هجرت در جستوجوی معنا
بخشی از کتاب «مهاجرت سبک زندگی: فرار به زندگی بهتر؟» نوشته اُ ریلی و بنسون، 2009، انگلیس
تمنا منصوری:
مترجم
داستانهای متخصصان طبقه متوسط آمریکایی که از مشقت زندگی شهری فرار میکنند، جوانان غربیای که به دنبال روشنگری معنوی به بنارس هند پناه میبرند یا آنهایی که صاحب 2خانه هستند و مدام میان آنها در ترددند و نیز بریتانیاییهایی که ترجیح میدهند در روستاهای فرانسه زندگی کنند، همه حکایت از «سبکی نو» در فرهنگ مهاجرت دارند که به واقعیتی جدید در جهان ما بدل شده است؛ بنابراین یکی از سبکهای مهاجرت که چند وقتی است بهعنوان یک چارچوب مفهومی پا به عرصه مطالعات مهاجرت گذاشته «مهاجرت سبک زندگی» است. مهاجرت بازنشستگی، مهاجرت اوقات فراغت و مهاجرت به روستا برای مقابله با شهرنشینی، مهاجرت فصلی و در جستوجوی سازگاری، از انواع و اقسام مفاهیمی هستند که برای تبیین و توصیف پدیده جابهجاییهای کلان بشری به خدمت گرفته شدهاند. اما مهاجرت سبک زندگی، نهتنها شباهتها و تفاوتهای درون این روند روزافزون را بررسی میکند بلکه توجه ما را به موقعیت مکانی آن در نیروهای ساختاری و تاریخی کلانتر و آثار محلی و جهانی آن معطوف میدارد. تعریف ساده این مفهوم، جابهجایی مکانی افراد نسبتا ثروتمند از تمامی سنین بهصورت تماموقت یا پارهوقت به مکانهایی «معنادار» است؛ چراکه به دلایل مختلف، آن مکانها از پتانسیل تأمین زندگی باکیفیتتری برخوردار هستند.
اینکه بشر همواره به دنبال مدینه فاضله خود بوده است اتفاق جدیدی نیست اما افزایش اخیر مطالبه هجرت تا حدی در نتیجه سنجش بازاندیشانه فرصتهاست و طرح این سؤال که «آیا زندگی در اینجا بهتر خواهد بود یا آنجا؟»؛ چیزی که آنتونی گیدنز 2دهه پیش، آن را شناسایی کرد و حالا میتوان ظهور آن بهعنوان پدیدهای مجزا در طول 50 یا 60سال گذشته را به جهانیشدن، فردگرایی، افزایش تحرک و آسانی جابهجایی، انعطافپذیری در زندگی شغلی و افزایش ثروت نسبی جهانی، مرتبط دانست. اما پیشنهادهای مکان جایگزین برای معاش، نقش تخیل، اسطوره و چشمانداز پیش رو نیز در تقویت تصمیم به مهاجرت در ذهن فرد، بیاعتبار نیست.
زندگی خوب، اشکال و قالبهای مختلف دارد. پای حرف هرکسی که بنشینی تعریف خودش را از زندگی خوب دارد اما آنچه در تمام مهاجرتهای سبک زندگی مشترک است، خواست معطوف به تحقق خود و جستوجوی معنا و ارزش است. مهاجرت سبک زندگی نوعی فرار است؛ از جایی و چیزی، به خودکامبخشی و زندگی نو؛ نوعی بازخلق یا بازکشف قابلیتهای شخصی یا امیال «حقیقی» فرد. در این نوع مهاجرت، داستانهای «فرار» فراوان است. گاهی افراد از آیندهای که پیشبینی میکنند و از آن وحشت دارند فرار میکنند؛ گاهی هم از چیزهایی مثل زندگی روتین، فردگرایی، مادهگرایی و مصرفگرایی جهان معاصر.