصی هم بود. صندوق نوآوری یک نهاد دولتی است و نهاد دولتی وقتی می‌خواهد مستقیم وارد مشارکت شود به‌معنای بنگاه‌داری مستقیم دولت است. پس از همه اتفاق‌هایی که تحت بنگاه‌داری است باید اتفاق می‌افتاد. علاوه بر این، اعداد هم بزرگ نبود؛ یعنی اگر می‌خواستیم همان روند را ادامه دهیم پس از ۳ تا ۴سال با ده‌ها شرکتی مواجه می‌شدیم که نه امکان نظارت روی آنها را داشتیم و نه ارزیابی آنها ممکن بود؛ چرا که در این مسیر بسیار امکان عدم‌شفافیت یا خدای نکرده انحراف وجود داشت. اصولا هم صنعت سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر با سرمایه‌گذاری سنتی تفاوت بنیادین دارد و به همین‌خاطر این روش، شیوه مرسومی هم در دنیا نبود و نیاز به تغییر داشت.  ما در کشورهای دیگر هم دیدیم که این چنین مسیری کنار گذاشته شده است؛ حتی در کشورهایی که شفافیت بالایی هم دارند. این نوع سرمایه‌گذاری مستقیم اصولا با اکوسیستم استارتاپی و وضعیت کشور ما سنخیتی نداشت.

می‌توانید مثالی درباره ناکارآمدی آن مدل سرمایه‌گذاری بزنید؛ چرا 2 مورد انجام‌شده شکست خورد؟
ببینید! مثلا شرکتی به ما مراجعه می‌کند و درخواست سرمایه‌گذاری دارد. طرح این  نوع شرکت‌ها معمولا خاص است و تکنولوژی پیچیده‌ای دارد. براساس مدل قدیمی در گام اول ما باید متوجه می‌شدیم که این طرح واقعا برای سرمایه‌گذاری است یا نه. برای فهمیدن این مسئله باید شروع به تحقیق و نامه‌زدن به دانشگاه‌های مرتبط می‌شد تا از لحاظ فنی طرح را بررسی کنیم. این خودش فرایندی چند ماهه بود. بعد از این مرحله تازه به بررسی فرایند مالی می‌رسیدیم که خود نیاز به زمان طولانی دیگری داشت. وقتی به فرایند عقد قرارداد و اجرایی‌شدن می‌رسیدیم به فرض اگر سرمایه‌گذاری اولیه پیش‌بینی شده یک میلیارد تومان بود اما در زمان عقد قرارداد مثلا به‌خاطر نوسانات ارز، میزان سرمایه مورد نیاز به ۳میلیارد تومان می‌رسید. بر اینکه این عدد جدید به تصویب برسد باید همه آن فرایندهای قبلی دوباره طی می‌شد. یکی از همین طرح‌های قدیمی که متوقف شد در برآورد اولیه، میزان سرمایه مورد نیازش ۳۰ میلیارد تومان بود اما با نوسانات ارزی این رقم به ۷۵‌میلیارد تومان رسید؛ یعنی این طرح همه‌‌چیز آن عوض و تبدیل به طرح جدیدی شده بود. علاوه بر این شاید تکنولوژی طرح پس از این زمان طولانی کلا ماهیتش زیرسؤال می‌رفت.

این مدل سرمایه‌گذاری صندوق بوده است که متوجه اشکالات اساسی آن شدید. صندوق در همین دوره هم به شرکت‌های دانش‌بنیان و نوآور وام ‌داده است؟ 
بله. این مدل سرمایه‌گذاری صندوق بوده است. صندوق به‌صورت فعالانه وام هم می‌داد؛ هر چند عملکرد وام صندوق حالا چند برابر کل عملکرد قبلی تسهیلات است و قابل مقایسه با قبل نیست. صندوق چند مدل خدمات می‌دهد. یکی از آنها خدمات توانمند‌سازی است؛ یعنی شرکت‌ها می‌آیند و علاوه بر دوره‌های آموزشی، استانداردها، صادرات و... از صندوق کمک‌هزینه می‌گیرند که در قالب یارانه است. خدمت دیگر صندوق خدمات تسهیلات ضمانت‌نامه است. ما بالغ بر ۱۰ مورد تسهیلات داریم که به شرکت‌های دانش‌بنیان پرداخت می‌کنیم؛ از نمونه‌سازی شروع می‌شود تا سرمایه در گردش و ساخت. در این فضا، صندوق خوب عمل ‌کرده است اما سرمایه‌گذاری به‌معنای شریک‌شدن در سود و زیان شرکت‌هاست. در بحث وام که ضمانت‌نامه آن هم دریافت می‌شود چه طرح شکست بخورد و چه پیروز شود باید وام‌گیرنده بدهی خود را پس بدهد. در سرمایه‌گذاری اما ما شریک سود و زیان هستیم و حتی ممکن است کل پول برود.

یعنی روند وام‌دادن همچنان ادامه دارد؟ 
بله، با سرعت بیشتر و ارقام بزرگ‌تر.

اما درباره همین وام‌دادن این اعتقاد وجود دارد که این کار مدل مناسبی برای اکوسیستم استارتاپی کشور نیست و حتی مضر به‌حساب می‌آید؛ یعنی وام‌دادن به استارتاپ‌ها که کارشان با احتمال شکست بالا همراه است این احتمال وجود دارد که وام باعث شکست همیشگی و مقروض‌ماندن بنیانگذاران و صاحبان کسب و‌کار شود. به‌نظرتان وام به نوآوری در کشور کمک می‌کند؟
استارتاپ‌ها یک چرخه عمری دارند. این چرخه از یک مرحله‌ شروع می‌شود که مرحله اولیه و ایده است. این استارتاپ‌ها رشد پیدا می‌کنند و سرانجام به مرحله‌ای می‌رسند که تبدیل به شرکت بالغ شده و عملا از فاز استارتاپ خارج می‌شوند.در این مراحل، رشد استارتاپ‌ها، نیازهای آنها و ریسک‌شان هم متفاوت است. طبیعی است که در مرحله اول استارتاپ‌ها، پرریسک‌ترین دوره زندگی‌شان را دارند. وام و تسهیلات برای این مرحله لزوما ابزار درستی نیست و حرف‌تان درست است. وقتی شرکت متعهد به بازپرداخت است، یعنی ما در حال مدیریت ریسک‌پذیری استارتاپ هستیم و به بنیانگذارانش این سیگنال را می‌دهیم که نباید زیاد ریسک کنند چون متعهد به بازپرداخت وام هستند. در این مرحله تا رسیدن به یک بلوغ اولیه، وام، ابزار مناسبی نیست و در کشورهای جهان هم از این ابزار استفاده نمی‌شود.


صندوق نوآوری، وام‌های خود را در چه مرحله‌ای می‌دهد؟ یعنی صبر می‌کنید استارتاپ‌ها از مراحل اولیه ازجمله مرحله بذری یا Seeding که ریسک شکست‌شان بالاست عبور کنند؟
قبلا وقتی تنها ابزار صندوق، وام بود هر متقاضی برای استفاده از این وام می‌آمد چون راه دیگری نداشت؛ هر چند شرایط صندوق به این شکل بود که اگر استارتاپ‌ها در مراحل اولیه بودند وام کمتری به آنها تعلق می‌گرفت، وثیقه راحت‌تر بود و کارمزد کمی در حد قرض‌الحسنه دریافت می‌شد. این امکانی برای استارتاپ‌های در مرحله اول یا بذری بوده است. اما آخرش هم این مبلغ، وام است و به همین دلیل ما روی سرمایه‌گذاری تمرکز کرده‌ایم و دوست داریم این مدل توسعه پیدا کند.

یعنی جهت حرکت‌تان اکنون  کاهش سهم وام و افزایش سرمایه‌گذاری جسورانه است؟ 
تمایل ما این است که به سمت سرمایه‌گذاری بیشتر برویم و حضور فعال‌تری داشته باشیم. اما سرمایه‌گذاری به هر حال پیچیدگی‌های بیشتری دارد چون در واقع شراکت است. هر قدر محیط کسب و کار در کشوری نااطمینانی‌هایش نامساعدتر باشد سرمایه‌گذاری خیلی‌ سخت‌تر و پیچیده‌ترمی‌شود. به همین دلیل نمی‌توان سرمایه‌گذاری را به‌طور کامل جایگزین وام کرد. سرمایه‌گذاری را باید در کنار وام دید که در برخی مراحل رشد استارتاپ‌ها می‌تواند به رشد آنها کمک کند.
مسئله‌ای که پیش می‌آید این است که این وام آن‌قدر شیرین است  که احتمال دارد رقابتی به‌وجود ‌آید که به هر نوعی شده این وام گرفته شود؛ یعنی بعضی‌ها بدون داشتن بیزنس‌پلن درست یا آینده‌نگری فقط به‌دنبال آن هستند که به نوعی دانش‌بنیان محسوب شوند و این وام را بگیرند.
وقتی داریم امکانی فراهم می‌کنیم که این امکان در ذات خودش یارانه محسوب ‌می‌شود و می‌گوییم نرخ تسهیلات کشور مثلا ۱۸درصد است و صندوق نوآوری و شکوفایی وامی مثلا با نرخ 
۴ درصد می‌دهد، یعنی یک ابزار حمایتی است. حدس من این است که حتما طرح‌ها و شرکت‌هایی که تلاش می‌کنند به‌نحوی به منابع ارزان‌قیمت دسترسی پیدا کنند وجود دارند. این اجتناب‌ناپذیر است چون یا باید کمک و ابزار حمایتی را قطع کرد یا باید پذیرفت که این احتمال هم وجود دارد. کاری که ما می‌کنیم تقویت فرایندهای ارزیابی خودمان است؛ یعنی فرایندی وجود داشته باشد که نشان دهد شرکتی به‌طور صوری برای دریافت وام اقدام نکرده است. یک‌بار شرکت‌ها در دانش‌بنیانی ارزیابی می‌شوند. بعد از گرفتن عنوان دانش‌بنیانی وارد فرایند صندوق می‌شوند. بخش‌های نظارتی ما کنترل دارند و اینطور نیست که پول را یک مرتبه به شرکت‌ها پرداخت کنیم. خیلی از مواقع مثلا در اواسط پرداخت به شرکت اعلام می‌کنیم که روند ادامه نخواهد داشت چون مثلا انحراف منابع وجود داشته است. وجود این ماجرا را نمی‌توان منکر شد. اما سعی کرده‌ایم این مسئله را به حداقل برسانیم.

ولی به هر حال به‌عنوان معاون سرمایه‌گذاری صندوق، مدل ایده‌آل‌تان‌ به‌خاطر مسائلی که  مطرح کردید این است که وام پرداخت نشود؟ 
نظر من این است که وام برای استارتاپ‌ها در همه مراحل بد نیست. برای استارتاپ‌هایی که در مرحله به‌اصطلاح بالغ یا Late Stage هستند، در وضعیتی هستند که سرمایه جذب کردن برایشان سخت است. وام ابزار بدی نیست. ایده‌آل ما این است که نقش سرمایه‌گذاری پررنگ‌تر شود اما در همه دنیا وام نسبت به عدد ابزار مشارکت رقم‌هایش خیلی بیشتر است. ولی هنر ابزار سرمایه‌گذاری این است که بیایند در مراحل خاصی متمرکز شوند. افق نگاه‌مان این باشد که سرمایه‌گذاری در برخی مراحل بسیار فعال‌تر و تنها ابزارمان باشد.

تا چند سال قبل شاید خیلی از مردم با مفهوم استارتاپ آشنا نبودند اما حالا زندگی بسیاری با آنها گره خورده است. ولی بیشتر این شناخت در استارتاپ‌های حوزه خدماتی است. فکر نمی‌کنید استارتاپ‌های کشور به‌صورت نامتقارن در این بخش در حال رشد هستند؟ نباید کاری انجام داد که استارتاپ‌های حوزه‌های مهم دیگر هم گسترش پیدا کنند؟
کاملا حرفتان درست است و روی نکته خیلی مهمی دست گذاشتید. همه ابزارهایی که در اختیار می‌گیریم باید در خدمت ماموریت باشد. بخشی از ماموریت ما هم آسیب‌شناسی این حوزه است. گام اول این است که بگوییم چرا استارتاپ‌هایی که دارند در بستر خدمات کار می‌کنند و اسم‌هایشان هم حالا مشهور است مرتب در حال تکرارشدن هستند و سرمایه‌گذارها هم خوب از آنها استقبال می‌کنند؛ دلیل اول این است که ریسک این استارتاپ‌ها کمتر است و اینها جواب خودشان را پس داده‌اند. ما معتقدیم این استارتاپ‌ها به اندازه کافی شناخته شده‌اند که حتی سرمایه‌گذارهای سنتی هم دیگر با آنها آشنا هستند. پس اگر می‌خواهیم نقشی ایفا کنیم نباید در راستای ایجاد رانت باشد و باید نقش حمایتی داشته باشیم. درباره این نوع استارتاپ‌ها ما در بستر بازار سرمایه از آنها حمایت می‌کنیم. ما ۴۰درصد سهام  را می‌گیریم، تشخیص را سرمایه‌گذار خصوصی می‌دهد و ارزیابی صورت می‌گیرد. ما صرفا ۴۰درصد پول می‌گذاریم که کمبود منابع مالی را جبران کنیم. علت تأکیدمان روی صندوق‌های جسورانه بورسی هم این است که نخواهیم رانتی ایجاد کنیم.
اما بخش دیگر ماجرا این است که نمی‌توان تا ابد منتظر ماند و تصورمان این باشد که استارتاپ‌های خدماتی می‌توانند تمام نیازهای کشور را برطرف کنند. پس باید جایی برویم که آینده را هم داشته باشیم. اینجاست که بخش خصوصی نگاهش این است که آینده‌نگری ریسک بالایی دارد و ما می‌گوییم که این ریسک را ما متحمل می‌شویم. قالبش هم در همان ۴ برابر پولی است که سرمایه‌گذاری می‌کنیم؛ یعنی به محض اینکه سرمایه‌گذار خصوصی حداقل یک واحد سرمایه‌گذاری کند ما ۴ برابر سرمایه‌گذاری می‌کنیم. حتی یک پله جلوتر رفته‌ایم و گفته‌ایم اگر پروژه‌ای واقعا نگاه آینده‌نگرانه دارد و در فناوری‌های آینده‌ای مانند اینترنت اشیاء و بلاکچین فعال است یا در راستای مسائل کشور مثل مدیریت پسماند و محیط‌زیست است، سرمایه‌گذار خصوصی کافی است فقط ۵ درصد پروژه سرمایه‌گذاری کند و مابقی‌اش را ما تحت قالبی تامین می‌کنیم. ما داریم ترغیب می‌کنیم سرمایه‌گذاران خصوصی ریسک جدید را بپذیرند و سراغ فناوری‌های جدید بروند.

به هر حال بازار استارتاپ‌های خدماتی در ایران هم زمانی اشباع می‌شود. به‌نظرتان چه فرصت‌هایی در اکوسیستم استارتاپی ایران پررنگ‌تر است؟
ایران پر از فرصت‌های بکر است. بازار ایران از نظر جذابیت بی‌نظیر است. ما جمعیت بالای جوان داریم. میزان نفوذ اینترنت و استفاده از گوشی هوشمند، سیم‌کارت‌ها و کامپیوترها بسیار بالاست. کشوری که بستر توسعه تکنولوژی را دارد امکان جهش‌‌های خوبی دارد. اما در همه دنیا بعضی بخش‌ها سهم بیشتری از بازار را  در اختیار دارند. در همه دنیا آی‌تی سهم اول را دارد. از سال ۲۰۱۲ به بعد آی‌‌تی هر سال سهمش بیشتر شده است. حوزه نرم‌افزار هم همینطور. بعد از اینها حوزه سلامت است که فضای استارتاپی خیلی خوب می‌تواند از آن استفاده کند. در فضای تکنولوژی، حوزه‌هایی مثل بایو(Bio) هم سهمش در سرمایه‌گذاری خطرپذیر و هم در سودآوری بالاست. ایران پر از فرصت است و این حوزه‌ها در ایران هم مانند کشورهای دیگر شاهد رشد چشمگیری هستند.

به‌نظر می‌رسد فاصله زمانی ایران در این حوزه با کشورهای دیگر نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است ؟
این فاصله به‌صورت مرتب کمتر می‌شود و ما هم خیلی با سرعت جلو رفته‌ایم. آمریکا از دهه۵۰ میلادی سرمایه‌گذاری خطرپذیر داشته است، در اروپا از دهه۷۰ دولت‌ها خیلی فعال وارد سرمایه‌گذاری خطرپذیر شدند. در ایران عمر این مسئله به یک دهه هم نمی‌رسد و نباید انتظار داشت بلوغ سرمایه‌گذاری خطرپذیر ما مثل این کشورها باشد. اما نکته مهم این است که سرعت رشدی که ما داشتیم بسیار قابل توجه بوده است. خیلی از استارتاپ‌های بزرگ دنیا را در همین زمان کم اکنون در کشور داریم. ایده ۵درصد داستان بوده است اما اینکه بتوان  این ایده را در کشور اجرایی کرد و در بستر تکنولوژی آن را گسترش داد خیلی اتفاق مهمی است. گاهی زمان چون زود می‌گذرد برخی چیزها را فراموش می‌کنیم. 8-7 سال پیش استارتاپ‌هایی که اکنون با زندگی روزانه مردم گره خورده است هیچ جایگاهی در زندگی‌شان نداشتند. تاکسی‌های اینترنتی یا خرید آنلاین یا استفاده از بستر اینترنت برای دیدن فیلم 4سال قبل چه جایی در سبد زندگی مردم داشتند؟ اینها خیلی بیشتر از حد تصور ما رشد پیدا کردند.

شاید هنوز در کشور گروهی باشند که اکوسیستم استارتاپی را خیلی جدی نگیرند. شما خودتان جوان هستید. چقدر به جوان‌های دیگر توصیه می‌کنید اگر ایده نوآورانه‌ای دارند به جای حقوق‌بگیربودن آن را با پشتکار، مطالعه و ریسک‌پذیری اجرایی کنند؟
زمانی اگر کسی ثروتی به ارث نمی‌برد، داشتن یک کسب و کار مثلا صد میلیاردی برایش ‌رؤیا بود. چند درصد مردم می‌توانستد از صفر شروع کنند و با یک رقابت سالم در عرض چند سال به کسب و کاری صدمیلیاردی برسند؟ استارتاپ یک تحول در دنیا بوده است. تحول این بوده که آدم‌ها بدون داشتن پشتوانه مالی و متکی بر خواستن و مغز خودشان توانستند کسب و کارهای هزار میلیاردی داشته باشند. در سال۱۹۹۸، 10شرکت برتر دنیا یا نفتی بودند، یا خودروسازی و فولادسازی؛ یعنی شرکت‌های مبتنی بر دارایی‌های زیاد. ۲۰۰۴ را نگاه می‌کنید ناگهان می‌بینید یک شرکت متفاوت وارد ۱۰ شرکت اول دنیا شده است. ۲۰۱۸ را که می‌بینید ۱۰ شرکت اول دنیا دیگر آن سنتی‌های قدیمی و دارای دارایی‌های عجیب و غریب نیستند. در ایران ما اکنون کسب و کارهای چند صدمیلیاردی داریم که آدم‌ها از نقطه صفر آن را شروع کرده‌اند و اکنون مالک و سهام‌دار کسب و کاری بزرگ هستند. هیچ وقت بدون اکوسیستم نوآوری و استارتاپی این مسئله ممکن نبوده است. این استارتاپ که از یک میز و صندلی یا از یک زیرپله شروع می‌شود به شما امکان می‌دهد به جایگاهی برسید که مالک کسب و کاری بزرگ باشید. ما قشر تحصیل‌کرده زیادی داریم. در استان‌های مختلف پارک‌های علم و فناوری و نهادهای سرمایه‌گذاری داریم. به‌خاطر اینکه اگر آدم‌ها در هر استانی ایده‌ای داشتند بیایند و دولت هم از آنها حمایت می‌کند تا تبدیل به یک کارآفرین شوند؛ یعنی محیط آماده است و کلی ایده انجام‌نشده هم وجود دارد که شاید ۱۰ سال دیگر انجام‌شده باشند. دولت هم به‌صورت جدی حمایت می‌کند و ریسک شکست را کاهش می‌دهد و همه جور حمایتی را انجام می‌دهد. قطعا نیاز به زحمت و پشتکار هم دارد، چون برای کارآفرین ایده‌ مثل بچه‌اش است. صبح تا شب را با آن سر می‌کند. اگر با ایده زندگی نکنید محکوم به شکست هستید.

یعنی آینده ایران را استارتاپی می‌بینید؟
چاره‌ای غیر از اکوسیستم استارتاپی نداریم. فضایی است که در همه دنیا دارد جلو می‌رود و سهم قابل توجهی از اشتغال را به‌خود اختصاص داده است. نوآوری، موتور رشد اقتصادی است و کشورها برای اینکه رشد اقتصادی و توسعه داشته باشند به‌ناچار باید از مسیر نوآوری جلو بروند. این شامل همه کشورهای دنیاست و ایران هم از این مسئله جدا نیست.

راه حل جهانی «هم‌سرمایه‌گذاری» 
مسئله‌ای در فضای سرمایه‌گذاری خطرپذیر در همه کشورها وجود دارد به نام اطلاعات نامتقارن؛ یعنی صاحب ایده و طرح در مورد تکنولوژی یا استارتاپ خودش اطلاعاتی دارد که سرمایه‌گذار به هیچ شکل نمی‌تواند به آن دسترسی پیدا کند. این مشکل در سرمایه‌گذاری سنتی هم وجود دارد اما آنقدر جدی نیست چون در سرمایه‌گذاری خطرپذیر تکیه اصلی روی فناوری جدید و نوآوری است. در کنار این مسئله، مشکل دیگر این است که شما امکان ارزیابی مستقیم و دقیق نوآوری را ندارید. پس در همه کشورها به سراغ راه‌حلی می‌روند که مشکل اطلاعات نامتقارن و ریسک بالا در سرمایه‌گذاری را حل کنند. یکی از ابزارها این است که دولت‌ها بیایند از سرمایه‌گذارهای خصوصی دنباله‌روی کنند؛ یعنی یک سرمایه‌گذار خصوصی که هنر و حرفه‌اش سرمایه‌گذاری خطرپذیر است را همراهی کنیم و به نام هم‌سرمایه‌گذاری شناخته می‌شود. در این روش دولت می‌گوید کسی که در این حوزه قدرت تشخیص بالایی دارد و با شناخت روی فناوری‌های جدید، سرمایه‌گذاری کرده‌ افق نگاه متفاوتی دارد و آینده‌نگری داشته است. پس دولت اگر بخواهد از این فضا حمایت کند بهترین کارش این است که از این سرمایه‌گذاران پیروی کند. اینها می‌توانند مشکل اطلاعات نامتقارن را هم حل کنند. به همین‌خاطر است که مدل هم‌سرمایه‌گذاری در جهان رشد چشمگیری داشته است. ما همین مسئله را در داخل کشور مطرح کردیم  و گفتیم صندوق نوآوری و شکوفایی به‌عنوان بدنه دولتی‌ای که می‌خواهد از سرمایه‌گذاری خطرپذیر حمایت کند بهتر است دنباله‌روی سرمایه‌گذاران حرفه‌‌ای این حوزه باشد. وقتی این مدل ایرانیزه  و وارد کسب و کار کشور می‌شود ما را به این مسیر می‌برد که سرمایه‌گذاران خطر‌پذیر حرفه‌ای را بشناسیم. ظرفیت قانونی خودمان را هم بدانیم و بتوانیم با آنها هم‌سرمایه‌گذاری کنیم. این مدل از اول سال ۹۸ شروع شده و ۲۵ سرمایه‌گذار حرفه‌ای خطر‌پذیر که قانون به ما اجازه شراکت با آنها را داده شناسایی کرده‌ایم. در کشورهای مختلف این مدل در حال پیگیری است و در برخی از آنها ۳۰۰ نهاد به‌عنوان سرمایه‌گذاران حرفه‌ای(VC) شناسایی شده‌اند. ما در ایران به این سرمایه‌گذاران حرفه‌ای اعلام کرده‌ایم که اگر آنها تشخیص دادند و قصد دارند در پروژه‌ای سرمایه‌گذاری کنند به ازای هر یک واحد سرمایه‌گذاری آنها ما ۴ برابر آنها سرمایه‌گذاری می‌کنیم. با این کار تشخیص را به‌عهده آنها گذاشته‌ایم‌، ریسک آنها را کم کرده‌ایم و در پیروزی و شکست آنها شریک شده‌ایم.

این خبر را به اشتراک بگذارید