از ویلموتس «کیروش» نسازید؛ شما را به خدا!
در نقد یک ذوقزدگی نامتعارف دیگر
بهروز رسایلی
همهچیز ازجمله همراه با ذوق محمدرضا احمدی، گزارشگر بازی ایران و کامبوج، شروع شد: «ویلموتس قبل از بازی حرفی زد که خودم خیلی از آن خوشم آمد. از او پرسیدند بالاخره فدراسیون دستمزدت را داد یا نه؟ ویلموتس هم گفت برای این حرفها وقت زیاد است. فعلا فقط باید روی بازی تمرکز کنیم». لازم نیست حتما شرلوک هلمز یا پوآرو باشید که بفهمید مقصود آقای گزارشگر از بیان این مطلب، طعنه به کارلوس کیروش بوده است؛ سرمربی همیشه شاکی پرتغالی که به قول علی کریمی حتی در دل مسابقات جامجهانی هم بهخاطر تأخیر در دریافت پاداش، خودش را حبس کرده بود. کیروش اگرچه آوردههای فنی قابل اعتنایی داشت، اما با این قبیل رفتارها آنقدر مردم را زجر داد که حالا حالاها در موردش بحث خواهد شد. الان هم خیلی از منتقدان با شتابی نامتعارف دنبال برشمردن اخلاقهای خوب مارک ویلموتس هستند و تلاش میکنند حُسن رفتار و مدارای او را در مقابل پرخاشگریهای کیروش قرار دهند. اما ترسمان از آن است که همین «عجله» کار دستمان بدهد.
فراموش نکنیم کیروشی که بهار 90وارد ایران شد، با کیروشی که زمستان 97کشورمان را ترک کرد، خیلی تفاوت داشت. او هم آن روزهای اول مهربانتر و دوستداشتنیتر بود؛ لیگ را میدید و برای اسطورهها ارزش قائل بود. یکبار برای تماشای یک بازی باشگاهی تا اصفهان رفت و یکبار همراه همسرش بهطور مفصل شیراز و تختجمشید را گشت. اما با این همه ، ذوقزدگی فوتبالدوستان ایرانی و تلاش اغراقآمیز برای تقدیس او باعث شد جنس رفتارهای کیروش هم بهتدریج تغییر کند و کارش به جایی بکشد که حتی فینال لیگ قهرمانان آسیا را هم از نزدیک نبیند؛ مسابقهای که رئیس فیفا هم برای تماشایش به تهران آمد! این ما بودیم که مدام از کیروش تعریف کردیم و توی سر خودمان زدیم؛ آنقدر که مربی پرتغالی در نقش «دانای کل» فرو رفت و دیگر گوشاش به هیچ نقد و نظری بدهکار نشد. این ما بودیم که در یک فضای غیرمنطقی هیجانآلود، از کارمند سازشگر فدراسیون فوتبال ایران یک ارباب منفعتطلب و نافرمان ساختیم و بعد خودمان از او ترسیدیم.
حالا هم شما را سر جدتان کاری نکنید که همان شرایط برای مربی بلژیکی پیش بیاید و این بندهخدا را «وهم» بردارد. کاش بپذیریم هنوز برای تمجید از شخصیت مهربان، متواضع و چه بسا بینیاز ویلموتس خیلی زود است و هنوز حتی قربانصدقه فوتبال تهاجمی او هم نمیشود رفت. خوب است که نکات مثبت را ببینیم، اما نه آنقدر اغراقآمیز و عجولانه که سناریوی تلخ تعامل با مربی پرتغالی تکرار شود. از ویلموتس تعریف کنید، اما نه طوری که خودش هم به شک بیفتد. میشود لطفا؟!